حقیقت آن است كه كمبود امكانات در جنگ بیش از خشكی و هوا، در دریا نمود داشت و نبرد با ناوهای جنگی غول آسای آمریكایی و اروپایی در خدمت عراق در خلیج فارس در جریان بود. «آتش در آب»، مجموعه ای است براساس دیده های سپید جامگان نیروی دریایی ارتش و جزئی از پیشگامان تاریخ نگاری دفاع از حریم آبی مان می باشد.
شناسه كتاب
آقای احمد حسینیا كتاب آتش در آب را با 164 صفحه گردآوری كرده و چاپ اول آن در تابستان 1392 به شمارگان 2500 مجلد از طریق چاپخانه مركز اسناد انقلاب اسلامی تكثیر شده است. این اثر از یك مقدمه و سه بخش كه شامل: « بخش اول: نگاهی به نبردهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، بخش دوم: عملیات مروارید كه دارای سه فصل؛ فصل اول ماموریت پیكان، فصل دوم انهدام سكوهای نفتی البكر و الامیه و فصل سوم همراه با امواج خلیج فارس، بخش سوم: آخرین نبرد جوشن كه دارای دو فصل؛ فصل اول رقص مرگ و فصل دوم نگاهی به زندگی نامه ی معاون فرمانده ناوچه ی جوشن است» تشكیل شده است.
مقدمه«برید از اونا بپرسین كه شنیده ها رو دیدن...»
«آتش در آب»، مجموعه ای است براساس دیده های سپید جامگان نیروی دریایی ارتش و جزء پیشگامان تاریخ نگاری دفاع از حریم آبی مان می باشد. تا حال هر چه از دفاع گفته و شنیده شده، دفاع از زمین و هوای این مرز و بوم بوده، اما خاطرات «مدافعان آب» از جنگ كمتر شنیده شده و اثر پیش رو، پیشكشی است به شهدای نیروی دریایی.
بخش اول/نگاهی به نبردهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
الف) نبرد با نیروهای عراقی
نبردهای رزمندگان نیروی دریایی ارتش ایران در هفت سال دفاع مقدس به دو بخش عمده و كلی تفسیم می شود: بخش اول نبرد با نیروهای عراقی است. هنوز یك هفته از آغاز جنگ تحمیلی نگذشته بود كه ناوچه های عراقی به سمت جزیره ی خارك حركت كردند تا آن جزیره را مورد حمله قرار دهند. چهار ناوچه ی پیكان، جوشن، سهند و سبلان مسئولیت محافظت از خلیج فارس و دریای عمان را به عهده داشتند.
عملیات مروارید اولین اولین عملیات سازماندهی شده و كامل نیروی ارتش ایران بود كه توسط تكاوران نیروی دریایی ارتش و حمایت و پشتیبانی ناوچه ی پیكان در هفتم آذر 1359 صورت گرفت. عملیات مروارید آخرین عملیات علیه نیروهای دریایی عراقی هم بود. زیرا در همان عملیات، نیروی دریایی ارتش عراق منهدم و از هم پاشیده شد و حكومت بعثی تا پایان جنگ تحمیلی هم نتوانست آن نیرو را سروسامان بدهد.
ب) نبرد با نیروهای آمریكایی
بخش دوم نبرد ناوچه های جمهوری اسلامی ایران با نیروهای آمریكایی در خلیج فارس است كه با نبرد ناوچه ی جوشن در 29 فروردین 1367 آغاز شد. گرچه در نبرد ناوهای ایرانی با آمریكایی ها، دو ناو غرق و یك ناو نیز آسیب دید، اما آمریكایی ها به خوبی دریافتند كه چنانچه به عملیات خود یعنی حمله به سكوهای نفتی ایران ادامه بدهند، آتش جنگی كه آغاز كننده ی آن بودند، دامن گیر خود آنان می شود و به همین علت از حمله به سكوی سوم ایران و سایر تجاوزات خویش منصرف شدند.
بخش دوم /عملیات مروارید/فصل اول (ماموریت پیكان)
در این فصل به نقل از دو نفر از حاضرین به نامهای: ناوبان یكم محمدرضا نجاریان و تكاور نیروی دریایی عبدالله هدایتی به توضیح مرحله اول عملیات مروارید پرداخته شده است.
ناوچه ی پیكان در مرحله اول عملیات به نقل از ناوبان یكم محمدرضا نجاریان:
یك روز قبل از آغاز عملیات، ناوچه ی پیكان قسمتی از سكوها را مورد هدف قرار داد. چون عملیات مورد نظر با كمك تكاوران غواص نیروی دریایی ارتش و پشتیبانی هوایی باید انجام می گرفت و اعزام تكاوران هم با دو فروند بالگرد انجام می شد، بنابراین باید در روی سكوها قسمتی برای فرود بالگرد مهیا می كردیم كه از دسترس تكاوران دریایی عراق دور باشد.
ناوچه پیكان كاملا به منطقه مسلط بود: چه از نظر كنترل رادار و چه از جنبه ی دقت برای عدم غافلگیری از طریق دریا و یا هوا. ما فضای هوایی را با رادار كنترل می كردیم و فضای آبی را با دوربین های مجهز دید در شب تحت نظر داشتیم از نیمه های شب هفتم آذر تا صبح، تكاوران در هر دو سكو مواد منفجره نصب كردند. همین كه هوا روشن شد، بالگردها برای بردن تكاوران آمدند و بلافاصله پس از سوار شدن تكاوران، باگردها به سمت بوشهر به پرواز درآمدند.
در این رزم و نبرد دریایی كه چهارده ساعت به طول انجامید، چند فروند ناوچه ی اژدرافكن، سه فروند بالگرد و دو فروند از هواپیماهای دشمن توسط رزمندگان شجاع ناوچه ی پیكان غرق شدند. البته این عملیات را كه در روز هفتم آذر با نبرد همه جانبه با نیروهای عراقی توام شد، رزمندگان هوا- دریا و همچنین جنگنده های نیروی هوایی ارتش پشتیبانی و حمایت كردند. با وجود لین در ساعات نهایی همان روز، هواپیماهای عراقی ناوچه ی ما را كه مدت های در پی حمله به آن بودند، اما هر بار با شكست مواجه می شدند، سرانجام توانستند مورد هدف قرار دهند كه رزمندگان آن به جز تعداد انگشت شماری به شهادت نایل شدند.
فصل دوم (انهدام سكوهای نفتی البكر و الامیه)
در این فصل به نقل از خاطرات حاضرین به نام های: تكاور نیروی دریایی عبدالله هدایتی، سروان تكاور سید احمد علوی و در عملیات هوایی، سرهنگ خلبان شهید حسین خلعتبری به مرحله دوم عملیات مروارید و علاوه بر این در یك قسمت به زندگی فرمانده ناوچه ی پیكان، شهید دریادار همتی پرداخته شده است.
مرحله دوم عملیات مروارید به نقل از تكاور نیروی دریایی عبدالله هدایتی:
این مرحله از آنجایی شروع شد كه شانزده نفر از تكاوران به اتاق جنگ احضار شدند. فرمانده عملیات گفت: «هدف ما در مرحله ی بعدی عملیات، تصرف سكوی نفتی البكر است. اگر این سكو را تصرف كنیم ارتش عراق را می توانیم برای خروج از خرمشهر تحت فشار قرار دهیم». برای اجرای این عملیات و انتقال تكاوران به سكوهای عراقی، یك بالگرد در نظر گرفته شد. ناوچه ی پیكان وظیفه ی محافظت از تكاوران و بالگرد را بر عهده گرفت و ناوچه ی جوشن به عنوان پشتیبان ناوچه ی پیكان در نظر گرفته شد.
كاركنان و افراد توپخانه ی ناوچه ی پیكان در حال جابه جایی بودند كه یك موشك به سینه ی ناوچه اصابت كرد و هم زمان با آن عده ای به داخل دریا پرتاب شدند. لحظه هایی بعد دو موشك دیگر به سمت ناوچه شلیك شد كه یك فروند آن به پاشنه ی ناوچه اصابت كرد. با آنكه پس از اصابت این موشك ناوچه تعادل خود را از دست داد و در حال فرو رفتن به داخل آب بود، امام كاركنان دلاور آن، كه تعداد آنها 37 نفر بودند، هرگز تسلیم نشدند و با ناوچه به قعر خلیج فارس فرو رفتند. دو فروند قایق نجات از ناوچه به جا مانده بود، خود را به سختی به دو قایق رساندیم و به همراه یك اسیر عراقی به كمك سایر دوستان شتافتیم. ناوچه ی عراقی كه پیكان را مورد هدف قرار داده بود، در حال نزدیك شدن به ما بود. در همان لحظه یك فروند هواپیمای فانتوم نیروی هوایی بر بالای سر ما آشكار شد و پس از شلیك دومین موشك، ناوچه ی اوزا را مورد هدف قرار داد. انبوهی از آتش و دود فضای منطقه را فرا گرفت. پس از انهدام و نابودی ناوچه ی عراقی كمك به دوستان و هم رزمان مجروح را ادامه و آنان را به داخل قایق نجات انتقال دادیم.
فصل سوم (همراه با امواج خلیج فارس)
در این فصل هم مانند دو فصل گفته شده به عملیات مروارید و اتفاقاتی كه افتاده و این فصل از گفته های ناخدا ناصر سرنوشت در چند قسمت به نام های: در آغوش آب، سقوط در دریا، ترس از اسیر همراه و رفع تشنگی بیان شده است.
در آغوش آب
در آذر 1359، پس از آنكه اجرای عملیات مروارید (انهدام اسكله ی البكر در عمق آب های دشمن) قطعی شد، با بالگرد در كلیه ی مواضع عراقی ها به پرواز درآمدیم و وضعیت های مختلف دشمن را زیر نظر داشته و ثبت می كردیم، به طوری كه كوچكترین حركات دشمن را می توانستیم تشخیص دهیم. براساس همین اطلاعات قادر بودیم كه هر زمانی عملیات را اجرا كنیم. در ساعت چهار و نیم بعدازظهر روز پنجم آذر 1359 تیم ما مامور اجرای عملیات مروارید شد. اجرای عملیات با استفاده از چند فروند بالگرد روی سكوهای نفتی مخصوصا سكوی البكر صورت گرفت. ما توانستیم در روی این سكوها به طور غافلگیرانه ای فرود آمده و با آنكه نیروهای بعثی سكوها را در اختیار داشتند و مجهز به پدافند ضد هوایی و موشك بودند، نتوانستند در برابر ما مقاومت كنند.
بخش سوم/آخرین نبرد جوشن/فصل اول (رقص مرگ)
در این فصل به آخرین ماموریت جوشن به نقل از ناوبان سعید رستگار، احمدتقی منتقمی و ناخدا یكم بازنشسته عباس ملك- فرمانده ناوچه ی جوشن، پرداخته شده است.
خلیج گلگون ( احمدتقی منتقمی)
روز بیست و نهم فروردین 1367 در ده مایلی جزیره سیری در حال ماموریت با ناوهای آمریكایی برخورد كردیم. آنها با دیدن ما اخطار كردند و گفتند كه باید منطقه را ترك كنید. در پاسخ به آنها گفتیم شما باید خلیج فارس را ترك كنید. آمریكایی ها وقتی با مقاومت ما مواجه شدند، ناوچه را هدف موشك های خود قرار دادند. موشك اول ناو آمریكایی در اثر اقدام به موقع ناوبان عباس پور به ناوچه ی جوشن اصابت نكرد. بعد از آن ما توانستیم موشك خود را به طرف یكی از ناوهای آمریكایی شلیك كنیم، اما موشك بعدی ناو آمریكایی به ناوچه ی جوشن اصابت كرد. تعداد مجروحان و شهدا با اصابت موشك بعدی افزایش یافت و تعدادی هم به داخل آب پرتاب شدند.
موشكی به بالای اتاق عملیات اصابت كرد و ما را به داخل آب پرتاب كرد. با هر زحمتی دور هم جمع شدیم و طناب را بین یازده نفر تقسیم كردیم. نیم ساعت بعد ناو آمریكایی به ما نزدیك شد و بر روی ناوچه و كاركنان آن آتش گشود. ناوچه درحالی به صورت یك گلوله ی آتش شده بود و افراد روی آن، آخرین لحظات زندگی خود را شاهد بودند، مورد اصابت گلوله های ناو آمریكایی قرار گرفت. در اثر این تیراندازی، تعداد دیگری از كاركنان ناوچه در داخل آب به شهادت رسیدند. برخی از شهدا بدون دست و پا وسر بودند و تعدادی دست یا پای شهدا در روی امواج دیده می شدند. منظره ی غریبی در برابر چشمان ما قرار داشت امواج خروشان خلیج فارس در حال رقص مرگ بود.
فصل دوم
در این فصل كه فصل پایانی این اثر است، به زندگی نامه ی معاون فرمانده ناوچه ی جوشن «شهید دریادار علی زارع نعمتی» و خانواده، فعالیت ها و خاطرات وی به نقل از خانواده و دوستان پرداخته شده است.
بیوگرافی شهید
شهید زارع نعمتی در سال 1338 در بخش غرق آباد شهرستان ساوه متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ی تربیت و دوره ی متوسطه را در دبیرستان رهی معیری در جوادیه ی تهران گذراند و دیپلم خود را از دبیرستان جاویدان دریافت كرد. او هم زمان با تحصیل در دبیرستان، به آموزش زبان انگلیسی مبادرت ورزید و دیپلم زبان را هم دریافت نمود. در سال 1355 به استخدام ارتش درآمد. سرانجام در بیست و نهم فروردین 1367 مصادف با اولین روز ماه مبارك رمضان، ناوچه ی جوشن طی درگیری با ناو آمریكایی كاملا صدمه دید و ناخدا علی زارع نعمتی به همراه جمعی از هم رزمان خود به شهادت رسید.
دوران كوتاه اما ماندگار (همسر شهید)
زندگی من با همسرم فقط پنج سال كه مقارن با جنگ تحمیلی بود، علی رغم آنكه شرایط برای او سخت بود، هرگز مشكلات و خستگی هایش را به خانه نمی آورد و همیشه با گشاده رویی و لبخند به خانه می آمد. وجود او را یك رحمت الهی می دانستم و هم اكنون، هرگز خاطرات خوب و شیرین گذشته ی آن پنج سال را فراموش نمی كنم. ثمره ی زندگی یك دختر به نام رویاست. آخرین دیدار ما در بیست و ششم فروردین سال 1367 بود. بدون اغراق خداحافظی آن دفعه با خداحافظی های قبلی تفاوت داشت. هر دوی ما نگران تر از قبل بودیم. با آنكه یكی دو روز به ماه مبارك رمضان باقی مانده بود، او با دهان روزه از ما خداحافظی كرد و رفت.
برشهایی از كتاب
در صفحه ی 72 كتاب حاضر می خوانیم:
نگاهی به زندگی فرمانده ناوچه ی پیكان، شهید دریادار همتی
شهید محمد ابراهیم همتی اولین فرزند خانواده اش بود كه در آخرین ماه زمستان در سال 1329 در شهرستان سمنان به دنیا آمد. شهید در سال 1348 پس از اخذ مدرك دیپلم از دبیرستان رودكی، با آنكه در رشته ی مهندسی دانشگاه تهران قبول شده بود، به خاطر علاقه ای كه به دریا داشت، نیروی دریایی را برگزید و بعد از سه سال در رشته ناوبری از دانشگاه علوم دریایی نوشهر فارغ التحصیل شد. وی تا آخرین لحظه كه ناوچه در حال غرق شدن بود، در ناوچه حضور داشت و در حالی كه از ناحیه سر مجروح شده بود، كاركنان را برای ترك ناوچه تشویق می كرد، اما خودش از ناوچه جدا نشد و سرانجام پیكر پاكش همجون مرواریدی درخشان در دل آب های خلیج همیشه فارس جای گرفت و جاودانی شد.
در صفحه ی 145 كتاب می خوانیم:
تذكرات موثر (ناخدا یكم علی نوری، دوست شهید زارع نعمتی)
یكی از جملات علی كه تقریبا تكیه كلام او شده بود، این جمله بود كه « زندگی را سخت نگیرید و همیشه در كارها به خدا بزرگ متكی باشید، اگر كارها را سخت نگیرید و راحت با مشكلات برخورد كنید، همیشه كارها راحت می شود». او به آنچه می گفت، به خوبی اعتقاد داشت و به آن عمل می كرد و از این جهت موفق ترین فرد در مدت چهار سال تحصیل در دانشگاه دریایی لیورنو و همیشه هم شاگرد اول دوره بود.