اختلاف نجومی ایران و مالزی در جذب توریست
در ایران همانند دیگر نقاط دنیا بخش خصوصی ( آژانس ها ) فعال ترین قسمت در صنعت گردشگری هستند و در نتیجه سیاست های حاکم وضعیت برخی از راهبردهای گردشگری را تعیین می کنند . البته این صنعت نیز مانند بقیه صنایع نیاز به طرح و برنامه ریزی و سیاست های کلان و حمایت های دولتی دارد ، اما بخش خصوصی با توانایی ها و اختیاراتی که این صنعت به طور طبیعی در اختیارشان می گذارد می توانند طرح ها و برنامه های بسیار مؤثر و مثبتی ارایه دهند . این در شرایطی است که در طی چند سال گذشته که کشور از ثبات بیشتری برخوردار بوده و کم کم صنعت گردشگری جانی تازه گرفته و شروع به فعالیت نموده است . ما پیوسته از صاحبان آژانس ها در مورد کم کاری ها و یا نقص های موجود در این صنعت می شنویم . چندی پیش در خبرها آمده بود مالزی با 41 آژانس تعداد 16 میلیون توریست دارد . با نگاهی کوتاه به عنوان این خبر ، متوجه تفاوت فاحش کارآمدی صنعت توریسم این کشور با صنعت گردشگری ایران می شویم . صاحبان گردشگری ایران پیوسته می گویند ما حمایت نمی شویم ، ما امکانات ندارم ، اما این سئوال پیش می آید که آیا هرگز بخش عمده ای از ایشان کمترین زحمتی به خود داده اند تا تورگردانی را با روش های جدیدتر ، علمی تر انجام دهند ، کمی درجه ریسک خود را بالا برده اند و یا از افرادی با توان علمی بالا در عرصه این صنعت بهره برده اند بعد از اظهار نارضایتی بنمایند . آیا برای انجام این مهم به بخش دادنشگاهی مراجعه کرده اند و یا خواسته اند از تجربیات علمی دیگر کشورها حتی اندک استفاده کنند و کلاً به این کار واقعاً به عنوان یک صنعت که نیازمند توان علمی بالا است نگاه کرده اند . متأسفانه برخی از افراد با دیدن ظاهر پر زرق و برق آژانس با خیال اینکه اینجا محلی است که شبه می توانی بدون درد سر ره صد ساله بروی وارد این عرصه می شوند . بدون هیچگونه تخصصی تنها با گذراندن سه ماه دوره مدیریت فنی صاحب یک آژانس مسافرتی که نیاز به پشتوانه علمی و تخصصی و تجربی بالا دارد می شوند و البته تصور می کنند آژانس مانند سوپر مارکت است که از صبح از میدان خرید کنی ، ظهر بفروشی و شب اصل پول و سود دو برابر آنرا به دست آورده باشی همه به خوبی می دانند کشور ما دارای کاستی هایی بخصوص در بخش مدیریت و برنامه ریزی است ، اما آیا فقط دولت کاستی دارد ، همه علم و اندیشه و تخصص را داریم ، برنامه ریزی و دانش این صنعت را داریم ، منتظر برنامه های دولت هستیم .
در این میان طبیعی است آژانسی که از عهده مسئولیت واقعیش که ترویج فرهنگ گردشگری داخلی و وارد کردن توریست به داخل کشور است فقط به منافع مقطعی و سریع خود است و از فرصتی که کشورهای همسایه در اختیارش می گذارند بدون کمترین احساس تعهدی استفاده می کند و شروع به تبلیغ برای کشورها می کند و مسافرین ایرانی را به همراه پولهای هنگفتی که باید در چرخ صنعت کشور عزیزمان استفاده شود راهی دیگر کشورها می کنند . در ایران بیش از 1800 هزار دفتر خدمات مسافرتی دایر است که از این تعداد حدود 750 عدد در تهران و بقیه در شهرستانها فعالیت می کنند .
در نگاه اول وجود این تعداد آژانس در ایران که در مقایسه با کشورهای موفق بسیار بیشتر است این نوید را می دهد که میزان گردشگران ورودی به کشور از رقم قابل توجهی برخوردار باشد . اما آمار ارائه شده از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در سال 83 تنها نشان از ورود 700 هزار گردشگر به ایران دارد که البته بخش قابل توجهی از این رقم توریست زیارتی و عمدتاً از کشورهای عربی هستند که به صورت شخصی و بدون هماهنگی با آژانس و با استفاده از ویزای 7 روز وارد ایران می شوند . حال اگر تمام تمام آژانس ها را در امر تورهای ورودی فعال بدانیم هر آژانس توانسته در یک سال فقط 350 نفر وارد ایران کند ( که البته حتی این چنین نیست ) . مقایسه کنید این آمار را با مالزی به عنوان یک کشور موفق آسیایی . در مالزی حدود 199 آژانس فعالیت می کنند که 44 آژانس به طور تخصصی در امر تورهای ورودی فعالیت می کنند و تنها یک آژانس به طور تخصصی در تورهای خروجی فعالیت می کند . با این حال تعداد گردشگرانی که در سال 2004 وارد مالزی شدند در حدود 16 میلیون بود یعنی برای هر آژانس حدود 5/3 میلیون نفر . رقمی معادل هزار برابر ایران . با مطالعه این آمار ساده اولین سئوالی که پیش می آید نحوه فعالیت این آژانس ها است . کشوری که از لحاظ جاذبه های طبیعی و تاریخی جزو 10 کشور اول جهان است و بیشتر از هر کشوری بخش خصوصی فعال در جذب گردشگر دارد به چه دلیل از پایین ترین آمار ورودی برخوردار است . قبلاً در بررسی ها آژانس های فعال در زمینه تورهای ورودی کمبود تیزرهای تبلیغاتی و حمایت های دولتی در این زمینه را مطرح و با اهمیت می شناختند اما آیا تنها همین دلیل کافی است برای این همه تفاوت . آیا ما از تمام پتانسیل های موجود در کشورمان استفاده کرده ایم و به طور صحیح و علمی تمام کارها را انجام داده ایم . ابراهیم پور فرج رئیس جامعه تخصصی تورگردانان در مصاحبه با میراث خبر چنین عنوان می کند : ضعف تبلیغات برون مرزی و علمی نبودن گردشگری داخلی دلیل عمده این مشکل است . نحوه حضور بخش خصوصی و دولتی در نمایشگاههای بین المللی در مقایسه با کشورهای موفق ناکارآمد است . زمانی که کشورهای دیگر از برنامه های متعدد در شبکه های جهانی برای تبلیغ خود استفاده می کنند پوستر و بروشور کارکرد بالایی نخواهد داشت . وی همچنین در مورد آژانس های شهرستانها معتقد است آنها باید بسیار علمی تر فعالیت کنند و تبادل چند ایمیل با آژانس های خارجی ضمانت محکمی برای به ثمر نشستن فعالیت های تبلیغی نیست . زمانی که کشورهای دیگر از هر گزینه ای برای جذب گردشگران استفاده می کنند . آژانس های ما نباید انتظار داشته باشند که با اتکا به تخت جمشید و اصفهان همه را به ایران بکشانند . تعریف تورهای تخصصی با توجه به پتانسیل های بالای ایران راهکار مناسبی است که متأسفانه بسیاری از آژانس ها زحمت فعالیت معرفی کردن اینگونه تورها را به خود نمی دهند . پتانسیل های بالقوه و منحصر به فردی در ایران وجود دارد که هر کدام می تواند محور برگزاری تورهای زیادی باشد . لازم است آژانس ها قبل از برشمردن ناتوانایی های دولت و مدیران ابتدا توانایی های خود را به سطح بالاتری برسانند . در تمامی بخش های خود از افراد کارآزموده و متخصص در امور محوله استفاده نمایند . در این صنعت تمامی افرادی که خدمات یک سفر را ارائه می دهند باید در رشته خود متخصص باشند اعم از کسی که پاسخگوی تلفن است و برنامه ریز ، مدیر فنی ، لیدر ، هتلداری ، رستوران ها و ... که البته وظیفه آژانس دارها یا به قولی تورگردانان بسیار مهمتر است . وقتی این بخش احساس نیاز آکادمیک کرد می تواند دولت مجبور به ایجاد چنین امکاناتی می گردد . در بخش های دیگر نیز به همین ترتیب . اگر چه ما در این مسیر تمام تلاشمان را برای بررسی علمی این صنعت و مطرح و حل کردن مشکلات می کنیم اما تا رسیدن به حد راضی کننده مسافران میلیونی راه بسیار طولانی را در پیش داریم که تا زمانی که این صنعت واقعاً به عنوان یک شناخته نشود و به صورتی کاربری از آن استفاده نگردد هرگز به نتیجه نخواهیم رسید و مانند کلاف سردرگم خواهیم ماند .
یاسمن کاشی