از صفات متقین آخرالزمان ، ایمان به غیب است. امام(ع) می فرمایند: الغیب یوم الرجعة .ما باید به رجعت ها ایمان داشته باشیم. یعنی اینکه روزی تمام انبیاء و رسل(ع) به دنیا بر می گردند و در معیت و رکاب امیرالمومنین(ع) ایشان را نصرت می کنند، شیعه باید به آن ایمان بیاورد. ایمان آوردن به رجعت یعنی چه؟
یکی از مصادیق ایمان به غیب ، ایمان به رجعت ها است
تا قبل از این می گفتند: که ممکن است زلزله بیاید ، بناها و خانه هایتان را مقاوم بسازید. کسی توجهی نمی کرد چون افراد به زلزله مؤمن نبودند ولی بعد از زلزله بم و شمال خیلی افراد مومن به زلزله شدند و این ایمان به زلزله باعث شد که رفتار آنها در ساختمان سازی عوض بشود. ایمان به آیات حداقل باید این خصوصیت را داشته باشد . ما باید برای آمدن آیات آماده شویم.
از صفات متقین آخرالزمان ، ایمان به غیب است. امام(ع) می فرمایند: الغیب یوم الرجعة[۱] ما باید به رجعت ها ایمان داشته باشیم. یعنی اینکه روزی تمام انبیاء و رسل(ع) به دنیا بر می گردند و در معیت و رکاب امیرالمومنین(ع) ایشان را نصرت می کنند، شیعه باید به آن ایمان بیاورد. ایمان آوردن به رجعت یعنی چه؟ صرف قبول داشتن اینکه آنها روزی بر می گردند، اعتقاد است. شیعه اگر دوست دارد در معیت امام زمان(عج) باشد باید او را یاری بدهد باید با سلیمان (ع) و موسی (ع) همراه شود. پس باید برای این معیت آماده شود. ثمره ی ایمان به رجعت ها چه رفتاری است؟ اگر ما یقین داشته باشیم که فردا قرار است که رهبر معظم انقلاب به شهرمان تشریف بیاورند، مطمئناً به رفتار کشیده می شویم. حال اگر یقین و ایمان داشته باشم که یک روزی رسولان (ع) قرار است که بیایند حتما این ایمان ما را به رفتار می کشاند.
امام حسین(ع) طریقه حرکت به سمت ظهور را به ما نشان می دهند. کاروانی حرکت کردن را به ما نشان می دهد. در کاروان امام حسین(ع) زن، مرد، پیر، جوان و همه سنی بودند. یاوران امام حسین(ع) الگوی یاوران حضرت مهدی(ع) هستند. امام حسین(ع) وقتی تمام اهل بیت خود ، از طفل شش ماهه تا حبیب ابن مظاهر و مسلم ابن عوسجه شصت هفتاد ساله را همراه خود می برد برای کارشان هدفی داشته اند. یعنی برای زمینه سازی ظهور و حرکت به سمت آن هم هیچ استثنائی نیست. فضای جبهه را در نظر نگیرید که یک عده خاصی برای جنگ بروند ، آنجا یک کلاس تعلیم و تربیت خاصه بود .
تعریف ایمان
ایمان چیست؟ مؤمن کیست؟ نشانه های ایمان چیست؟ چرا ثمرات و نتایج ایمان برای من کمرنگ است؟ چرا ما به نتایجی که خداوند متعال در قرآن برای مومنین مطرح می کند نمی رسیم؟ چرا تقوا و عمل ما کم ثمر است؟ چرا با وجودی که برخی از نماز به عنوان ابزار و عمل صالحی جهت اصلاح بهره می برند ، ما اینچنین نیستیم؟ جایگاه ایمان در زمینه سازی و برپایی ظهور چیست؟ چرا برای موضوع فرج و انتظار بحث ایمان پیش کشیده شد؟
مفهوم ایمان را بازتر کنیم.
“وقالَتِ اْلأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا “[۲] اعراب نزد آقا رسول الله(ص) می آمدند و به ایشان عرض می کردند که ما ایمان آوردیم. خداوند به آقا رسول الله می فرماید: به آنها بگو ” قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا ” شما ایمان نیاوردید شما اسلام آوردید”. چرا ایمان نیاوردید؟ ” وَ لَمّا یَدْخُلِ اْلإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ ” آن چیزی که مد نظر دارید باید در قلوب شما وارد شود. ایمان باید در قلب وارد شود تا ایمان معنا شود و ثمرات آن عیان گردد. وقتی آقا رسول ا… می فرمایند: “قولوا لا اله الا الله تفلحوا” اعراب می گفتند قبول داریم ولی این معنای ایمان نیست. خدا می فرماید که شما اسم تان مسلمان است، نه مؤمن؛ نگویید ما ایمان آوردیم. ایمان به معنای اعتقاد و دانسته نیست. خداوند می فرماید : ایمان باید وارد قلب شما بشود.
وقتی یک اعتقادی(درست یا غلط) وارد قلب انسان بشود ایمان است. اعتقاد ابتدای امر دانسته و دانش است. مثلا ما در معارف تشیع ، مقوله رجعت ها را داریم. این یک دانسته و اعتقاد است. وقتی این اعتقاد ( رجعت ها) وارد قلب شد؛ در ابتدا امیال و روحیات انسان را تحت تأثیر قرار می دهد و انسان دیگر نمی تواند بی تفاوت بماند. انسان مومن، انسان با تفاوت می شود.
وقتی یک مقوله در قلب انسان تبدیل به ایمان شد دیگر آن شخص نمی تواند نسبت به آن مقوله ای که ایمان آورده است بی تفاوت باشد. یعنی آن ایمان؛ میل، حال و هوا و روحیات او را عوض می کند.
ایمان نور است وقتی وارد قلب می شود قلب را تحت الشّعاع قرار می دهد. تا قبل از این انسان یک روحیات و حال و هوایی داشت وقتی آن مطلب به ایمان تبدیل می شود آن روحیات و امیال انسان عوض می شود. این نشانه ایمان است.
ایمان به رسول الله(ص)
ایمان به رسول الله(ص) یعنی آن نوع اعتقاد صحیح نسبت به حضرت که وارد قلب انسان بشود و قلب را تحت الشعاع قرار دهد که دیگر نتوان نسبت به آقا رسول الله بی تفاوت بود ، نتوان راحت نشست. مومنِ به پیامبر اعظم(ص) ، توجه به رسول الله(ص) برایش مهم جلوه می کند و رسول الله برایش دغدغه می شود. تا قبل از این انسان نسبت به آقا رسول الله اعتقاد داشت؛ ولی الان مؤمن به آقا ایشان شده است و دیگر نمی تواند بی تفاوت باشد. آن موقع انسان دنبال این می رود که کشف کند دغدغه های حضرت ناشی از چه موضوعی بوده است؟ آقا رسول الله در حیات مادی خودشان دنبال چه چیزی بودند؟ چه اهدافی داشتند؟ نگاه و رفتارشان نسبت به ثقلین ؛ قرآن و اهل بیت علیهم السّلام چه بوده است؟ سیره و سنت حضرت چگونه بوده است؟ ایمان به رسول الله یعنی اعتقادی نسبت به حضرت که نتوانی بی تفاوت باشی. یعنی شما خودت را از لحاظ نوع ایمان و دینداری ، سیره و سنت شبیه ایشان کنی.
آن اعراب صدر اسلام ، جمع کثیرشان نسبت به حضرت ایمان نداشتند؛ سیره و سنت آقا رسول الله برایشان جلب توجه نمی کرد؛ هرچند که پیامبر در میان آنها بود ولی مردم به فکر زندگی خود بودند. ولی آن عده ای که ایمان به رسول الله داشته اند؛ افکار ، امیال و قلبیاتشان و صفات و رفتارهایشان را مرضی خداوند تغییر داده بودند. نسبت به خواست، رضایت، ودغدغه های حضرت حساس شده بودند؛ لذا به جز سه یا چهار نفر که نور ایمان حقیقتا در قلبشان نفوذ کرده بود و ثابت شده بود، بقیة افراد مرتد شدند! [۳]
ایمان، جنبه های دیگر وجودی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد. پس انسان نسبت به موضوعات ، ابتدا اعتقاد دارد و بعد، این اعتقادات، به ایمانیات تبدیل می شود. به طور مثال رجعت رسولان(ع) هنگام ظهور در ابتدا به صورت یک اعتقاد است ولی اگر این اعتقاد به قلب ما نفوذ پیدا کند به طوری که رفتارهای ما را تحت تأثیر قرار دهد جزء ایمانیات ما می شود. اکثر مقولاتی که ما فکر می کنیم به آن ایمان داریم در مرحله اعتقاد است.
آن چیزی که خداوند متعال در پله اول از ما انتظار دارد؛ ایمان است نه اعتقاد. این اعتقاد وقتی وارد قلب شد اولین اثری که می گذارد این است که روحیات و امیال انسان را عوض می کند.
زمان جنگ تحمیلی مثالش را زیاد داشتیم ، انقلاب اسلامی تازه شکل گرفته بود ، فردی که اخلاق خوبی نداشت و زیاد به اعمال شرعی هم معتقد نبود ، در زمان جنگ به واسطه اثرکلام و نور تقوای امام(ره) به او ایمان می آورد. اولین چیزی که در شخص به وجود می آید این است که من باید اطاعت کنم. و مطابق با کلام امام فرد به جبهه می رود(امام اذن جهاد می دهند) اگر چه هنوز فرد بداخلاق است و بعضی از اعمالش مشکل دارد ولی روحیات و امیال او تغییر کرده است؛ قبلاً میلش نسبت به دنیا زیاد بود ولی به واسطه ایمان میلش به دنیا کم می شود و به جهاد و جبهه علاقه مند می شود؛ روحیه ولایت پذیری ، روحیه شهادت طلبی در او شکل می گیرد. میل به گناه در وجودش کم می شود؛ راحت طلبی و آرامش را نمی پذیرد ؛ وقتی این ایمانیات پررنگ تر شد صفاتش را هم تغییر می دهد. اخلاق آن شخص روز به روز بهتر می شود؛ بعد از مدتی حضور در جبهه و اثر گرفتن از تعلیم و تربیتهای جاری در آن محیط ، رفتار و صفات او هم تحت تأثیر قرار می گیرد؛ بسیار مهربان می شود . دیگر آن شخص آدم قبلی نیست . نیمه شب هم بلند میشود ،درون قبر می رود و به نماز و تهجد می پردازد . ایثار و از خودگذشتگی عادتش می شود. این اثر ایمانی است که در قلب و روح او وارد شده است و بقیه جنبه های وجودی آن رزمنده را تحت تأثیر قرار داده است.
وقتی ایمان به الله تقویت شد دیگر انسان نسبت به الله نمی تواند بی تفاوت باشد. بیشترین ضربه به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را انسان های بی درد، بی تفاوت و بی دغدغه زده اند. مشرک و منافق که دشمن بودند و تکلیفشان مشخص. عده قلیل که ایمان داشتند حضرت را یاوری می کردند. پس ضربة اصلی را انسان های بی درد زده اند. پس : امنوا بالله یعنی این : اعتقادی به الله که به تبعش نتوانی بی تفاوت بنشینی.ایمان نور است انسان باید آنرا تشدید و تقویت کند.
امام خمینی(ره) درمورد ایمان می فرمایند: اگر ایمان وارد قلب شود کارها اصلاح می شود ایمان به خدا نور است ایمان به خدا باعث می شود که تمام تاریکی ها از پیش پای مومنین بر داشته شود .ایمان عبارت است از آن مسائلی که شما با عقلتان ادراک کرده اید. آن مسائل را قلبتان هم به آن اگاه بشود و باورش بیاید .مبداء همه خیرات و منشاء و ترقیاتی که برای یک مملکت است چه در جهت مادی ومعنوی این است که ایمان در کار باشد. آنچه میزان سعادت است این است که انسان مومن باشد و صبر داشته باشد و دیگران را به صبر وادار کند و حق بگوید و دیگران را به حق گفتن وادار کند. پس همه بدبختی ها از ضعف ایمان و سستی یقین است .
تقوای بر اساس ایمان
هر مشکلی که وجود دارد وقتی که پیگیری کنید به شاخه اصلی(ایمان) برمی گردد. نور ایمان وقتی وارد قلب شد به حدی گسترش پیدا می کند که اعمال انسان را تحت الشّعاع قرار می دهد لذا وقتی صحبت از تقوا می شود؛ تقوای براساس ایمان است. چرا بعضی افراد با تقوا بعد از مدتی بی تقوا می شوند؟ چرا بعضی افراد وقتی وارد مجلسی می شوند باتقوا هستند ولی وقتی بیرون می آیند بی تقوا هستند؟ چون این تقوا در اثر ایمانیات صحیح نیست. یکسری مسائل بیرونی باعث تقوای فرد شده است . وقتی که انسان احساس سرما می کند و کنار بخاری می رود و گرم می شود ولی هنگامی که از بخاری فاصله می گیرد دوباره سردش می شود. ولی اگر حرارت وارد بدن شخص شود هرکجا که رود احساس گرما می کند این نشانه ایمان است و شخص مؤمن همیشه باتقوا است. لذا اولین رفتاری که بعد از ایمان، خداوند مطرح می کند تقوا است. تقوای بدون ایمان دوام ندارد.
” وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ “[۴]
” یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ “[۵]
“وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ “[۶] اگر اهل قریه ها ابتدا ایمان بیاورند و براساس ایمان تقوا داشته باشند خداوند برکات آسمان و زمین را شامل آن ها می کند.
تقوا باید بر اساس ایمان باشد. تقوا به خاطر پدر و مادر و معلم مدرسه درست نیست.
[۱]الامام امیرالمؤمنین(ع) قال: الغیب یوم الرجعه و یوم القیامه و یوم القائم و هی ایام آل محمد(ع)… و الیها الاشاره بقوله: « وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ».
امیرالمومنین(ع) فرمودند: «الغیب» روز رجعت و روز قیامت و روز قائم(عج) است و آن روزهای آل محمد(ع) است… و اشاره به آن آیه می کند « وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ» / مشارق انوار الیقین ص ۱۵۹
[۲] قالَتِ اْلأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ اْلإیمانُ فی قُلُوبِکُمْ وَ إِنْ تُطیعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ لا یَلِتْکُمْ مِنْ أَعْمالِکُمْ شَیْئًا إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ سوره حجرات آیه۱۴
[۳]علی بن الحکم عن سیف بن عمیرة عن أبی بکر الحضرمی قال قال أبو جعفر ع ارتد الناس إلا ثلاثة سلمان و أبوذر و مقداد.
امام باقر(ع) فرمودند مردم مرتد شدند بجز سه نفر: سلمان ابوذر و مقداد./ بحارالأنوار ج۲۸ص ۲۳۸ / الاختصاص ج ۶/رجالالکشی ج۸
[۴] وَ لَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللّهِ خَیْرٌ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ، بقره آیه ۱۰۳
[۵] ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید! (المائدة ۳۵)
۳ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ اْلأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ” سوره اعراف ایه
محمد حسین فیاض