زمان : 12 Mehr 1392 - 14:33
شناسه : 77670
بازدید : 11407
غزلی از وحشی بافقی:دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

دوش از عربده یک مرتبه باز آمده بود

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد


 

دوش از عـربــده یـک مـرتـبـه بــاز آمـده بــود چـشـم پـر عـربــده اش بــر سـر نـاز آمـده بـود
چـشمش از ظاهر حـالم خبـری می پـرسید غـمـزه اش نـیـز بـه جـاسـوسـی راز آمـده بـود
بـود هنگـامـه مـن گـرم چـنان ز آتـش شـوق کـه نـگـاهـش بــه تــمـاشــای نـیـاز آمـده بــود
غـیر داند که نگاهش چـه بـلا گرمی داشـت زانـکــه در بــوتــه غــیـرت بــه گــداز آمـده بــود
چـه اداهـا کـه نـدیدم چـه نـظـرها کـه نـکـرد بـنـده اش مـن کـه عـجـب بـنده نواز آمـده بـود
آرزو بـود که هر لحـظه بـه سویت می تـاخت داشت می دانی و خوش در تک و تاز آمده بود
وحشی از بزم که این مایه خوشحالی یافت کـه سـوی کـلـبـه مـا بـا می و سـاز آمـده بـود