زمان : 22 Tir 1392 - 22:54
شناسه : 73804
بازدید : 13496
مسافران اتوبوس مدیران فلاح زاده (2) مسافران اتوبوس مدیران فلاح زاده (2)

اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم و اکرمنا بنور الفهم

یزدفردا:در قسمت اول اتوبوس مدیران فلاح زاده استاندار یزد  به تعداد مدیران ارشد استان و نحوه چینش آنها پرداختیم و .....که در لینک بالا می توانید مرور نمایید .اما.

قسمت دوم:
1-از همه اینها گذشته بد نیست نگاهی دقیق تر به بافت بومی و چیدمان شهرستانی مدیران و مسوولان استان در دوران فلاح زاده بیاندازیم و در این میان از اردکان شروع کنیم

مدیران اردکان

که اگرچه تعداد مدیران غیر بومی آن فراوان نیست لکن صادرات آن به مراتب، بیشتر از واردات آن بوده است؛ به عنوان مثال، فرماندار اردكان، مدیرکل منابع طبیعی، مشاور عالی استاندار، رییس سابق پیام نور و از همه مهمتر، معاون مدیركل برنامه و بودجه استان، همگی اردکانی هستند.

البته ناگفته نماند این شهرستان، آنقدر برخوردار است که بزودی جشن رفع کامل بیکاری در آن، برگزار خواهد شد که این اتفاق خوشایند، اصلا دور از انتظار هم نیست و درستش هم همین است.

به بیان دیگر، در حالی که 5 شهرستان استان؛ یک نماینده دارند؛ با یک سر و هزار سودا و شهرستانی مثل اردکان، به تنهایی، یک نماینده؛ با تمرکز و وحدت برنامه های کاری در یک کانون معین؛ باید هم همینطور باشد.

البته شایستگی های آقای تابش به جای خود؛ اما نفس برحورداری یک شهرستان از یک نماینده مستقل؛ به خودی خود می تواند به اندازه تلاش و پیگیری و توجه 10 استاندار و چندین مدیرکل برای آن شهرستان، فرصت و امکانات و اعتبار فراهم نماید در حالیكه این مزیت برای سایر شهرستانها بدین صورت وجود ندارد. 

مدیران تفت

رییس اسبق دانشگاه پیام نور و بویژه مدیرکل سابق جهاد كشاورزی(دکتر حسین ابرقویی) و دکتر صدرا ابرقویی (رییس دانشگاه ملاصدرا رییس دانشگاه علمی کاربردی) علیرغم وجود عبارت «ابرقو» در نام خانوادگیشان، همگی زادگاهشان نصرآباد تفت هستند. همچنین فرماندارتفت، فرمانداربافق، مدیركل اداری مالی استانداری و رییس جهاد دانشگاهی هم از شهرستان تفت هستند.

مدیران صدوق

و اما معاون توسعه منابع انسانی استانداری، مشاور استاندار در امور روحانیان، مدیركل فرهنگی و اجتماعی، مدیركل امور شهری، مدیركل امنیتی و انتظامی و مدیر کل اتباع استانداری، و همچنین فرماندار یزد و فرماندار صدوق  و مدیران آبفای روستایی و شهری استان یزد هم از اهالی شهرستان صدوق زادگاه مهندس كلانتری استاندار اسبق یزد می باشند.

مدیران میبد

شهرستان میبد نیز از این سفره مدیران استان بی نصیب نمانده و مدیر کل بحران، فرماندارمیبد، رییس دانشگاه یزد و دانشگاه علوم پزشکی، مدیرکل جهاد کشاورزی، مدیركل برنامه وبودجه و رییس حوزه هنری همگی از این دیارند.هرچند وجود شخصیت فرهیخته ای چون آیت الله اعرافی به اندازه دهها مدیرکل منشا خدمات ارزنده برای این شهرستانند

مدیران مهریز

و شهرستان مهریز هم که معاون برنامه ریزی استاندار، مدیركل صنعت، معدن  و تجارت، مدیر كل منابع انسانی استانداری ،فرماندارسابق مهریز و مدیر سابق حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس  و مدیر ثبت و احوال را در کارنامه مدیران اهل خود دارد.

 مدیران بافق و بهاباد

شهرستان بافق وبهاباد نیز از این فرصت محروم نمانده اند و مدیركل دامپزشكی،مدیركل سابق صنعت و تجارت ،مدیرعامل سنگ آهن مركزی،مدیر كل پدافند غیرعامل و فرماندار سابق بافق زادگاهشان این دو شهرستان بوده است

مدیران زارچ

ضمنا مدیرکل آموزش و پرورش ،مدیرکل بهزیستی،مدیرکل بازرسی استانداری،مدیرکل حج و زیارت و بخشدار زارچ نیز زادگاهشان بخش زارچ می باشند


 مدیران خاتم

در حال حاضر در جایگاه معاونت مدیران كل و كارشناس مسوول تعداد قابل توجهی نیرو از این شهرستان در ادارات كل حضور دارند كه زمینه رشد آنان برای آینده مهیا شده است.

 

و اما یکی از جالبترین و شاید تکرارناپذیرترین نکات مدیریتی استان ،در زمان های گذشته  حلقه های معروف مدیریت است که طبق آن، خانوادگی در جایگاه های  مدیریتی کلیدی و مهم استان  حضور همزمان داشته و یا مدیرانی که بیش از 28 سال در پست مدیر کلی جلوس فرموده بودند .هرچند که زحمات این عزیزان هم قابل تقدیر و قدردانی است


منتها سوال این است کدام دست نامرموزی به دنبال برجسته نمودن موضوع ابرکوهست وبه ناحق دشنه به سینه این شهرستان مظلوم ومحروم گذاشته است

چگونه است وقتی 4 نفر از یك خانواده دارای مدیریتهای حساسی در این استان بوده اند هیچكس فریاد وامصیبتا  سر ندادند و اعتراضی ننمود ؟

چرا اگر مدیران استان از سایر شهرستانها باشند احدالناسی حرفی نمی زند اما این همه بر روی یك شهرستان محروم مانور داده می شود؟

و اینکه افرادی به واسطه  حضور در باندی خاص بیش از بیست و چند سال مدیرکلی ادارات آموزش و پرورش ومدیر کلی  بازرگانی  را عهده دار بودند دادی برنیامد و اعتراضی نبود؟

اینها همه و همه سوالاتی هستند كه وجدان بیدار افكار عمومی باید بر روی آن مداقه نماید؟

 

 

2-چقدر خوب بود اگر معاونت منابع انسانی استانداری به عنوان متولی یا دست کم، مطلع از وضعیت توزیع نیروی انسانی دولتی در استان، نمودار توزیع مدیران و کارشناسان را در استان به تفکیک شهرستانها و بر اساس شاخص بومی بودن یا نبودن ایشان ارائه می دادند تا واقعیت ها برای افکار عمومی روشن و روشن تر گردد!

چرا که به نظر می رسد نتایج چنین تحلیلی پاسخ پرسشهای مهمی را مشخص نماید.

به عنوان مثال؛ این که در شهرستان محرومی مانند خاتم، چند درصد از مدیران و کارشناسان، بومی هستند و چند درصد از آنها متعلق به همان شهرستانهای برخورداری هستند که محور تصمیم سازی استان خوانده می شوند؟!

 

3- براستی محور تصمیم سازی استان کجاست؟

گلوگاه اصلی توزیع بودجه استان در دست اهالی کدام شهرستان است و چه کسانی در طول 20 سال گذشته، نقش اصلی را در هدایت بودجه استان به سمت و سویی مشخص و مناطقی معین برعهده داشته اند؟

آیا مدیران ابرکوهی که شمارشان از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمی کند مانند «مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی»، «مدیرکل فنی و حرفه ای» و «مدیرکل شرکت شهرکهای صنعتی» در مسندهای مهمی که نقش اصلی و محوری را در توسعه و تحول استان برعهده دارد نشسته اند؟!

آیا اغلب اموراتشان، صرفا انجام وظایف خدماتی و رفاهی معین نیست؟!

آیا مانند دستگاه های دیگری همچون اداره کل آموزش و پرورش و دانشگاه علوم پزشکی، مجموع بودجه شان با بودجه کل استان برابری می کند؟

آیا حقیقتا در شاهراه تعیین سرنوشت استان نشسته اند و تغییر جهت گیری در حوزه تصمیم سازی استان از عهده شان بر می آید؟! اگر این گونه است چرا باید وضعیت اشتغال و صنعت ابرکوه در میان ده شهرستان استان، در رتبه نهم باشد؟!

و چرا باید ابرکوه، خاتم و بهاباد، در خوشبینانه ترین نگاه، تعدادی روستا باشند که بحمدالله خیابان هایشان آسفالت شده؟!

وضعیت بهداشت و درمان وآموزش نیز قصه پرغصه دیگری است !؟

آیا عزیزان، توسعه یافتگی، آباد شدن و تحول اساسی را همین می دانند؟!

 

4-  نقش کارشناسان و معاونین مدیران در تصمیم سازی ها و برنام ریزی های آنها چیست؟!

براستی اگر قریب به 80 درصد بدنه کارشناسان استان را اهالی شریف یزد و اردکان و میبد و صدوق تشکیل دهند، چند نفر مدیر ابرکوهی چند درصد از تصمیمات استان را می توانند به سمت و سوی مورد نظر خود متمایل نمایند؟!

آیا مدیران ابرکوهی که چندسالی بیشتر از حضورشان در دستگاه های مربوطه نمی گذرد می توانند یک تنه مقابل این بدنه منسجم، قدمت دار و ریشه دوانده در رگ و پی ساختار حاکمیت استان بایستند و اراده خود را غالب و ایشان را مغلوب نمایند؟!

 

5-یکی از نکاتی که در خصوص مطلب قبلی مطرح شده بود این است که آقایان مسلم فلاح زاده(معاون فرماندار ابرکوه) و محمد جواد ابوالحسینی(معاون دفتر فنی استانداری) هم از مدیران ابركوهی استان در حال حاضرند.

البته مطلب قبلی، بافت مدیران استان را صرفا در حدود بدنه اصلی مدیران دستگاهی، مدیران استانداری و فرمانداران به تحلیل نشسته بود و دامنه را بیش از این وسعت نداده بود اما برخی از دوستان علاقمند بوده اند که وارد محدوده وسیع تری شوند و با اضافه نمودن معاونین مدیران و فرمانداران به این جرگه، جایگاه 7 نفر ابرکوهی در میان 165 نفر را کنار گذاشته و با لحاظ 2 نفر نامبردگان فوق، معادله را به صورت 9 نفر ابرکوهی در میان حدود 500 نفر(با فرض وجود 3نفر معاون؛ به طور میانگین برای هر یک از مدیران و فرمانداران) تحلیل نمایند.

در هرحال، توجه به چند نکته در این خصوص لارم است:

 

نکته اول در مورد مسلم فلاح زاده است. بلی! ایشان اصالتا ابرکوهی اند؛ لکن در تحلیل حضورشان در این جایگاه باید 2 تبصره را به یاد داشت.

اول این که نامبرده فرزند شهیدند و قرار گرفتن ایشان و همچنین سایر فرزندان شاغل شهدای استان در پستهای مناسب و در شأنشان - چنانچه در قوانین استخدامی نیز مشخصا براین امر، تصریح شده- درحقیقت، کمترین سپاس و ناچیزترین مصداق اداری و استخدامی جبران و پاسداشت ارزش مجاهدت های پدران والامقام ایشان از یک سو و رنجها و مشقت های مثال زدنی است که این خانواده ها و بخصوص فرزندان شهدا در طول سالها  فقدان آنچه که دیگران از آن بهره مند بوده اند دیده و تحمل نموده اند.

لذا این انتصاب از این منظر، نه تنها مذموم نیست بلکه باید سرلوحه عملکرد مدیران دیگر قرار گیرد و صد البته که ملاحظه تناسب توان علمی و مدیریتی این عزیزان هم با مسوولیت های اعطایی امری لازم و ضروری است. توجه عزیزان را به این جمله امام که در ذیل این یادداشت امده جلب می نمایم"1"

 

و اما نکته دوم؛ یک پرسش است و آن این که: «آیا انتصاب فردی غیربومی برای معاونت فرماندار ابرکوه اقدام صحیحی است که حضور شخصی ابرقویی در این جایگاه، مورد گلایه دوستان قرار گرفته است؟!» خدا نکند اینگونه باشد؛ اما بعضی وقتها انسان احساس می کند برخی از عزیزان، آنقدر سراسیمه به دنبال پیدا کردن یک فرد ابرقویی دارای  مسوولیت بوده اند که یادشان رفته به این ملاحظات ساده و بدیهی بیاندیشند؟!


در خصوص ابوالحسینی هم ذکر این توضیح لازم است که ایشان و خانواده شان اصالتا اهل یزد بوده و هیچ نسبتی با ابرکوه ندارند؛ الا این که چند صباحی به عنوان معاون فرماندار در آنجا خدمت کرده اند و بس!

6- همانگونه كه ملاحظه شد مشی اعتدال گرایانه فلاح زاده باعث ایجاد بافت معتدلی از مدیران از شهرستان های مختلف استان شده است  البته باید قدردان زحمات تمامی مدیران و کارشناسان خدوم استان چه گذشته و چه حال بود وکسی با شخص مدیران گذشته و سابق مشکلی ندارد منتها این نگاه نژادپرستانه و ناسینوالیستی منسوخ شده چیزی است که باید اصلاح گردد امید است خداوند در این ماه مبارک ما را مشمول این دعا بگرداند" اللهم اخرجنا من ظلمات الوهم و اکرمنا بنور الفهم"

 

پی نوشت:

"1":   "مصلحت زجرکشیده ها و جبهه رفته ها و شهید و اسیر و مفقود و مجروح داده ها و در یک کلام، مصلحت پابرهنه ها و گودنشین ها و مستضعفین بر مصلحت قاعدین در منازل و مناسک و متمکنین و مرفهین گریزان از جبهه و جهاد و تقوا و نظام اسلامی مقدم باشد و نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند و باید سعی شود تا از راه رسیده ها و دین به دنیا فروشان ، چهره کفرزدایی و فقرستیزی روشن انقلاب ما را خدشه دار نکنند و لکه ننگ دفاع از مرفهین بی خبر از خدا را بر دامن مسءولین نچسبانند و آنهایی که در خانه های مجلل، راحت و بی درد آرمیده اند و فارغ از همه رنج ها و مصیبت های جان فرسای ستون محکم انقلاب و پابرهنه های محروم، تنها ناظر حوادث بوده اند و حتی از دور هم دستی بر آتش نگرفته اند، نباید به مسوولیت های کلیدی تکیه کنند، که اگر به آن جا راه پیدا کنند چه بسا انقلاب را یک شبه بفروشند، و حاصل همه زحمات ملت را بر باد دهند، چرا که اینها هرگز عمق راه طی شده را ندیده اند و فرق و سینه شکافته نظام و ملت را به دست از خدا بیخبران مشاهده نکرده اند و از همه زجرها و غربت های مبارزان و التهاب و بی قراری مجاهدان که برای مرگ و نابودی ظلم بیگانگان دل به دریای بلا زده اند، غافل و بی خبرند. 6/5/66"