زمان : 12 Mehr 1392 - 13:17
شناسه : 77636
بازدید : 13024
غزلی از وحشی بافقی:غمزه او حشر فتنه به هر جا ببرد مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:غمزه او حشر فتنه به هر جا ببرد

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

غمزه او حشر فتنه به هر جا ببرد

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

غـمـزه او حـشـر فـتــنـه بــه هـر جـا بــبــرد عافیت را همه اسبـاب به یغما ببرد
صبـر ما پـنجـه مومیسـت چـوعشـق آرد زور پنجه گر ساخته بـاشند ز خارا بـبرد
گو تو خواهی ، که گرانی بـبرد بندی عشق کوه بر سر نهد وسلسله در پا بـبرد
دل من کیست که لطف از تو کند گستاخی بـر دهانش زن اگـر نـام تـمـنـا بـبـرد
پـیش ما نیسـت ازین جـنس بـفرمای که ناز صـبـر و آرام ز دلهای شـکـیبـا بـبـرد
از تــو ایـمـایـی و از صــیـقــل ابــرو مـیـلــی زنگ سد ساله تغافل ز دل ما بـبـرد
ندهی عشق بـه خود ره که چو فرصت یابـد قفل گنجینه جان پـیچد و کالا بـبـرد
هر زبـان کـو سـر بـی جـرم نـخـواهـد بـر دار دعوی عشق کند کوته و غوغا ببرد
دشـت پـیمایی بـسـیار کـند چـون وحـشـی هر کـرا دل نگـه آهوی صـحـرا بـبـرد