یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد
امـروز نـاز عـذر جــفـاهـای رفـتــه خـواسـت | عـذری که او نخـواسـت، تـبـسـم ، نهفتـه خـواسـت |
من بنده نگه که به سد شرح و بـسط گفت | حــرف عـنـایـتــی کـه تــبــسـم، نـگـفـتــه خـواسـت |
از نوک غمزه سفته شد و خوب سفته شد | درهـای راز هـم کـه نـگـاهـش نـسـفـتــه خــواســت |
لـطـف آمـد و تـلـافـی سـد سـالـه می کـند | خشم ارچه کرد هر چه در این یک دو هفته خواست |
بــارد بــه وقـت خـود هـمـه بــاران الـتــفـات | ابــر عـنـایـتــی کـه ریـاضــی شــکـفـتــه خــواســت |
دل را نـوید کـاتـش خـوی تـو پـاک سـوخـت | خـار و خـسـی کش از سـر آن کوی رفـتـه خـواسـت |
شـکـر خــدا را کـه مـرد بــه بــیـداری فـراق | وحـشی کسی که دیده بـخـت تـو خـفتـه خـواسـت |