یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد
دوشــم از آغــاز شــب جــا ، بـــر در جــانــانــه بـــود | تـا بـه روزم چـشـم بــر بــام و در آن خـانـه بـود |
دی کـه مـیآمـد ز جــولـانـگـاه شـوخــی مـســت نـاز | نرگسـش بـر گوشه دسـتـار خـوش تـرکانه بـود |
بــهـر آن نــا آشــنــا مــی رم کــه فــرد از هـمــرهـان | آنچـنان می شـد کـه گـویا از همـه بـیگـانه بـود |
آن نـصــیـحــتــهـا کـه مـی کــردیـم اهـل عــشــق را | این زمان معـلوم ما شـد کان همه افسـانه بـود |
قـرب تــا حـاصـل نـشـد دودم ز خـرمـن بــرنـخـاسـت | اتــحــاد شــمــع بـــرق خــرمــن پــروانــه بـــود |
سـوخـتــن بــا آتــش اسـت و عـشـق بــا دیـوانـگـی | عشق بر هر دل که زد آتش چو من دیوانه شد |
وحشی از خون خوردن شب دوش نتوانست خاست | کاین می مرد افـکن امشـب تـا لب پـیمانه بـود |