زمان : 09 Mehr 1392 - 00:41
شناسه : 77345
بازدید : 11455
غزلی از وحشی بافقی :بار فراق بستم و ، جز پای خویش را غزلی از وحشی بافقی :بار فراق بستم و ، جز پای خویش را مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

بار فراق بستم و ، جز پای خویش را

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

بــار فـراق بـسـتـم و ، جـز پـای خـویـش را کـردم وداع جـملـه اعـضـای خـویش را
گـویـی هـزار بــنـد گــران پــاره مـی کــنـم هـر گـام پـای بـادیه پـیمـای خـویش را
در زیـر پـای رفـتـنـم الـمـاس پـاره سـاخـت هجـر تـو سـنگریزه صحـرای خـویش را
هـر جـا روم ز کـوی تـو سـر بـر زمـیـن زنـم نـفـرین کـنـم اراده بـیـجـای خـویـش را
عــمــر ابــد ز عــهـده نـمــی آیـدش بــرون نـازم عـقـوبـت شـب یلـدای خـویش را
وحشی مجال نطق تو در بزم وصل نیست طی کن بساط عرض تمنای خویش را