زمان : 02 Mehr 1392 - 10:30
شناسه : 76851
بازدید : 6638
آيا ما يزديها چوب قناعت‌مان را مي‌خوريم؟(6 نظر) يزد همچنان در قعر! آيا ما يزديها چوب قناعت‌مان را مي‌خوريم؟(6 نظر) حسين فلاح

یزدفردا "حسين فلاح كارشناس ارشد مديريت "MBAبودجه و اعتبار رکن مهمّی در مدیریت ایفاء می‌کند. اگرچه امروزه نقش منابع و یا سرمایه های انسانی در اداره امور جامعه مورد تأکید و توجه است امّا همچنان بایدبه منابع مادی و مالی به عنوان یکی از پایه های اصلی در مدیریت و توسعه جوامع توجه ویژه نمود.

 

منابع مالی برای انجام طرح ها و پروژه های مختلف عمرانی و اداره امور جاری از نیازهایی است که از بدو شکل گیری زندگی اجتماعی، برای تأمین آن از سوي حكومت ها، راهکارها و اقدامات جبری و اختیاری فراوانی براي آن در نظر گرفته شده است و در این میان گاه رقابتها و حتی جنگ های فراوانی در میان جوامع به وقوع پیوسته است. آنچه که بیش از هرچیز می تواند تضمین کننده و تأمین کننده رشد و توسعه در میان جوامع باشد فراهم نمودن فرصت های بهره برداری عادلانه از منابع مالی و مادی و انسانی توسط دولت هاست و اگر جذب و بازتوزیع درآمدها به گونه ای شفاف و هدفمند و به صورت عادلانه صورت گیرد پیشرفت و توسعه ی مناطق مختلف یک کشور به صورت متوازن و هماهنگ را در پي‌خواهد داشت و پيامد نهايي آن داشتن کشوری با توانمندی های فراوان و ساختار‌های استوار خواهد بود.

 

از آنجاکه ابزار و امکانات دستیابی جامعه به درآمد و سود را دولت فراهم میکند، مالیات به عنوان انتقال بخشی از درآمد‌های جامعه به دولت و یا انتقال بخشی از سود فعالیت‌های اقتصادی است که نصیب دولت می‌شود و تخصیص اعتبار و بودجه‌ی لازم برای اجرای طرح های ملی، استانی و امور جاری روی دیگر سکّه است.

 

مالیات یکی از ابزار های برقراری عدالت در جامعه و از اهرم‌های دولت برای هدایت سرمایه گذاری‌ها میباشد و لازم است دریافت مالیات نیز بر پایه اصول و قواعد علمی و معیار ها و واقعیت های روز جامعه باشد، به طوری که موجب فشار مالیاتی به بخشی از جامعه و یا فرار مالیاتی نشود. نظام مالیاتی باید بر اصولی نظیر عدالت، بهره‌مندی و توانایی در پرداخت توجه نماید و مناطق مختلف کشور، متناسب با مالیاتی که پرداخت می‌کنند از امکانات عمومی و خدمات دولتی بهره مند شوند.

 

در جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اساسی دولت نسبت به دریافت عوارض و مالیات و همچنین کسب درآمد از محل فروش انفال عمومی نظیر نفت و گاز و معادن  اقدام نموده  و از طریق خزانه و به صورت متمرکز،  در بین استان ها و مناطق مختلف کشور آن را باز توزیع می‌نماید. حال باید دید که این درآمد ها و هزینه‌ها و به نوعی تخصیص اعتبارات به استان ها متناسب و بر اساس شاخص های مناسب انجام می‌پذیرد؟

 

 در این زمینه اگر نگاهی به رتبه استان یزد در پرداخت مالیات بیندازیم با وجود اینکه یزد از استانهای تراز اول در کسب درآمد مالیاتی است، امّا درصد کمی از این درآمد به استان باز میگردد و از نظر تخصیص و جذب بودجه در ردیف های آخر جدول تخصیص قرار گرفته است. به عنوان مثال در سالجاری(1392) سهم استان یزد از بودجه 48 هزار میلیارد تومانی تملک دارایی سرمایه کل کشور( استاني و ملّي)، 152 میلیارد تومان میباشد و از این نظر در بین31 استان کشور، رتبه29 را به خود اختصاص داده است. همچنین از لحاظ بودجه جاری که بخش عمده‌ای از آن مربوط به حقوق و دستمزد کارکنان دولت میشود، با 106 میلیارد تومان، رتبه بیستم را دارد و در مجموع رتبه استان یزد در تخصیص بودجه عمومی کشور28 میباشد. در سال 90 با 86 میلیارد و در سال91 با 103 میلیارد تومان بودجه عمرانی، بازهم در رتبه28 بوده است در حاليكه میزان درآمد مالیاتی در سالهای 89 ، 90 و 91 به ترتیب300 و430 و572 میلیارد تومان بوده و رتبه12-14 را در کشور به خود اختصاص داده است و از نظر سرانه مالیاتی نیز در رتبه چهارم قرار گرفته است. در این زمینه بد نیست بدانیم که سرانه مالیاتی هر اصفهانی430 هزار تومان در سال بوده امّا سرانه مالیاتی در استان یزد بیش از550 هزار تومان میشود. حال باید پرسید آیا پاسخ سخت کوشی و تلاش مردمان خطّه کویری یزد را باید اینگونه داد؟ آیا این یک تبعیض آشکار نیست؟

 

اگر به بافت جغرافیایی و جمعیتی استان یزد نگاه کنیم عمق تبعیض را بیشتر مشاهده خواهیم کرد. استان یزد هم اکنون از نظر وسعت در رتبه8 و تا سال پیش با احتساب طبس در رتبه4 قرار داشته است و از نظر جمعیت در رتبه23 قرار دارد. حال اگر این دو شاخص مهم که قاعدتاَ تأثیر زیادی در جذب بودجه‌های عمرانی و جاری دارد را با درآمد مالیاتی استان یزد در کنار هم قرار دهیم، رتبه28 در تخصیص بودجه به استان یزد، بیشتر به یک شوخی می‌ماند تا به یک واقعیت!

 

کافیست خشکسالی های پیاپی در15 سال اخیر و کم آبی شدید در دهه‌های گذشته را نیز به این شاخص بیفزاییم، آنگاه عمق کمبود را بهتر می‌توان درک کرد و تنها چیزی که توانسته است موجب تداوم بقاء و سکونت در این استان شود، لطف خداوند و سخت کوشی و قناعت بی نظیر یزدی ها بوده است که این خود به معجزه بیشتر شبیه است. راستی اگر این تلاش ها نبود امروز ماسه های روان و تپه های شنی تا پشت دروازه های یزد که هیچ، تا پشت دروازه شیراز و دروازه تهران در اصفهان نیز رسیده بود.

 

سهم درآمد های مالیاتی نسبت به مخارج جاری دولت یکی از شاخص های مهم برای بررسی وضعیت فعالیت های مالی دولت به شمار می‌رود. با توجه به آمار متوسط این نسبت در سالهای1384 تا1390 حدود43% بوده است؛ یعنی43% از مالیات دریافتی در امور جاری هزینه شده است اما این نسبت در استان یزد کمتر از20% را نشان مي‌دهد، شاید در وهله اول این مطلب خوشایند و ناشی از صرفه جویی یزدیها باشد که البته همین گونه نیز هست، اما نکته ای که باید به آن توجه شود فشار بیش از حدّ به مردم و کاهش ارائه خدمات در این دیار است، در این میان بخش حقوق بگیر دولتی در استان یزد و دیگر بخش های خدماتی با درآمد اندک و بسیار پایین‌تر، امرار معاش می‌کنند و به نوعی قشر متوسط جامعه که همین کارکنان هستند ناگزیر در هزینه کرد خود نیز بسیار محتاطانه عمل می‌کنند و اگر گردش مالی بخش صنعت در یزد را از چرخه اقتصادی استان ناديده انگاريم، سهم بخش خدمات و بخش جاری دولتی در گردش وجه نقد و چرخه اقتصادی یزد بسیار ناچیز خواهد بود و لازم است که علاوه بر افزایش بودجه های عمرانی، در جذب بودجه های جاری نیز تلاش بیشتری صورت گیرد تا ضمن ارائه خدمات بهتر و بیشتر در سطح استان، زمینه رفاه مردم و از جمله رفاه بیشتر کارکنان در بخش های دولتی نیز فراهم شود.

 

علاوه بر اين، امروز باید یکی از اولویت های مسؤولان، بیابان زدایی و انتقال آب به استان یزد باشد و لازم است با اختصاص اعتبارات افزون‌تر، این موضوع نیز به طور جدی پیگیری شود. اگر چه در انجام این امور نیز مردم استان یزد پیشگام بوده و هستند امّا تحمیل هزینه های اجرای چنین طرح های عمرانی نباید پشت خمیده یزدی‌ها را از این خمیده تر کند، بلکه باید نخست برای اینگونه طرح ها، اعتبارات ملی در نظر گرفت، چرا که یزد، خط مقدم مبارزه با بیابان‌زایی است و همان گونه که برای حفظ خاک عزیز کشورمان در 8 سال دفاع مقدس همه ایران بسیج شدند، برای حفظ، بقا و آبادانی این بخش از خاک کشورمان، همّت دولت و بسيج ملت را مي‌طلبد.

 

آیا مسؤولان استان برای جبران کاستی ها و رسیدن به جایگاه خود در جذب اعتبارات، خود را مسؤول میدانند؟ آیا توان بازنمایی مشکلات و رساندن پیام منطقی و مستدل خود به دولت مردان را دارند؟ یا همچنان بر طبل افتخار قناعت یزدی‌ها می‌کوبند و از این نمد برای خود کلاهی دست و پا میکنند؟

 

در پایان ذکر این نکته ضروری است که فرهنگ کار و روحیه تلاش در استان یزد که زبانزد مردم کشور است هنگامی میتواند به عنوان یک الگو در کشور مورد توجه قرار گیرد که نمودها و نمادهای عینی یک استان پیشرفته با امکانات رفاهی، تفریحی، ورزشي، آموزشی و بهداشتي از سوی شهروندان و دیگر هم میهنان‌مان ملموس و قابل مشاهده باشد در غیر این صورت، بازتاب این فرهنگ،چندان مطلوب نخواهد بود و کاستی‌ها و دشواری‌های زندگی در استان یزد تأثیر کار و تلاش مردم را خواهد زدود، اما اگر دولت محترم قدری سخاوتمندانه‌تر به این استان نگاه کند، بی‌گمان آمیزه تلاش و کوشش و قناعت مردمان این دیار با بودجه و اعتبارات دولتی میتواند الگوی مناسبی برای دیگر استان های کشور باشد. کافیست مسوؤلان استان و بویژه استاندار و مدیران محترم تنها داشته‌های استان را برجسته نکنند، بلکه کمبودها و کاستی‌های موجود را با شهامت، شجاعت و با تدبیر به دولت محترم منتقل نمایند تا با امید به آینده ای روشن حماسه اقتصادی بی نظیر یزدی ها ادامه یابد.