به عبارت دیگر:
1- سوئد در حدود 450000 كیلومتر مربع وسعتدارد.
2- سوئد حدود 9 میلیون جمعیت دارد.
٣- استكهلم، پایتخت سوئد كه به پایتخت اسكاندیناوی نیز مشهور است حدود 78000 نفر جمعیت دارد.
4- ولوو، اسكانیا،ساب، الكترولوكس و اریكسون برخى از شركتهاى تولیدى سوئد هستند.
اولین روزهایی كه در سوئد بودم، یكى از همكارانم هر روز صبح با ماشینش مرا از هتل برمی داشت و به محل كار می برد. ماه سپتامبر بود و هوا كمى سرد و برفى. ما صبحها زودبه كارخانه میرسیدیم و همكارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارك میكرد. در آن زمان، ٢٠٠٠ كارمند ولوو با ماشین شخصى به سر كار می آمدند.
روزاول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همكارم گفتم: آیا جاى پارك ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارك میكنى در حالى كه جلوتر هم جاى پارك هست؟
او در جواب گفت:
براى این كه ما زود میرسیم و وقت براى پیاده رفتن داریم. این جاها را باید براى كسانى بگذاریم كه دیرتر میرسند واحتیاج به جاى پاركى نزدیكتر به در ورودى دارند تا به موقع به سركارشان برسند. تواین طور فكر نمیكنی؟
میزان شرمندگى مرا خودتان حدس بزنید.
این روزها، جنبشى در اروپا راه افتاده به نام غذاى آهسته (Slow Food). این جنبش می گوید كه مردم باید به آهستگى بخورند و بیاشامند، وقت كافى براى چشیدن غذایشان داشته باشند، و بدون هرگونه عجله و شتابى با افراد خانواده ودوستانشان وقت بگذرانند. غذاى آهسته در نقطه مقابل غذاى سریع (Fast Food ) والزاماتى كه در سبك زندگى به همراه دارد قرار می گیرد. غذاى آهسته پایه جنبش بزرگترى است كه توسط مجله بیزنس طرح شده و یك "اروپاى آهسته" نامیده شده است. این جنبش اساساً حس شتاب و دیوانگی به وجود آمده بر اثر نهضت جهانى شدن را زیر سوال می برد. نهضتى كه كمیّت را جایگزین كیفیت در همه شئون زندگى ما كرده است.
مردم فرانسه با وجودى كه ٣٥ ساعت در هفته كار می كنند امّا از آمریكائی ها و انگلیسی هامولّدترند. آلمانی ها ساعت كار هفتگى را به28/8 ساعت تقلیل داده اند و مشاهده كرده اندكه بهره ورى و قدرت تولیدشان ٢٠درصد افزایش یافته است. این گرایش به آهستگى وكندكردن جریان شتاب آلود زندگى، حتى نظر آمریكائی ها را هم جلب كردهاست.
البته این گرایش به عدم شتاب، به معنى كمتر كار كردن یا بهره ورى كمتر نیست. بلكه به معنى انجام كارها با كیفیت، بهره ورى و كمال بیشتر، با توجه بیشتر به جزئیات و با استرس كمتر و برقرارى مجدّد ارزش هاى خانوادگى و به دست آوردن زمان آزاد و فراغت بیشتر است.
به معنى چسبیدن به حال در مقابل آینده نامعلوم و تعریف نشده است. به معنى بها دادن به یكى از اساسی ترین ارزشهاى انسانى یعنى ساده زندگى كردن است. هدف جنبش آهستگى، محیط هاى كارى كم تنش تر، شادتر و مولّدترى است كه در آن، انسانها از انجام دادن كارى كه چگونگى انجام دادنش را به خوبى بلدند، لذت میبرند. اكنون زمان آن فرا رسیده است كه توقف كنیم و درباره این كه چگونه شركت ها به تولید محصولاتى با كیفیت بهتر، در یك محیط آرام تر و بی شتاب و با بهره ورى بیشتر نیازدارند، فكر كنیم.
بسیارى از ما زندگى خود را به دویدن در پشت سر زمان می گذرانیم امّا تنها هنگامى به آن می رسیم كه بر اثر سكته قلبى یا در یك تصادف رانندگى به خاطر عجله براى سر وقت رسیدن به سر قرارى، بمیریم.
بسیارى ازما آنقدر نگران و مضطرب زندگى خود در آینده هستیم كه زندگى خود در حال حاضر، یعنى تنها زمانى كه واقعاً وجود دارد را فراموش می كنیم.
همه ما در سراسرجهان، زمان برابرى در اختیار داریم. هیچكس بیشتر یا كمتر ندارد. تفاوت در این است كه هر یك از ما با زمانى كه در اختیار داریم چكار می كنیم. ما نیاز داریم كه هر لحظه را زندگى كنیم. به گفته جان لنون، خواننده معروف: زندگى آن چیزى است كه براى تواتفاق می افتد، در حالى كه تو سرگرم برنامه ریزی هاى دیگرى هستى.
به شما به خاطر این كه تا پایان این مطلب را خواندید تبریك میگوئیم. بسیارى هستند كه براى هدرندادن زمان، از وسط مطلب آن را رها میكنند تا از قافله جهانى شدن عقب نمانند