یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد
از عـرض نـیـازم چـه بـلـا بـی خـبـرش داشـت | آن نـاز نگـه دزد کـه پـاس نـظـرش داشـت |
فــریـاد کــه هـر طــایـر فــرخــنــده کــه دیـدم | صـیاد ز مرغـان دگر بـسـتـه تـرش داشـت |
بـلبـل گـله می کـرد ز گل دوش بـه سـد رنگ | گل بـود که هر دم بـه زبـان دگرش داشت |
این عـشـق بـلائیسـت، شـنیدی که چـها دید | یعقوب که دل در کف مهر پـسـرش داشت |
بــر هـر کـه شــنـیـدم کـه غـضـب کـرد زمـانـه | دیدم کـه بـه زندان تـو بـیداد گرش داشـت |
این طی مکان بین که ز هر جا که برون تاخت | وحشی نگران بود و سر رهگذرش داشت |