زمان : 12 Mehr 1392 - 13:22
شناسه : 77641
بازدید : 11694
غزلی از وحشی بافقی:به تنگ آمد دلم ، یک خنجر کاری طمع دارد غزلی از وحشی بافقی:به تنگ آمد دلم ، یک خنجر کاری طمع دارد مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

به تنگ آمد دلم ، یک خنجر کاری طمع دارد

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

بـه تـنگ آمد دلم ، یک خـنجـر کاری طـمع دارد از آن مــژگـــان قـــتـــال ایــنــقـــدر یــاری طـــمــع دارد
نهادسـت از نکویانش بـسـی غمهای ناخـورده ازیـن خــونـخـوار مـردم هـر کـه غـمـخـواری طـمـع دارد
سحر گل خنده می زد بـر شکایت گوییی بلبل کــه ایــن نــادان مــگــر کــز مــا وفــاداری طــمــع دارد
گناه گل فروشان چیست گو بـلبـل بنال از خود کـــه یــکـــجـــا بـــودن از یــاران بـــازاری طـــمـــع دارد
هوای باده ، ساقی ساده، صاف عشرت آماده کسی مست است وحشی کز تو هشیاری طمع دارد