زمان : 12 Mehr 1392 - 13:14
شناسه : 77634
بازدید : 13357
 غزلی از وحشی بافقی:عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

عیاذباله از روزی که عشقم در جنون آرد

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

عـیاذبـالـه از روزی کـه عـشـقـم در جـنون آرد ســر زنــجــیـر گــیـرد و ز در عــقــلــم درون آرد
من و رد و قـبـول بـزم سـلطـانی که دربـانش به سد خواری کند بیرون به سد عزت درون آرد
به جرم عشق دربند یکی سلطان بی رحمم کـه هـرکـس آیـد از دیـوان او فــرمـان خــون آرد
سـر خـسـرو ز گـل گـردد گـران فـرهاد را نازم کـه گـلگون را بـه گـردن گیرد و از بـیسـتـون آرد
کـمـند جـذبـه مـعـشـوق اگـر در جـان نیاویزد کـسـی پــروانـه را در آتــش سـوزنـده چـون آرد
بـرو فارغ نشـین وحـشی که نخـل آرزومندی نـــیـــارد بــــار اگـــر هـــم آورد بــــار زبـــون آرد