بیست و پنجم شهریور ماه 1357نیم ساعتی از اذان مغرب میگذشت و چراغ تورها تازه روشن شده بود مردم در مجالس چراغانی( مهمانی ) و برخی نیز در مجالس عروسی حضور داشتند، عده ای تازه از نماز جماعت برگشته بودند. ساعت به 19 و 36 دقیقه نزدیک میشد؛ پرندگان و حیوانات از خود بیقراری عجیبی نشان میدادند ماهیها به سطح آب آمده بودند که ناگهان صدای مهیبی گوش فلک را کر کرد و ...
حمید رضا حجازی به گزارش خبرنگار یزد فردا در طبس : شهرستان طبس در جنوب غربی استان خراسان بزرگ و شمال شرقی استان یزد واقع شده است که از سال 1380 از خراسان بزرگ جدا شده و به استان یزد پیوست.
شهری باستانی با قدمت چهار هزار ساله که در سال 57 با خاک یکسان شده و تمام مکانهای تاریخی شهر به کلی ویران شد.
*بزرگترین زلزله قرن اخیر ایران طبس را لرزاند
در ساعت نوزده و 36 دقیقه روز شنبه بیست و پنجم شهریورماه 1357 زمین طبس غرید و گرد و غبار همه جا را فرا گرفت، بعد از مدتی صدای ناله و فریاد انسان ها بود که شنیده میشد نفرات بسیاری در زیر آوار مدفون شدند و کسانی که نجات یافته بودند نیز یارای کمک رسانی به همه را نداشتند، دیگر از طبس چهار هزار ساله و با آن قدمت و ساختمان های باستانی چیزی به جا نمانده بود مسجد دومنار، مسجد جامع و ارك طبس همگی با خاک یکسان شدند.
گویا ماه نیز تاب دیدن این واقعه را نداشت که دوساعت بعد از زلزله نقاب بر صورت کشید و طبس ویران شاهد ماه گرفتگی(خسوف) بود.
امروز سالروز زمين لرزه مخرب طبس در بيست و پنجم شهريور ماه سال 1357 است.
35 سال از این واقعه تلخ و غمبار مي گذرد؛ حادثه اي که اين شهر کويري و زيبا و 100 روستاي اطراف آنرا با خاک يکسان کرده و جان هزاران انسان را گرفت؛ بسياري از کودکان را يتيم، پدران و مادران را بي فرزند و برخي را براي هميشه ويلچرنشين کرد.
این زلزله با 7.7 ریشتر بزرگترین زلزله قرن اخیر ایران است که بنا بر برخی آمار 25 هزار نفر را به کام مرگ کشاند آنهم در شهرستانی که 35 هزار نفر بیشتر جمعیت نداشت و گفته می شود بعد از زلزله های بم و منجیل بیشترین تعداد کشته شدگان زلزله در این شهر بوده است.
هرچند که آمارهای متفاوتی در مورد کشته های این واقعه روایت شده است به گونه ای که مرکز آمار ایران در مهر 1357 تعداد این کشته را 6363 نفر اعلام کرده است و برخی آمار نیز از تعداد 12 یا 20 هزار حکایت دارد آما بازماندگان حادثه همان 25 هزار نفر کشته را بیان می کنند که بیشترین روایت نیز همین تعداد است.
در طبس کمتر کسی را میتوان یافت که از نزدیکان خود کسی را در این واقعه از دست نداده باشد و شاید به جرات بتوان گفت بیشتر افراد طبس در این زلزله از دست رفتند.
طبس شهري خشت و گلي بود که در سال 1355 شهر باستانی اعلام می شود و هیچکس حق مرمت خانه خویش را ندارد، حتی تعویض یک پنجره و درب چوبی و یا تغییر یک مسیر آب جرمی نابخشودنی بود آنهم در دنیایی که ساختمانها با پیشرفته ترین ابزار و اصول مهندسی ساخته شده یا مرمت می شوند در این شهر دیوار ساختمانها گلی بود با قطر زیاد که آوار آن بر سر هر جنبنده ای مرگ و صدمات جبران ناپذیری به دنبال دارد.
قبل از وقوع زلزله پيش لرزه اي گزارش نشده و منطقه آرام بوده است. پس لرزه هاي زلزله طبس عموماً با بزرگي پايين كه بزرگترين آنها حدود 5 بوده به وقوع پیوسته است. روز اوّل وقوع حادثه در طبس 23 پس لرزه و روز دوّم 7 پس لرزه و روز سوّم 3 پس لرزه و در ديهوك نيز 7 پس لرزه ثبت شده است.
زلزله طبس در بهبوهه انقلاب و 10 روز پس از واقعه 17 شهریور رخ داد که این شهر نیز بعد از انقلاب ساخته شده و شهر انقلاب نامیده می شود.
*پیام امام خمینی به مناسبت زلزله طبس
پس از وقوع زلزله شديد طبس رژيم پهلوي در اقدامي رياكارانه، به اين مناسبت عزاي عمومي اعلام كرد. حضرت امام خميني(ره) پس از اين اقدام دستگاه، ضمن صدور پيامي از نجف و ارسال پيام تسليت و همدردي براي بازماندگان حادثه، نقشه دربار را افشا نمودند. ايشان در مورد پيام عزاي عمومي كه از سوي رژيم پهلوي اعلام شده بود؛ گفتند: آنهايي كه هزاران نفر از بهترين فرزندان ما را در روز 17 شهريور 1357 بيرحمانه، قتلعام كردهاند، امروز براي انحراف اذهان، به تعزيهسرايي پرداختند و اشك تمساح براي زلزلهزدگان ميريزند. حضرت امام همچنين در اين پيام از همه مسلمينِ غيرتمند خواستند كه مستقيماً به كمك زلزلهزدگان بشتابند.
دکتر محمد آریا منش که سابقه معاونت برنامه ريزي پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي را نیز در سوابق اجرایی خود دارد در گفتگو با خبرنگار ما دليل اصلي زمين لرزه هاي مخرب را گرماي درون زمين و پديده هاي زمين ساختي ناشي از آنها مي داند که اين موضوع هم از ابتداي خلقت زمين وجود داشته و هيچگاه هم متوقف نشده است و اينجا و آنجا هم نمي شناسد و در برخي مناطق شدت بيشتر و در برخي مناطق شدت کمتري دارد که اين موضوع هم مربوط به يک دوره زماني خاص است و در آینده ممکن است تغيير کند.
این استاد دانشگاه در مورد دلیل اصلی زلزله طبس گفت: كشور ايران به دليل قرار گرفتن بر روي كمربند لرزه خيز آلپ – هيماليا، يكي از سرزمين هاي زلزله خيز جهان مي باشد.
وی افزود: در فلات ايران بخش هايي با روند زلزله خيزي متفاوتي مشاهده شده كه ارتباط تنگاتنگ با زمين ساخت حاكم بر منطقه دارد و شرق ايران نيزدر همين راستا ، بلحاظ تكتونيكي بسيار پيچيده مي باشد.
وی اظهار داشت: منطقه طبس كه پهنه اي از شرق كشور را در برگرفته، علي رغم مطالعات زمين شناسي متعدد ،ناشناخته هاي تكتونيكي زيادي از خود بجاي گذاشته است ،بطوريكه ،علي رغم تصور قبلي از آرام بودن نسبي، اين منطقه طي زمين لرزه 1357 شهر طبس بكلي درهم كوبيده شد و فصلي تازه اي از واقعيات تكتونيكي را به روي زلزله شناسان گشود.
دکتر محمد آریا منش ادامه داد: بطور كلي ساختار اين پهنه با گسل هاي قديمي وشكستگي هاي اصلي فلات ايران احاطه شده و روند آنها بويژه چين ها ،غالباً از راستاي اين گسل ها پيروي مي كند. حرکات فشاري و همگرا موجب چين خوردگي و گسلش معکوس منطقه طبس را تحت تاثير قرار داده است. همين حرکات باعث شده تا گسل هاي فعال در منطقه شکل بگيرند که فعاليت بخشي از پهنه گسلش فعال در شرق طبس باعث شد تا بزرگترين زمين لرزه قرن معاصر در ايران در هيمن منطقه با بزرگاي 7.4 ( هفت و چهار دهم) روي دهد و بيش از 85 کيلومتر گسلش سطحي در لبه خاوري طبس از حوالي پيکوه در جنوب اصفهک تا شمال خسرو آباد و ديهشک و کريت در فاصله چند صد متري شرق طبس ايجاد نمايد. زمين لرزه اي که توانست علاوه بر شهر طبس بيش از 100 روستا را در منطقه ويران نمايد.
این استاد زلزله شناسی افزود: شواهد تاريخي نشان مي دهد كه اين گستره، لرزه خيز بوده و هيچگاه از خطر زمين لرزه در امان نبوده است و موضوع آرام بودن منطقه قبل از سال 57 و اینکه برخي از زمين شناسان عنوان کرده اند طبس حدود 1100 سال در آرامش نسبي بوده است بر اساس پژوهش هايی که انجام داده ام آرامش نسبي 1100 ساله براي طبس نمي تواند واقعيت داشته باشد.
وی خاطر نشان کرد: بنده بر اساس تحقيقاتم اعتقاد دارم که حد اقل سه زمين لرزه ديگر در هزاره اخير در طبس اتفاق افتاده که هر سه زمين لرزه ويرانگر بوده است.
وی با انتقاد از گسترش و پیشروی شهر طبس در راستای گسل های فعال منطقه افزود: بعد از زلزله طبس این توسعه بیشتر شد که این روند شهر سازی جای بحث دارد.
وی افزود: متاسفانه توسعه شهر طبس به ویژه در سالهای اخیر به سوی همین چشمه های لرزه زا بوده است. یعنی از محدوده باغ گلشن به سمت کوههای شتری که کاملاً روی پهنه لرزه خیز و فرایش گسلی قرار دارد.
وی گفت: تقریباً در بسیاری از نقاط کشور ما، شهر ها در حاشیه ارتفاعات و یا مناطق بلند تر توسعه بیشتری داشته اند؛ بدون اینکه به موضوع زلزله توجه شود. در تهران هم گران ترین مناطق همین اراضی شمال تهران هستند که دقیقاً روی پهنه گسلش فعال قرار دارند.
وی با اشاره به افتتاح اولین ایستگاه لرزه نگاری در طبس توسط خود او در سال 1386 گفت: برنامه ای که من دنبال می نمودم کامل نشد خوب با جابجایی مسئولین تقریباً برنامه ها هم عوض می شود؛ من به دنبال ایجاد یک مرکز پیش بینی زلزله در شرق ایران بودم و طبس مستعد این مرکز بوده و هست.
دکتر آریا منش افزود: از نظر طبیعی طبس یک آزمایشگاه ژئودینامیک است که باید بیشتر در برنامه ریزی های توسعه شهر مورد توجه قرار گیرد.
* باید در انتظار زلزله های بزرگی در طبس بود
این دکترای ژئو فیزیک در مورد اینکه آیا احتمال وقوع زلزله مجدد در طبس وجود دارد یا خیر نیز گفت: طبس بطور کلی در یک پهنه فعال لرزه خیز قرار دارد و حتی در هزاره اخیر نیز زمین لرزه های متعددی در طبس روی داده است البته چون کانون برخی از این زلزله ها در فاصله بیشتری نسبت به مناطق مسکونی اتفاق افتاده توسط انسان احساس نشده است.ولی پایگاه لرزه نگاری در طبس قادر بوده این زمین لرزه ها را ثبت کند.
وی ادامه داد: حقایق مورفوتکتونیکی در منطقه نیز نشانگر فعالیت های ژئودینامیکی در منطقه می باشد و بدون شک باید در انتظار زلزله های بزرگی در طبس بود. طبس مستعد زمین لرزه های بیش از هفت ریشتر می باشد. ولی اینکه چه زمانی این اتفاق خواهد افتاد نیازمند بررسی های دائم و نظارت های مداوم لرزه ای و الکترو مغناطیسی می باشیم. ولی مناطق مستعد و گسل های فعالی که باعث این زمین لرزه های خواهند شد کاملاً شناسایی شده اند.
*ساختار فعلی مدیریت بحران در کشور جوابگوی چرخه مدیریت بحران نیست
وی در خصوص راهکارهای پیشگیری از بحران های طبیعی از جمله زلزله گفت: وقایع طبیعی وقتی بحران می شوند که نتوانیم آنها را مدیریت کنیم. و باید خوب مدیریت کنیم تا این وقایع به بحران تبدیل نشوند؛ ولی تا رسیدن به این مطلوب راه زیادی داریم؛ نقیصه های زیادی وجود دارد که باید برطرف شود. فقط برخی از این نقیصه ها مشکلات اعتباری است. هنوز باور نداریم که به برنامه ریزی نیاز داریم و یا اگر حتی باور کردیم، خوب مدیریت نشده و نمی شود.
وی گفت: در حوزه مدیریت بحران های طبیعی نیازمند یک بازنگری هستیم، هم در منابع انسانی و هم در توزیع اعتبارات این حوزه. اساساً ساختار فعلی مدیریت بحران در کشور جوابگوی چرخه مدیریت بحران نیست. اینکه چه مرجعی باید به نقیصه جدی رسیدگی نماید کاملاً واضح است ولی اینکه چرا بی تفاوت از کنار آن عبور شده سئوالی است که بی پاسخ مانده است.
دکتر محمد آریا منش به بیان خاطره خود از آن روز پرداخت و گفت: " تابستان سال 57 من كلاس چهارم دبستان را در بيرجند تمام كرده بودم بعد از تعطيل شدن مدرسه حدودا" تير ماه بود كه براي گذراندن تعطيلات به طبس رفتيم. آن سالها بدليل شغل پدرم ، در بيرجند زندگي ميكرديم و هر ساله تقريبا" اغلب تعطيلات را مخصوصا" عيد نوروز و تابستان را به همراه خانواده به طبس مي رفتيم ودر منزل خودمان واقع در ميدان شاه آن زمان ايام را سپري ميكرديم . شمال ما باغ گلشن طبس و درياي ما هم استخر آب روستاهاي اطراف بود. .برادرم و خواهرم دوران دبيرستان خود را در طبس ميگذراندند تا مادر بزرگ تنها نباشد . تابستان 57 خيلي قشنگ آغاز شد شايد زيبايي اش براي من اين بود كه وقتي به طبس رسيديم پدرم به خاطر موفقيت در امتحانات برايم دوچرخه خريده بودند ، يادش بخير آقاي ضرابي يك كلام دوچرخه را با 320 تومان به پدرم فروخت ، مغازه ايشان دقيقا" كنار ساختمان مخابرات قبل از زلزله و ديوار به ديوار خانه ما بود ، و به عبارتي پشت مغازه هاي مسگر ها. هي يادش بخير كه چه صفايي داشت ، صبح زود صداي چكش مسگر ها بلند ميشد و تا غروب ادامه داشت ، مخصوصا" تابستانها كه بچه مدرسه ايها هركدام قلم و چكشي بدست مي گرفتند تا هم مشغول باشند و هم با حكاكي در سيني هاي مسين يادي از خود بجاي گذاشته باشند .
شبهاي باغ گلشن واقعا" زيبا بود ، اصلا آدم باور نمي كرد كه در كوير است ،بگذريم روزها مي گذشت و مي گذشت و ما بايد با نزديك شدن مدارس دوباره به بيرجند برمي گشتم ، روز 20 شهريور پدرم از بيرجند به طبس آمدند تا باتفاق به بيرجند برگرديم ، چند روزي بيشتر تا اول مهر باقي نمانده بود گفتتند سري به اقوام بزنيم و كم كم آماده برگشتن شويم ، حدودا" صبح روز 24 شهريور بود كه براي خداحافظي از اقوام ساكن در اطرف طبس، از شهر خارج شديم ، غافل از اينكه بايد با طبسي هاي و فاميل ساكن در طبس خداحافظي كنيم ، مخصوصا" دختر عمه ام كه آن روز اصرار داشت با ما همسفر شود ، ولي نشد ، هاي هاي گريه ميكرد كه دايي جان من هم مي خواهم با شما بيايم . هيچ نمي دانستيم ديگر هيچوقت او را و حتي چهره معصومش را نخواهيم ديديد مادرش ميگفت فردا، دايي بر ميگردند و قرار است به امام زاده برويم ( امام زاده حسين بن موسي الكاظم) . به هر حال فرداي آن روز با اصرار مادرم به طبس برنگشتيم، روز 25 شهريور قرار بود شام را در روستا و در نزد عموي مادرم باشيم كه با اصرار ايشان حدود ساعت 5 غروب بود كه به منزل ايشان رفتيم. هوا واقعا" گرم بود و از هر روز شايد گرمتر بود بر خلاف ساير روزها كه اغلب طوفاني بود آن روز اصلا" طوفاني در كار نبود و روي همين اصل فرشي در ايوان پهن كرديم ومشغول صحبت بوديم دقايقي از ساعت 7 گذاشته بود ، آن وقتها در روستاها برق نبود و سر شب بايد چراغهاي توري را پر نفت مي كردند كه تا آخر شب كه شب نشيني طول ميكشيد (به قول طبسي ها چراغاني) چراغ توري ، تاب آورد ، چراغ توري را تازه آماده كردند و آويزان بر زنجير بلندي كه به همين منظور از سقف بلند ايوان آويزان شده بود. هوا رفته رفته تاريك مي شد ، در طبس ، چه در روستا ها و چه در شهر اغلب مردم معمولا چند تا مرغ و خروس و مرغابي و بو قلمون داشتند ، منازل اغلب بزرگ با حياطهاي بزرگ و حوض آبي هم در وسط حياط بود كه در آن ماهي نگهداري مي شد.ما بچه ها در حياط بازي ميكرديم ناگهان فكر كردم چيزي در آب حوض افتاد ، و به سمت درياچه رفتيم ماهي ها به سطح آب آمده بودند و هراسان بودند همزمان صداي بوقلمون ها پيشي گرفته بود و در پي آن ساير ماكيان همصدا شده بودند و بال بال ميزدند و بي تابي مي كردند. ، تقريبا" در چند لحظه ظاهرا" اين صدا از تمام روستا بگوش ميرسيد ، خفاشها به طرز عجيبي از اين طرف به آن طرف و از آن طرف به اين طرف در پرواز بودند ، البته همه اين اتفاقات شايد يك تا دو دقيقه شايد هم كمتر طول كشيد ، خيلي دقت نداشتيم ، ولي آنقدر موضوع غير عادي بود كه توجه همه جلب شده بود. ناگهان يكي از بستگان كه تجربه تلخ زلزله فردوس را به خاطر داشت فريا زد چراغ توري دارد تكان ميخورد ممكن است زلزله باشد ، دقيقا" خاطرم هست هنوز هيچ كس هيچ عكس العمل خاصي را نشان نداد ه بود كه صداي كوبيد ه اي ( مثل جسم سنگيني كه از پشت بام مي افتد ) فضا را پر كرد و زمين به شدت شروع به تكان خوردن كرد ، چراغي كه آويزان بود ابتدا حالت پاندولي داشت و لي در يك لحظه حا لت تقريبا" چرخشي بخود گرفته بود ، زلزله فرا رسيد تقريبا" رو طاقچه ها واقعا" چيزي نماند و آنجه بر آن نهاده بوديم بر زمين افتاد. سبوهاي آب كه بر ديوارها تكيه داده شده بود افتاد و شكست ، ايوانها ترك برداشت ولي هنوز از طبس خبري نبود ، حدود ساعت 9 بود كه يكي از اقوام كه جان سالم از زلزله طبس بدر برده بود ، سراسيمه وارد شد و فرياد زد طبس...طبس و شروع كرد به فرياد و ناله و در جايش نشست كه همه مردند همه رفتند طبس خراب شد راستش در آن لحظه فقط گريه و ناله بود پدرم فورا" جوانها را جمع كردند و گفتند سريعا" هرچه بيل و كلنگ و چراغ قوه داريد با خودتان بر داريد .تا برويم . يادم هست چندين دبه 20 ليتري هم آب برداشتيم و تقريبا" وانت پراز نيروي كمكي به راه افتايم هرچه به طبس نزديكتر مي شديم موضوع را بيشتر حس مي كرديم.پسلرزه ها ي زلزله كاملا" واضح بود چندين بار ماشين از جاده منحرف شد . من خودم كه حتي پسلرزه هاي 2 سال بعد زلزله طبس را شاهد بودم و در منطقه قاينات ( زلزله زيركوه 1378) هم حضور داشتم . چنان پسلرزه هاي را نديدم . مثل آدمي كه تب لرز دارد ،واقعا" زمين ميلرزيد . 40 يا 50 دقيقه طول كشيد كه به طبس رسيدم، شهر در غبار و تاريكي بود . فرياد و فغان همه جا را پر كرده بود.البته هنوز ديوارهايي بر جا بود كه بعدا" و در اثر پس لزره ها خراب شد. خيابان باغ گلشن تقريبا" مسدود بود ، هيچ جايي قابل شناسايي نبود ، يبشتر از روي درختها و آب انبارها مي شد حدود آدرس را پيدا كرد. آب انبارها آگر چه آسيب ديده بود ولي پا برجا مانده بود. منزلمان كه ادرس كاملا سر راستي داشت و دور ميدان مركزي شهر بود را با زحمت پيدا كرديم . صداي ناله اجازه نمي داد از كجا شروع كنيم .دقايقي بعد از كند و كاو پيكر مادر بزرگم را يافتيم ، خدايش رحمت كند.لحظات سختي بود. تا صبح كند و كاو ادامه داشت مرده و زنده از زير خروارها خاك بيرون كشيده ميشدند.زمين حرارت داشت شب طوفاني شده بود و ماه گرفتگي بر شدت تاريكي و غربت افزوده بود.دوست داشتيم به هر ناله اي پاسخ بدهيم ولي واقعا" امكان ناپذير بود.ديوارهاي گلين و پهن بر سر هر جنبنده اي فرود آمده بود در اولين لحظات او را به ديار ابدي فرستاد و آنان كه فرياد داشتند يا آنان بودند كه در سردابها ( زيرزمين) بودند و يا آنان بودند كه در مسيرهاي رفت و آمد تقريبا" آوار كمتري را تحمل مي كردند صبح نزديك مي شد و با طلوع فجر خرابي طبس نمايانتر مي شد.نزديك صبح بود كه پس از تلاش فراوان پيكر ديگر بستگان هم تقريبا بدست آمد ، اغلب جنازه ها فقط از روي لباس شناخنه مي شدند و گرنه قابل شناسايي نبودند. شايد اولين گروههايي كه به امام زاده رسيديم ما بوديم . تا مكاني را براي دفن اجساد بيابيم .زمين طبس كه قبلا" با بيل دستي قابل حفر بود ، آن روز با كلنگ كنده نمي شد ، گويي خاك غربال شده را غلطك كوبي نموده بودند...... به همين دليل اغلب جنازه ها در گورستانهاي جمعي دفن شد كه به ماشين هاي سنگين حفر شده بود . ...... باد سرد صبحگاهي كوير، بوي مرگ طبس را به چهار سوي عالم برد و روز بعد راديو با اعلام خبر زلزله طبس، مردمي را روانه طبس نمود تا به فر ياد آسيب ديدگان برسند. اگرچه افرادي حتي تا روزهاي بعد از زلزله از مرگ نجات يافتند ولي تقريبا" بسياري از ساكنان طبس در اولين دقايق جان باختند . و چه راست مي گفت عمه ام كه فردا قرار است همه با هم به امام زاده برويم .روحشان شاد و يادشان گرامي باد."
امام جمعه موقت طبس نیز در گفتگو با خبرنگار ما گفت: زلزله طبس چند روزی اخبار ایران و جهان را به خود اختصاص داده بود و در همه جا صحبت از ویرانی طبس و کشته شدن 25 هزار نفر بود.
حجت الاسلام و المسلمین سید جواد زنجانی طبسی افزود: تمام اخبار رسانه های گروهی دنیا در مورد طبس بود و خبرنگاراشان به طبس آمده بودند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: به حکم وظیفه انسانی سیل کمکها به سوی این شهر سرازیر بود اگرچه اولین اکیپ کمک رسانی از طرف دولت وقت، دو روز بعد از زلزله به طبس رسید امام مردم همگام با روحانیون از صبح روز بیست و ششم شهریور با تشکیل اکیپهایی جهت کمکهای اولیه، ضروری و مداوای زخمیها و دفن اجساد در طبس مستقر شده و مشغول به کار شدند.
وی گفت: سازمانهای خیریه بین المللی نیز از کمک کردن غافل نبودند اگرچه سردمداران رژیم کمکهای بین المللی را هرگز به طبس نفرستادند.
* تشکیل اولین گروه امداد امام خمینی (ره) در طبس بود
امام جمعه موقت طبس با اشاره به شکل گیری کمیته امداد امام خمینی (ره) در طبس گفت: سیل کمکهای مردمی زیر نظر علما و روحانیان همچنان به طبس سرازیر بود و همراه این کمکهای مادی، افراد خیری نیز جهت یاری رساندن به طبس می آمدند از جمله حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلام ، حجت الاسلام و المسلمین واعظ طبسی ، شهید هاشمی نژاد و شهید صدوقی که تلاش زیادی کردند.
این استاد دانشگاه گفت: برای اولین بار تشکیلاتی به همت بزرگان پا به عرصه وجود گذاشت که هنوز قشر محروم جامعه از برکات آن استفاده می کنند و آن تشکیل اولین گروه امداد امام خمینی (ره) در طبس بود که با تلاش آنان، اساس تشکیلات منسجمی بنام گروه امداد امام خمینی ریخته شده و به قدری گسترده و منظم عمل می کرد که حتی در آن روز کسانی که از طرف رژیم به کمک آمده بودند آن نظم لازم را نداشته و از این گروه استمداد می طلبیدند.
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد زنجانی طبسی ادامه داد: این تشکیلات در ابتدا به جهت حساسیت رژیم شاهنشاهی نسبت به دو کلمه امام خمینی در پلاکاردهای خود می نوشتند: (( گروه امداد امام ...) و اینگونه بود که اولین کمیته امداد امام خمینی در طبس و زیر نظر روحانیان، در محل باغ گلشن تشکیل شد.
این روحانی گفت: بعد از آنکه کار بیرون آوردن اجساد و کفن و دفن آنان تقریبا به پایان رسید، آنچه ضروری بود ساختن خانه، حمام و مسجد بود که به همت مرحوم آیت الله سید عبدالله شیرازی و شهید صدوقی تعدادی خانه موقت ، مسجد و حمام احداث شد.
وی اظهار داشت: گروه امداد امام خمینی با ابتکاری جدید و زیربنایی، شروع به ساختن بازار و ایجاد تعداد زیادی مغازه کرد تا مشغول کسب و تجارت شوند و اینکار بزرگترین خدمت به مردم طبس بود چراکه مردم با اشتغال به کسب و تجارت، رفته رفته آن درد و رنجهای زلزله را فراموش کردند و به زندگی عادی خود بازگشتند.
این استاد دانشگاه گفت: با پیروزی انقلاب اسلامی، دولت جمهوری اسلامی کار خاکبرداری در سطح شهر و روستاهای ویران شده را آغاز کرد و بلافاصله خانه سازی شروع شد.
اکنون 34 سال از آن واقعه می گذرد شهر به کلی ویران شده و دوباره ساخته شد ولی هنوز بیمارستان موجود در این شهر مربوط به همان زمان است که جوابگو نیست، قبل از زلزله در طبس مهمانسرای جهانگردی وجود داشت که دیگر نیست حتی اداره میراث فرهنگی و گردشگری نیز در طبس تنها به داشتن یک نمایندگی اکتفا کرده است مکانهای تفریحی شهرستان انگشت شمار است که نیاز مردم شهر را پاسخگو نمی باشد.
*تبدیل شدن سردرب تاریخی باغ گلشن طبس به یک مکان اداری
طبس را با نام باغ گلشن می شناسند که سردرب آن در چند سال قبل به مانند گذشته و با طرح قدیمی بازسازی شد ولی اکنون این سردرب به جای آنکه مکانی برای معرفی جاذبه های گردشگری و توریستی شهر بوده و محل بازدید مسافران باشد به یک مکان اداری تبدیل شده است.
بعد از گذشت این مدت از زلزله طبس هيچ تلاشي نيز براي باز سازي بافت تاريخي طبس قبل از زلزله و دوباره سازي بناهاي تاريخي براساس مستندسازي هاي قبلي درطبس انجام نشده است.
هويت تاريخي طبس بايد به اين شهربازگردد و اينكار را با دقت و تلاش و درس گيري از تجربيات صورت گرفته در ساير نقاط جهان مي توان انجام داد.
حوادث و بلاياي طبيعي از آغاز خلقت بشر همراه و همزاد انسان بوده و او تلاش کرده است خود و اموالش را از آسيبهاي اين بلايا مصون نگه دارد.
اگر چه برخي از بلاياي طبيعي همچون سيل و طوفان قابل پيش بيني است، اما با همه پيشرفتهاي بشر در علوم مختلف و با همه ادعاها، تاکنون امکان پيش بيني زلزله فراهم نشده و هرازگاهي خشم طبيعت انسانهاي زيادي را به کام مرگ مي کشاند.
با توجه به اينکه کشور ما جزو مناطق زلزله خيز جهان است، اما در حال حاضر بسياري از واحدهاي مسکوني شهري و روستايي کشورمان در برابر زلزله ايمن نيستند و با بروز زلزله هايي با کمتر از شش ريشتر همواره نگراني از خسارتهاي انساني و مالي وجود دارد.
البته در نيم قرن گذشته کشورمان بيشترين آسيب را از زمين لرزه ديده است؛ زمين لرزه هاي رودبار، بم، بجنورد، کاخک، طبس ، تربت حيدريه ، زاوه و اخیرا هم زلزله اهر و ورزقان خسارتهاي انساني و مالي فراواني را بر مردم کشور تحميل کرده است، با وجود اين، همچنان ساخت و سازهاي غيراصولي در بسياري از شهرها و روستاهاي کشور با استفاده از مصالح ساختماني نامرغوب و غيراستاندارد ادامه دارد.
البته در برخي از شهرها مانند طبس که مردم از ساختمانهاي غيرمقاوم در زلزله شهريور ماه 57 خسارتهاي جاني و مالي فروان متحمل شده اند، بتدريج مقاوم سازي بناها به ضرورتي انکارناپذير تبديل گرديده و مي توان ادعا کرد، ساختمانهاي احداثي پس از زلزله از استاندارد قابل قبولي برخوردار است و مردم به مقاوم سازي ساختمانها اهميت مي دهند.
به هر حال بايد توجه داشت، ساختمانهاي بسياري از شهرها و روستاهاي کشور در برابر بلايا و حوادث طبيعي بويژه زلزله بشدت آسيب پذيرند و با زلزله اي با درجه پايين فروخواهند ريخت، بنابراين ضرورت دارد با تسهيلات و حمايتهاي دولت، نظارت و کنترل جدي در ساخت و سازها و بالا بردن فرهنگ مستحکم سازي بنا، شاهد خسارتهاي مادي و معنوي و جاني مردم عزيزمان پس از بروز بلاياي طبيعي نباشيم.