زمان : 12 Mehr 1392 - 13:18
شناسه : 77637
بازدید : 15269
غزلی از وحشی بافقی:شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد غزلی از وحشی بافقی:شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

شام هجران تـو تـشریف بـه هر جـا بـبـرد در پـس و پـیش هزاران شب یلدا بـبـرد
دود آتــشـکـده از کـلـبــه عـاشـق خــیـزد گر بـه کاشانه خـود آتـش موسـا بـبـرد
میجـهد بـرق جـمالی کـه دهد اجـر فـراق کیست تا مژده به یعقوب و زلیخا بـبـرد
عشق چـون بـر سر کس حـمله بـیداد آرد اولـش قـوت بــگـریـخـتــن از پــا بــبــرد
هرکـرا بـر در نـازک بـدنـان خـواند عـشـق دل و جـانی که بـود ز آهن وخـارا بـبـرد
آنـکـه سـود سـر بــازار مـحــبــت خـواهـد بـاید آنـجـا همـه سـرمـایه سـودا بـبـرد
در بـــرو بـــاز زنـــم بـــی رخ او رضـــوان را گر بـه گلزار بـهشتـم بـه تـماشـا بـبـرد
ندهد طوف صنمخـانه بـه سـد حـج قبـول شیخ صنعان که دلش را بت ترسا ببرد
با چنین درد که وحشی به دعا می طلبد بــایـدش کـشـت اگـر نـام مـداوا نـبــرد