زمان : 19 Tir 1403 - 10:30
شناسه : 77621
بازدید : 14945
غزلی از وحشی بافقی :از پی بهبود درد ما دوا سودی نداشت غزلی از وحشی بافقی :از پی بهبود درد ما دوا سودی نداشت مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

از پی بهبود درد ما دوا سودی نداشت

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

از پـــی بـــهــبـــود درد مــا دوا ســـودی نــداشــت هر کـه شـد بـیمـار درد عـشـق بـهـبـودی نـداشـت
بــود روزی آن عــنــایـتــهـا کــه بــامــا مــی نــمــود خـوش نمـودی داشـت امـا آنـچـنـان بـودی نداشـت
دوش کامد بـا رقـیبـان مسـت و خـنجـر می کشـید غـیـر قـصـد کـشـتـن مـا هـیـچ مـقـصـودی نـداشـت
عــشــق غـالـب گـشــت اگـر در بــزم او آهـی زدم کی فـروزان گشـت جـایی کاشـتـی دودی نداشـت
جـای خـود در بـزم خوبـان شمعسان چـون گرم کرد آنــکــه اشــک گــرم و آه آتـــش آلــودی نــداشـــت
داشت سودای رخش وحشی به سر، در هر نفس لیک از آن سودا چه حاصل یکدمش سودی نداشت
وحـشـی از درد مـحــبــت لـذتــی چــنـدان نـیـافـت هر که جـسمی ریش و جـان درد فرسودی نداشت