رييس جمهور در جلسه توديع و معارفه وزيران قبلي و كنوني كشور گفت: «منبع جوشان اميد، تدبير و اعتدال حسن روحاني نيست، بلكه منبع جوشان آن، ملت است. حسن روحاني مثل همه آدمهاست و فرقي با ديگران ندارد، معجزه گر يا معجزه قرن و دهه نيست و معجزهاي ندارد و اتصال ويژهاي به آسمان و پشت پرده هم ندارد، معجزه را حسن تدبير، وحدت ملي،ايثار كاركنان نظام، هماهنگي و انسجام و وحدت ايجاد ميكند»1
اين نكته درسي براي بعضي از علما، گويندگان، سخنوران، نمايندگان مجلس، وزرا، استانداران، فرمانداران، نويسندگان، روزنامه نگاران و اقشار مختلف مردم است. گرچه تعدادشان اندك باشد، بايد بدانند كه حسن روحاني همانند ديگر مسئولان و مديران اداري، اجرايي و قضايي و 75 ميليون ايراني نه مقام نيابت امامت و پيامبري و منزلت آسماني و قدسي دارد، نه هاله نور او را احاطه ميكند، نه حسن روحاني «كبير» است، نه اطاعت از وي همانند اطاعت از خدا و رسولش ميباشد، نه مخالفت با او دشمني با حضرت پيغمبر(ص) است، نه امام زمان (عج) حكمش را تاييد كرده، نه آنكه لازم است بگوئيم فلان و بهمان در خواب ديدهاند به او راي بدهند، نه نامهاش به روساي كشورها همانند نامه پيامبر بزرگوار اسلام (ص) به خسرو پرويز است، نه آب مانده ته ليوانش شفا بخش است، نه كشيدن دست بر لباس و عبا و ردايش سبب تبرك ميشود، نه امدادهاي غيبي در تصميم گيريهايش موثر است، نه اين هزينههاي گزاف كه تاكنون خرج دكورها و مركبهاي سواري مقامات و وزيران شده و يا در بهترين مناطق پايتخت زندگي ميكنند نشانهاي از ساده زيستي و زندگي كردن آنها همانند اضعف مردم و يا حتي افراد متوسط جامعه است، نه اگر كسي سالها پيش از انقلاب با مختصر در آمدي زندگي طلبگي يا دانشجويي خود را اداره ميكرده ميتوان به وضع موجودش تعميم داد و نه صدا و سيما ميتواند با نشان دادن خانه جد و پدري و محل تولد دولتمردي در حال حاضر زندگي محقرانهاي براي وي اثبات نمايد. اگر مديري خود و خانوادهاش توانستند همانند شهيد محمدعلي رجايي زندگي ساده و بيآلايشي داشته باشند ميتوان آنها را ساده زيست قلمداد نمود. براستي آن چهره ماندگار تاريخ انقلاب اسلامي، اسوه جاودانه مديريت لايق و كارگزار شايسته نظام اسلامي بود. دلسوزي، تعهد، وفاداري، صبر، ايثار، ساده زيستي، عفت، صداقت و بسياري از خصال نيك را كه شايسته مديريت در رژيم مردم سالاري ديني است يكجا داشت و در مدت كوتاه عمر دولتش همه را به منصه ظهور گذاشت. افسوس كه دولتش مستعجل بود ولي در اين عرصه كم دوام خوش درخشيد و ثابت كرد كه دولتمردان و حاكمان، طول عمر حكومتشان ارزش گذار نام نيكشان نيست عرض دوره زمامداريشان ميراث گرانبهاي آنان را جاودانه خواهد كرد.
بيائيم در گفتار و نوشتارمان فرمايش حضرت محمد مصطفي(ص) را به يادآوريم كه فرمود: بر دهان متملقان و چاپلوسان خاك بپاشيد» 2
مسئولان و مديران ميتوانند به خواست ايزدمنان با همگامي و همراهي مردم، با فكر و تدبير و برنامهريزي به عنوان نمونه تورم به ارث رسيده از دولتهاي گذشته را كاهش دهند، با ايجاد شغل، بيكاري را كم كنند، با جلوگيري از رانت خواري و سوء استفاده و نظارت مستمر جلو تندرويها، واگذاريها و يا استخدامهاي غيرقانوني را بگيرند و با درايت و كفايت و بكار بردن ادبيات صحيح و به كار گماردن سياستمداران متعهد و آگاه از ضرر و زيانهاي وارده بر مملكت جلوگيري نمايند و با حلاليت طلبيدن از مردم از خس و خاشاك ناميدن آنها عذرخواهي كنند يا اگر نويسنده و روزنامه نگاري بنا بر روش افراط و تفريط گونه خود دولتمردي را جاسوس و مفسد قلمداد نمود ميتواند بعداً با عذرخواهي سر و ته قضيه را سامان دهد. گرچه همه اين موارد تبعاتي در كوتاه مدت و دراز مدت براي كشور دارد اما با تلاش و كوشش ميتوان سختيها را رفع كرد يا به حداقل رساند. آنچه كه به سادگي جبرانش امكانپذير نميباشد، اينكه فرد يا افرادي عالماً - عامداً با رفتار و گفتارشان، خواسته يا ناخواسته در مسائل مذهبي و ديني و اعتقادي در بين مردم به ويژه جوانان انحرافات فكري و عقيدتي ايجاد كنند.
رسول جعفريان استاد علوم ديني اظهارات محمود احمدينژاد درباره هاله نور و رجعت چاوز را به سخره گرفتن باورهاي مذهبي جامعه شيعه ميداند و ميگويد با توجه به گستره انحرافات در آن دولت احتمال قوي ميرود كه جريان مزبور با قدرت گرفتن مجدد تبديل به يك فرقه منحرف شده و اساس تشيع و اسلام را تهديد كند.
«رسول جعفريان در گفتگو با خبرگزاري خبرآنلاين با بيان اينكه بسياري از آنچه در اين دولت توسط شخص اول آن و نيز برخي از معاونين و كارگزارانشان در حوزه تئوريهاي ديني و مذهبي و ميراثي مطرح گرديد، نوعي سوء استفاده از شعارهاي ديني، و بازي با مفاهيم اصيل اسلامي و شيعي و عرفان اسلامي است، ادامه داد: اين نگرهها كه از سوي افراد غير متخصص اما مدعي مطرح شده، عمدتا سبب رواج سطحي انديشي در حوزه معارف ديني و نيز گسترش خرافهگرايي در جامعه شده است. مع الاسف اندكي از روحانيون همكار اين دولت و مدافع آن نيز از همين ادبيات پيروي كرده و گفتار و كردارشان سبب شده است تا جوانان فهميده و فهيم اين كشور از اين قبيل معارف فاصله گرفته و نوعي زدگي از دين در جامعه پديد آيد. اظهارات سخيف رئيس دولت در باره هاله نور و سپس انكار آن، يكي از بدترين، مخدوش ترين و بي اعتبارترين مطالبي بود كه سبب شد تا براي هميشه و هميشه، همزمان مهر خرافه گرايي و توهم و دروغ را بر پيشاني رئيس اين دولت زده و آبرويي را كه امام امت، شهيداني چون مطهري و بهشتي و نيز رهبري معظم انقلاب با سخنان حكيمانه خود براي عقلانيت در انقلاب اسلامي فراهم كرده بودند، در معرض نابودي قرار دهد. اين روزها نيز اظهارات سخيف و نادرست رئيس دولت احمدينژاد درباره چاوز و بازگشت وي در رجعت و وقت ظهور و نيز ادعاي يكي از معاونان وي در همين روزهاي اخير درباره اين كه حكمش را از ولي عصر (ع) گرفته است، همه و همه نشان دهنده ان است كه اين جماعت باورهاي مذهبي جامعه شيعه ايران را به سخريه گرفتهاند.»3
يادآوري اين مسايل نه از باب تكرار حوادث گذشته و مكدر كردن خاطر خوانندگان محترم در خصوص دولتي است كه فرصتش به پايان رسيد و تمام شد، بلكه اندرزي است به همه اصحاب فرهنگ و معرفت تا بينديشند كه باورهاي دين مردم را بازيچه و ملعبه افكار نادرست نكنند و بر پوچي و پليدي اينگونه انحرافات واقف گردند.
گاه ديده و يا شنيده ميشود كه نويسنده و گويندهاي حكومت و يا زندگي بعضي از افراد و حاكمان را«نعوذبالله» به مولاي متقيان حضرت علي (ع) و به دوران حكومت و فرمان روايي آن حضرت و يا سيره ائمه اطهار(ع) تشبيه مينمايد.
«علماي اخلاق گفته اند: زبان، پر بركت ترين عضو بدن، و مؤثرترين وسيله طاعت و هدايت و اصلاح است، و در عين حال، خطرناكترين و پر گناهترين عضو بدن محسوب ميشود، تا آنجا كه حدود سي گناه كبيره، از همين عضو كوچك صادر ميگردد.
غزالي در احياء العلوم بيست گناه يا انحراف را كه از زبان سرميزند برشمرده است از جمله مدح بيجا، بد زباني، (تملق و چاپلوسي)، دشنام، سخريه و استهزاء، افشاي اسرار ديگران، وعده خلاف، لعن نابجا، خصومت و نزاع»4
امام خميني(ره) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران بارها گفتهاند با يك شخص عادي يكي هستند و مقام معظم رهبري در سال 1380 در اجتماع مردم اصفهان اظهار نمودهاند:
«اگر كسي در مقابل جوانان ادّعا كند و بگويد نظام اسلامي ما هيچ عيبي ندارد و همان قالبي را كه اسلام خواسته، ما پياده ميكنيم، گزاف گفته است. بههيچوجه اينطور نيست. خود ما انسانهاي ضعيفي هستيم. وقتي كساني اسم مبارك اميرالمؤمنين عليهالسّلام يا اسم مبارك وليعصر روحيفداه را ميآورند، بعد اسم ما را هم دنبالش ميآورند، بنده تنم ميلرزد. آن حقايق نور مطلق، با ما كه غرق در ظلمتيم، بسيار فاصله دارند. ما گياه همين فضاي آلوده دنياي امروزيم؛ ما كجا، كمترين و كوچكترين شاگردان آنها كجا؟ ما كجا و قنبرِ آنها كجا؟ ما كجا و آن غلام حبشي فداشده در كربلاي امام حسين عليهالسّلام كجا؟ ما خاك پاي آن غلام هم محسوب نميشويم. اما آنچه كه حقيقت است، اين است كه ما به عنوان مسلماناني كه راهمان را شناختهايم، تصميم خود را گرفتهايم و نيروي خود را براي اين راه گذاشتهايم؛ با همه وجود در اين راه حركت ميكنيم و ادامه خواهيم داد.» 5
آيت ا... صافي گلپايگاني بعضي از ويژگيهاي دوران زمامداري اميرمومنان حضرت علي(ع) و لزوم خودداري مردم از تملق و مدح بيجا را اين گونه نقل ميكنند كه بخشهايي از آن جهت اطلاع خوانندگان آيينه درج ميگردد.
«حاكم نميتواند خود يا خويشانش را بر ديگران ترجيح دهد يا زندگي پرتجمّلي داشته باشد يا الگوي زندگياش را كسري و قيصر قرار دهد يا بيش از حقّ خود از بيت المال بردارد و با اين اعمال، از مردم ساده و محروم فاصله بگيرد.
حاكم بايد به قدري به مردم نزديك باشد كه هر كس در هر رتبه و مقامي كه باشد، ساده و بي پيرايه در مجلس او بنشيند و از جانب ديگران تحقير نشود.
حكومت در جامعه اسلامي بايد سرچشمه درخشان عدالت اسلام بوده و از هر گونه استبداد و استثمار، پاك و منزّه باشد...
هنگامي كه آن حضرت به سوي شام ميرفت، دهقانان انبار ايشان را ديدند، پياده شدند و مراسمي انجام دادند. حضرت فرمود: اين چه كاري است كه انجام داديد؟
گفتند: مراسمي است كه با آن به اميران (زمامداران) احترام ميكنيم.
مولا فرمود: «به خدا قسم. اميران شما از اين امر سودي نميبرند و شما خود را در دنيا به رنج و زحمت مياندازيد و در آخرت به اين كار، شقي و بدبخت ميشويد.»
وقتي يكي از افراد، در حالي كه حضرت، سوار بودند چند قدمي به عنوان احترام، پياده امير مؤمنان را مشايعت كرد. اين عمل بر خاطر مَعدلت مآثِرِ آن حضرت گران آمد، فرمود: «برگرد كه همانا راهرفتن مثل تو با من فتنه براي پادشاه و خواري و ذلّت براي مؤمن است»
يكي از اصحاب، در مدح و ثناي آن حضرت بسيار سخن گفت. مولا آن را از او نپذيرفت و به او و ديگران تذكّر داد كه برنامه حكومتي او، برنامههايي كه اسلام آن را ميرانده است، نيست و از اين مدحها و سپاسها، ناراحت است و دوست ندارد از كسي اين ثناخوانيها را بشنود، زيرا خداوند در حمد و سپاس و نيايش و عظمت و كبريا، از هر كس سزاوارتر است.
از جمله، آن حضرت فرمود: با من آن گونه كه با ستمكاران و جبّاران سخن گفته ميشود، سخن نگوييد و از من آنگونه كه در حضور پادشاهان تحفّظ كرده ميشود، تحفّظ نكنيد (آنچه را ميخواهيد، با الفاظ و عبارات عادي بيان داريد) و تملّق و چاپلوسي ننماييد و گمان نكنيد كه من از شنيدن سخن حق ناراحت ميشوم.
به نظر ما تمام حسن روابط حكومت با جامعه در درك همين جمله است كه حاكم به راستي در يابد كه در بندگي، هيچ برتري بر رعايايش ندارد و همه بنده و مملوك پروردگار جهان ميباشند. »6
پي نوشت ها:
1- نقل از رسانهها و خبرگزاريها
2- ترجمه نهجالفصاحه صفحه 16
3- خبرگزاري خبر آنلاين، 27/2/92
4- «تفسير قرآن»، جعفر شريعتمداري، جلد سوم، صفحه 782 ( نقل از سر مقاله شماره 257 «آيينه يزد»)
5-بخشي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع مردم اصفهان8/8/1380
6-بخشي از بيانات آيت ا.. صافي گلپايگاني