حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان نوشت: 1- پائیز سال 1353 بود، آن سالها برخی از اساتید دانشگاه که بعدها معلوم شد تعدادی از آنها «مأموریت ویژه»! داشتند، در کلاسهای درس و به بهانههای مختلف، آموزههای اسلامی و باورهای دینی را زیر سؤال میبردند و از برچسب -ناچسب- علمی! برای این شبههافکنی استفاده میکردند. در پی این هجوم ناجوانمردانه که همه روزه بر حجم آن افزوده میشد، جمعی از دانشجویان مذهبی دانشگاه تهران تصمیم گرفتند برای مقابله با اساتید مورد اشاره- که اندک و کمشمار نیز بودند- در کلاس درس آنها حاضر شوند و در صورت مشاهده حمله به باورهای اسلامی، دیدگاه و اظهارات مطرح شده از سوی آنان را به چالش بکشند و چنانچه خود توان پاسخ به شبهات مطرح شده را نداشته باشند، از استاد مربوطه برای بحث و گفتوگو با یکی از عالمان برجسته دینی دعوت کنند، گفتنی است که مقدمات لازم برای حضور در کلاس اساتید یاد شده از سوی دانشجویان مذهبی همان دانشکده و همان کلاسها فراهم میشد.
آن روز، نوبت به درس یکی از اساتید جامعهشناسی دانشگاه تهران رسیده بود و دوستان خبر داده بودند که موضوع درس، سرخوردگیهای اجتماعی و عوامل و انگیزههای آن است. کلاس تشکیل شد و استاد در بخشی از سخنان خود (نقل به مضمون) گفت؛ صبر یعنی تحمل کردن سختیها و به فکر چاره نبودن! صبر یعنی راضی بودن به آنچه پیشآمده است و دست از تلاش و فعالیت کشیدن! صبر یعنی توسری خوردن و دم برنیاوردن! - استاد مورد اشاره یک نیمچه مارکسیست بود. از همان قماش که امام راحل ما(ره) در وصف آنها میفرمود «چپنمای نوکر راست»- صبر یعنی... و بعد به گونهای غیرمنتظره گفت: انالله معالصابرین...
در این هنگام، یکی از بر و بچههای مذهبی که با انگیزه و برنامه یاد شده در کلاس حاضر شده بود، دست خود را به نشانه سؤال بالا برد. و استاد با اشاره سر، اجازه سؤال نداد، ظاهراً متوجه شده بود که او دانشجوی آن دانشکده و کلاس یاد شده نیست. اصرار بیفایده بود و دانشجوی مورد اشاره، سخن استاد را قطع کرد و گفت: استاد! شما مفهوم صبر را از مادربزرگ بیسواد خود گرفتهاید و برای تأیید آن که هیچ ربطی به اسلام ندارد، به قرآن استناد میکنید! کلاس به هیجان آمده بود و چهره استاد از عصبانیت به سرخی گرائیده بود. دانشجوی یاد شده بیتوجه به همهمه دانشجویان و حال و هوای استاد به داستان طالوت در آیات شریفه قرآن- سوره بقره- اشاره کرد... طایفهای از بنیاسرائیل -بعد از موسی(ع)- که از پیامبر خود پیشوایی برای مبارزه با جالوت خواسته بودند و پیامبرشان پرسیده بود؛ مبادا اگر رهبری معرفی شد، از مبارزه خودداری کنید؟ و آنان در پاسخ گفتند؛ چرا در راه خدا مبارزه نکنیم و حال آن که ما را از دیار خود بیرون رانده و از فرزندانمان جدا کردهاند... و هنگامی که طالوت معرفی شد ابتدا در صلاحیت وی تردید کردند و عدهای پا پس کشیدند و در آزمون بعدی - نهر آب- از همان عده اندک نیز، تعداد اندکی باقی ماندند و نهایتاً وقتی با جالوت- پادشاه ستمگر- و سپاهیانش روبرو شدند، آن تعداد اندک باقیمانده نیز گفتند؛ تاب و توان مقابله با جالوت را نداریم و اما، عده بسیار اندکی که با طالوت مانده بودند و میدانستند خدای خویش را ملاقات خواهند کرد، گفتند؛ چه بسیار که گروهی اندک به خواست خدا بر گروه بسیار و پرشمار غلبه میکند... والله معالصابرین... و خدا با صبرکنندگان است.
دانشجوی یاد شده در ادامه به آیه دیگری از کلام خدا- آیه مبارکه 146 از سوره آل عمران- اشاره کرد که در آن آمده است «چه بسیار بودند پیامبرانی که مردان خدا همراه آنان به جنگ رفتند و در راه خدا هر چه به آنها رسید تحمل کردند، سستی نکردند، ناتوان نشدند و روی از میدان بازنگرداندند و خدا صبرکنندگان را دوست دارد.» کلاس در سکوت کامل فرو رفته بود و استاد هم. دانشجوی مورد اشاره گفت؛ استاد عزیز! مفهوم «صبر»ی را که در قرآن آمده، باید از خود قرآن بگیرید و صبر در قرآن یعنی استقامت، مبارزه، زیربار ظلم نرفتن و در راه خدا از کمی تعداد واهمه نداشتن... (جملات نقل به مضمون است و البته در بیان مفهوم امانت رعایت شده است).
2- روز سهشنبه هفته گذشته، همزمان با سالروز میلاد حضرت امام رضا علیهالسلام، رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه با ایشان از حرکت و اقدامی در «عالم دیپلماسی» با عنوان «نرمش قهرمانانه» یاد کرده و تأکید فرمودند پیش از آن هم به این نکته اشاره داشتهاند؛
«ما مخالف با حرکتهای صحیح و منطقی دیپلماسی هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسی، چه در عالم سیاستهای داخلی. بنده معتقد به همان چیزی هستم که سالها پیش اسمگذاری شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایی بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبی ندارد، اما این کشتیگیری که دارد با حریف خودش کشتی میگیرد و یک جاهایی به دلیل فنی نرمشی نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کاری است؛ این شرط اصلی است؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسی مواجهند، با چه کسی طرفند، آماج حمله طرف آنها کجای مسئله است؛ این را توجه داشته باشند.»
منظور رهبر معظم انقلاب از «نرمش قهرمانانه» اگرچه در کلام ایشان به وضوح آمده بود و پیش از آن هم تعریف جامع و مانع و بدون ابهامی از مفهوم این واژه ارائه کرده بودند ولی این بار با توجه به برخی از فضاسازیها در هر دو عرصه سیاست داخلی و خارجی کشور، اشاره حضرت ایشان به «نرمش قهرمانانه» بلافاصله پس از انتشار با «تحریف» و جابجایی در مفهوم روبرو شد به گونهای که انگار در بینش و منش نظام نسبت به دشمنان تابلودار بیرونی تجدیدنظر شده است!
شبکه فارسیزبان بیبیسی، ساعتی پس از انتشار بیانات حضرت آقا، با استناد به واژه «نرمش» و بیآن که به قید «قهرمانانه» اشارهای داشته باشد، از تغییر بنیادین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خبر داد و با ذوقزدگی به تصمیم ایران برای عقبنشینی از مواضع «سرسختانه پیشین» در برابر آمریکا و متحدانش اشاره کرد! روزنامه آمریکایی واشنگتن پست با برداشت تحریف شده از بیانات رهبرمعظمانقلاب، «نرمش قهرمانانه» را رویکرد جدید ایران در سیاست خارجی دانست و با عنوان عقبنشینی «غیر منتظره»! به تفسیر و تحلیل آن پرداخت. روزنامههای زنجیرهای و برخی از شخصیتهای سیاسی در داخل کشور نیز، تأکید حضرت آقا بر «نرمش قهرمانانه» را هدیهای به دکتر روحانی در آستانه سفر ایشان به نیویورک دانسته و گفتند و نوشتند که رئیس جمهور ایران میتواند با این توصیه رهبری نقطه پایانی بر مناقشات سی و چند ساله ایران و آمریکا بگذارد! مقامات آمریکایی و اروپایی «نرمش»! را به فال نیک! گرفتند و ترجیح دادند به قید قهرمانانه اشارهای نداشته باشند! این برداشتها تا آنجا پیش رفت که بیبیسی با وقاحت از تأکید رهبرمعظمانقلاب بر «نرمش قهرمانانه» با عنوان، مقدمهای برای نوشیدن جام زهر! یاد کرد و برخی آن را با صلح امام حسن(ع) مقایسه کردند و... همه از ظن خود به تفسیر و تحلیل بیانات حضرت آقا پرداخته بودند.
3- و اما، نگاهی - هر چند گذرا- به آنچه رهبر معظم انقلاب از دهها سال قبل تاکنون درباره مفهوم «نرمش قهرمانانه» بیان کردهاند، نشان میدهد رسانهها و محافل یاد شده داخلی و خارجی، در تفسیر و برداشت از این واژه به همان راهی رفتهاند که استاد مورد اشاره در بند اول یادداشت پیشروی رفته بود. یعنی مفهوم واژه یاد شده را از آرزوهای تاکنون بر زمین مانده خویش گرفته و برای تأیید آن به بیان حضرت آقا استناد کردهاند و این در حالی است که رهبر معظم انقلاب واژه «نرمش قهرمانانه» را بدون تعریف دقیق رها نفرمودهاند. از جمله آن که؛
الف: ایشان در جمع فرماندهان سپاه این نرمش را به نرمش کشتیگیری تشبیه میکنند که اولاً؛ فراموش نمیکند طرفش کیست. ثانیاً؛ میداند مشغول چه کاری است (مبارزه) ثالثاً؛ میفهمد که دارد چه کاری میکند (بهرهگیری از تاکتیک برای غلبه بهتر و بیشتر بر حریف) و رابعاً؛ آماج حمله حریف (دشمن) را میشناسد. آیا این «نرمش» به مفهوم عقبنشینی و به قول ورزشینویسان واگذاری کشتی به حریف است؟!
ب: رهبر معظم انقلاب در مرداد ماه سال 1379 و در دیدار جمع کثیری از جوانان استان اردبیل، کسانی را که دم از نزدیکی و مذاکره و ارتباط با دشمن میزنند و در پی «عادیسازی فضا» هستند، به شدت ملامت کرده و با تأکید بر ضرورت حفظ اقتدار نظام و بالا بردن توان رزمی، اقتصادی و علمی کشور میفرمایند «اگر این طور شد، آن وقت نوبت این خواهد رسید که برای رفع دشمنی فکر کنیم، و الا در غیر این صورت هرگونه نزدیک شدن به دشمن، هرگونه نرمش نشان دادن در مقابل دشمن، تیز کردن آتش دشمنی و ستمگری دشمن است».
ج: برخی از رسانهها و شخصیتهای سیاسی در داخل کشور- عمدتاً مدعیان اصلاحات- با اشاره به استفاده رهبر معظم انقلاب از واژه «نرمش قهرمانانه» در ترجمه کتاب «صلح امام حسن(ع)»، نتیجه گرفتهاند که حضرت آقا شرایط امروز را با شرایطی که در دوران آن امام بزرگوار بر جامعه حاکم بود همسان دانسته و در پی صلح با دشمن هستند! که باید گفت؛ اولاً؛ رهبر معظم انقلاب بارها از دوران کنونی با عنوان «درخشندهترین دوران تاریخ ایران اسلامی» و دوران پراقتدار «بدر و خیبر» یاد کرده و دشمن را ضعیفتر از همیشه تصویر و معرفی کردهاند و ثانیاً؛ ایشان در اردیبهشت ماه سال 79 و در دیدار پرشور جوانان با ایشان در مصلای تهران، بعد از اشاره به مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران- که امروزه نسبت به آن روزها، دهها برابر شده است- میفرمایند؛ «امروزه نه آمریکا و نه بزرگتر از آمریکا قادر نیستند حادثهای مثل حادثه صلح امام حسن(ع) را بر دنیای اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد.»
4- ممکن است کسانی با استناد به وادادگی برخی از خواص، شرایط امروز را با دوران امام حسن(ع) که با خواص آلوده روبرو بودند مقایسه کنند و حال آن که؛ در صدر اسلام و چند دهه بعد از آن، نگاه مردم به خواص بود چرا که آموزههای اسلام عزیز مانند امروز گسترده و فراگیر نبود و به همین علت هرگاه یکی از خواص دچار لغزش میشد، عدهای را با خود به انحراف و لغزش میکشاند. اما، در عصر حاضر و دوران بعد از انقلاب اسلامی، مردم بارها نشان دادهاند که نگاهشان به رهبری است و نه خواص، بنابراین چنانچه برخی از خواص دچار لغزش شوند، به جای آن که دیگران را دچار انحراف و لغزش کنند، خود از دایره انقلاب بیرون افتاده و به قول حضرت آقا رفوزه شده و سقوط میکنند...
و در این باره گفتنیهای دیگری نیز هست.