زمان : 09 Mehr 1392 - 00:14
شناسه : 77340
بازدید : 14151
غزلی از وحشی بافقی :من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را غزلی از وحشی بافقی :من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدین (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

من آن مرغم که افکندم به دام سد بلا خود را

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

من آن مرغـم کـه افـکـندم بـه دام سـد بـلا خـود را بــه یـک پــرواز بــی هـنـگـام کـردم مـبــتــلـا خــود را
نه دستی داشتـم بـر سر، نه پـایی داشتـم در گل به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را
چــنــان از طــرح وضــع نـاپــســنـد خــود گــریـزانـم که گر دستـم دهد از خـویش هم سـازم جـدا خـود را
گر این وضع است می ترسم که با چندین وفاداری شــود لـازم کـه پــیـشــت وانـمـایـم بــیـوفــا خــود را
چـو از اظـهار عـشـقـم خـویش را بـیگـانه می داری نـمـی بـایسـت کـرد اول بـه این حـرف آشـنـا خـود را
بـبـین وحشی که در خوناب حـسرت ماند پـا در گل کـسـی کـو بــگـذرانـدی تــشـنـه از آب بــقـا خــود را