سرّ این كه نفرمود ما به تو خیر مطلق دادیم، بلكه فرمود ما خیر كثیر به تو عطا فرمودیم، این است كه ملاك خیر بودن هر چیزی، كمال داشتن آن است و چون خدا همه ی كمالات را داراست پس خیر مطلق و علی الاطلاق اوست.
«كوثر» و «تكاثر» نام دو سوره ی قرآناند و از واژه ی «كثرت» (فزونی) گرفته شدهاند. كلمه ی «كوثر» فقط یك بار در قرآن كریم آمده است ولی واژه ی «تكاثر» دوبار بكار رفته است.(1)
«كوثر» به معنی شئی خوب و پسندیده و خیر فراوان(2) كه شأنش كثرت و فزونی باشد و چیزی از آن افزون نباشد و سعادت دنیا و آخرت را در برداشته، اطلاق شده است. و آن جلوهای از ذات حق و خیرخواه مطلق است و از او سر منشأ گرفته است.
فخررازی در تبیین معنی واژه ی كوثر میگوید:
معنای خیر كثیر(كوثر) را هنگامی میتوان بهتر یافت كه آن را با «متاع قلیل» كه وصف دنیا است مقابل هم قرار دهیم.(3)
همه ی جهان به همراه تمام نعمت هایش «متاع قلیل» است و در برابر آن هدیه ی خدا خیر كثیر است.
از اینجا معلوم میشود «كوثر» متاع دنیوی نیست و الاخیر كثیر نبود، بلكه مشمول آن صفت «قلیل» میشد و متاع دنیا كه تكاثر طلبان به دنبال آن دوان دوان هستند به وصف «قلیل» موصوف شده است و چون قلیل است نزاع انگیز است و هر چه كه تزاحم بر میدارد و موجب رقابت و نزاع میشود از جنس دنیایی است كه تكاثر طلبان جهنمی بر سرآن به تخاصم بر میخیزند:ان ذلك لحق تخاصم اهل النار (4)
ولی كوثر خیر فراوان، و سراسر نعمت است. هر كس به اندازه ی ظرفیتش از آن بهرهمند میشود و هیچگونه نزاع، اختلاف و جدالی بر سر آن وجود ندارد.
بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی، و تجمل پرستی و تفاخر در میان شما و افزون طلبی در اموال وفرزندان است همانند بارانی كه محصولش كشاورزان را در شگفتی فرو برد سپس خشك میشود به گونهای كه آن را زرد رنگ میبینی، سپس تبدیل به كاه میشود و در آخرت عذاب شدید (برای دنیا طلبان) است و مغفرت و رضای الهی، (برای متدینان) زندگی دنیا چیزی جز متاع غرور نیست
در روایات مصداقها و مظاهر گوناگونی برای آن ذكر شده است، توحید و تجلی تام اسم جامع الهی(5)، نبوت، قرآن، مقام محمود، نور قلب پیامبر(صلی الله علیه و آله)، سخاوت(6)، علم و حكمت، گنج مخفی خضر(7)، نهری در بهشت(8)، و اولاد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بالاخص صدیقه ی طاهره حضرت فاطمه(سلام الله علیها)(9).
همه ی این موارد، نمودی از خیر كثیر و حلقه ی اتصال محبّ و محبوب(10)، خدا و پیامبرش میباشند و به چشمه ی همیشه جوشان میمانند كه از اقیانوس بیكران جداشده و به سوی او روانند.
زیرا هر خیری از خداست و به او منتهی میشود پس اتصال به حق، كوثر و خیر كثیری است كه هدیه ی خدا به پیامبرش و همه ی رهروان او میباشد.(11)
سرّ این كه نفرمود ما به تو خیر مطلق دادیم، بلكه فرمود ما خیر كثیر به تو عطا فرمودیم، این است كه ملاك خیر بودن هر چیزی كمال داشتن آن است و چون خدا همه ی كمالات را داراست پس خیر مطلق و علی الاطلاق اوست.
اما واژه ی تكاثر مصدر باب تفاعل است و در چند معنا به كار رفته است: تفاخر و سرگرمی از روی جهل و غفلت؛ و زیادهطلبی و كثرت خواهی(12) در اعتقادات، اموال، اولاد(13)، نفرات، مقام، اعمال و هر آنچه به دنیا و لذتها و شهوات دنیایی ارتباط پیدا میكند،(14) كثراتی كه امور قلیل و اندك(15) یا مرهوماند و توجه به آن خطای حضرت آدم(علیه السلام) بود(16) و شجره ی ممنوعهای است زوال پذیر كه لیاقت دلبستن را ندارد و سرگرم كننده ی انسانهای غافل در بهترین و آخرین مرحله ی زندگی آنان میباشد.
«اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ كَمَثَلِ غَیْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَكُونُ حُطَامًا وَفِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ؛ بدانید كه زندگى دنیا، در حقیقت، بازى و سرگرمى و آرایش و فخرفروشىِ شما به یكدیگر و فزونجویى در اموال و فرزندان است. [مَثَل آنها] چون مثل بارانى است كه كشاورزان را رُستنى آن [باران] به شگفتى اندازد، سپس [آن كشت] خشك شود و آن را زرد بینى، آن گاه خاشاك شود. و در آخرت [دنیا پرستان را] عذابى سخت است و [مۆمنان را] از جانب خدا آمرزش و خشنودى است، و زندگانى دنیا جز كالاى فریبنده نیست.»(حدید/20)
پی نوشت ها:
1. سوره ی تكاثر، و سورهء حدید/20 .
2. ابن عاشور، التحریر و التنویر، 3/573.
3. تفسیر كبیر،7/72.
4. فخررازی، تفسیر كبیر،32/124.
5. تفسیر کبیر، 32/126.
6. راغب اصفهانی، المفردات/443.
7. ناصر مكارم شیرازی و همكاران، تفسیر نمونه، 12/516.
8. علامه ی طباطبایی میفرماید: بالغ بر 26قول در تفسیر كوثر مفسّران ذكر كردهاند.المیزان/350.
9. همان/370.
10. سید قطب، فی ظلال القرآن/3988.
11. ذیل آیه ی«عینا یشرب بها عباداللّه و یفجّرونها تفیجیرا»، چشمهء شراب طهور چنان در اختیار ابرار و عباداللّه است كه هر جا اراده كند از همانجا سربر میآورد، حدیثی از امام باقر(علیه السلام) نقل شده كه در توصیف آن فرمود:«هی عین من دارالنبی(صلی الله علیه وآله)، تفجر الی دور الانبیاء و المۆمنین» این چشمهای است كه در خانهء پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) است و از آنجا به خانه ی سایر انبیاء و مۆمنان جاری میشود. آلوسی، روح المعانی، 29/155.
12. پلورالیسم مكتبی كه اصل و مبنای خود را بر تعهد و تكثر گرایی میداند و در مقابل مونیسم monism وحدت طلبی است و خود به زیر مجموعههای تكثیرگرایی سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، دینی و … دسته بندی میشود.
13. المیزان، 20/350.
14. بحارالانوار، 77/23 و تفسیر كبیر، 32/76.
15. تفسیر كبیر، 32/73 و فی ظلال القرآن، 6/3988.
16. امام خمینی(ره)، شرح حدیث جنود عقل و جهل/42.