زمان : 09 Mehr 1392 - 12:01
شناسه : 77407
بازدید : 15475
غزلی از وحشی بافقی :خوش صید غافلی به سر تیر آمدست...........زه کن کمان ناز که نخجیر آمدست مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی :خوش صید غافلی به سر تیر آمدست...........زه کن کمان ناز که نخجیر آمدست

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

خوش صید غافلی به سر تیر آمدست

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد


خوش صید غافلی به سر تیر آمدست
زه کن کمان ناز که نخجیر آمدست
روزی به کار تیغ تو آید نگاه دار
این گردنی که در خم زنجیر آمدست
کو عشق تا شوند همه معترف به عجز
اول خرد که از پی تدبیر آمدست
عشقی که ما دو اسبه ازو می‌گریختیم
اینست کامدست و عنانگیر آمدست
ملک دل مرا که سواری بس است عشق
با یکجهان سپاه به تسخیر آمدست
در خاره کنده‌اند حریفان به حکم عشق
جویی که چند فرسخ از آن شیر آمدست
بی لطفیی به حال تو دیدم که سوختم
وحشی بگو که از توچه تقصیر آمدست