زمان : 03 Mehr 1392 - 16:56
شناسه : 73170
بازدید : 1379
 انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی سالروز اعلام انقلاب فرهنگی (2 اردیبهشت 1359) انقلاب فرهنگی در جمهوری اسلامی

ابراهیم عبداللهی

در این مجال كوتاه سعی شده است ابتدا برخی از محورهای اندیشه امام خمینی (ره) در مورد آموزش عالی در كشور و نوع تغییرات كه بعدها سعی شد در عملكرد انقلاب فرهنگی به آن عمل شود برشمریم و در ادامه حوادث آن روزها از اوائل انقلاب اسلامی تا زمان صدور فرمان انقلاب فرهنگی بپردازیم.

روزها و هفته ها پس از انقلاب یك خلاء آشكار در بین گروه های سیاسی وقت به وجود آمد نیروهایی كه برای راهپیمایی و مخالفت با حكومت شاهنشاهی دوش به دوش هم حركت می كردند با از دست رفتن هدف مشترك در روزهای پس از انقلاب برای اداره دست آوردهای انقلاب سهم خواهی می كردند.( این گروه ها با فراموش كردن اینكه این حادثه نه كودتایی چند روزه بلكه انقلابی مردمی بود كه باید خود مردم در باره آن تصمیم می گرفتند بر مواضع خود پای فشاری می كردند) این اختلاف ها بیشترین تاثیر خود را در دانشگاه به نمایش گذاشت این اختلاف و حوادث در سال های بعد دلیل اصلی شكل گیری انقلاب فرهنگی در دانشگاه ها شد .

دیدگاه آموزش در برخی كشور های در حال توسعه در ان روزگار مانند هند بر این بود كه باید آموزش عالی در یك كشور بومی شود یعنی بنا به نیاز های جامعه اقدام به آموزش دادن شود و در ایران علاوه بر این دیدگاه اسلامی كردن آموزش ها نیز مطرح بود كه برای پاسخ به این نیاز ها هم محیطی آرام تر از محیط آن روزها و زمانی بیشتر از زمان های پیشنهادی نیاز بود. اما در زمینه برخورد های فیزیكی و اغتشاشات هم آنگونه كه در سطرهای بعد به آن اشاره خواهد شد اوضاع به گونه ای پیش رفت كه تنها اقدامی با قید انقلابی بودن می توانست اوضاع را نسبتاً آرام كند. با تمام این تفاصیل انقلاب فرهنگی از مهجورترین و ناشناخته ترین برهه های زمانی برای مردم می باشد حتی برای برخی ( از جمله خود بنده) یافتن یك وقایع نگاری ساده مطمئن و بدون اعمال نظر شخصی را درباره این حادثه سخت می كند. شاید یكی از دلایل عمده این باشد كه در عصر حاضر برخی دست اندركاران فرهنگی آن روزها هر گونه حمایت و یا جانبداری خود را از انقلاب فرهنگی و یا عقایدی كه خود در آن روز ها بر پایفشاری می كردندرا به منزله ایستادگی و مخالفت با جریان دانشگاهی دانسته و از آن اجتناب می ورزند و برخی بر حدت آن افزوده آن را انكار می كنند و برخی نیز سعی در تلطیف ماجرا دارند. در این مجال كوتاه سعی شده است ابتدا برخی از محورهای اندیشه امام خمینی (ره) در مورد آموزش عالی در كشور و نوع تغییرات كه بعدها سعی شد در عملكرد انقلاب فرهنگی به آن عمل شود برشمریم و در ادامه حوادث آن روزها از اوائل انقلاب اسلامی تا زمان صدور فرمان انقلاب فرهنگی بپردازیم.

 

 

 

محورهای تربیتی و آموزشی از نگاه امام خمینی:

 

 "با وابستگی فرهنگی امكان استقلال در سایر ابعاد امكان پذیر نیست" . در این محورها سعی شده بیشتر بر اساس ایراد سخنرانی های سالهای 60-57 باشد كه قرابت بیشتری با مسئله احساس شود. امام خمینی دانشگاهیان را مدیران آینده می دانست و با معرفی كردن دانشگاه به عنوان مركز سعادت و شقاوت یك ملت محورهای گوناگون را برای اصلاح دانشگاهها نام می برد كه به برخی از آنان تیتر وار اشاره می كنیم( در این تیتر ها سعی در شبیه بودن و یا استفاده از عین عبارت بوده است.) 1- پرهیز از تربیت خارجی و نجات از غربزدگی 2- معلم های متعهد عامل تربیت نسل آینده و تصفیه دانشگاه از عوامل غربزده 3- تربیت موافق زمان 4- سیاسی باز آوردن نسل آینده و مطلع كردن آنان از مسائل روز 5- اعتماد به نفس دادن به آنان و استقلال نفسانی 6- ورود بانوان به عرصه تربیت و تعلیم 7- نفی مدرك گرایی و تربیت مردمی دانشجویان , بر خلاف روشنفكران كه در ادوار گذشته بر سر الفاظ و ایدئولوژی هایی كه تنها خودشان ( فضای دور از مردم ) می فهمیدند جنگ زرگری به راه می انداختند. 8- دانشگاه را به صورتی در نیارند كه اشخاصی كه از آنها خارج می شوند به درد همان خارجی ها بخورند. 9- وحدت حوزه و دانشگاه : كه در این مورد به سخنان امام مراجعه می كنیم كه زیبا ترین نصایح را به این دو قشر به عنوان دو قشر نخبه و روشنفكر می نمایند. بین این دو قشر جدایی انداختند به طوری كه روحانیون بدبین بودند به دانشگاهها و دانشگاهها بدبین بودند به روحانیون و این نقشه ای بود برای اینكه این قشر های موثر را از هم جدا كنند و همه را از ملت جدا كنند تا بتوانند اینها كاری انجام بدهند و انها بهره برداری خودشان را از این كشور بكنند عزیزان دانشگاهی من و عزیزان فیضیه من آگاه باشید دشمنان درصدند بین شما تفرقه بیندازند و توجه داشته باشید كه اگر دانشگاه و فیضیه اصلاح شود كشور شما استقلال خودش را بیمه می كند .

 

 

 

ریشه ها و انقلاب فرهنگی :

 

خیلی زود بعد از انقلاب دانشگاه با توجه به نیروی بالقوه ای كه در جریان انقلاب نشان داده بود تبدیل به كانون توجهی برای بسیاری از گروه های سیاسی و دولت شد. و اولین حركت ها و انتصابات آغاز گردید. اولین انتصاب توسط مهندس بازرگان انجام گرفت تعیین دكتر محمد ملكی به همراهی سه تن دیگر برای سرپرست دانشگاه تهران . دو هفته بعد از انتصاب سرپرست موقت دانشگاه تهران حكومت وزارت فرهنگ و همراه با وزارت علوم و آموزش عالی را ادغام كرده و در 27/12/57 وزارت فرهنگ و آموزش عالی را تشكیل داد. شاید تشریح وضعیت از زبان ملكی گویای وضعیت آموزش و پرورش آن روزها باشد. وی از اوضاع به نام اوضاع استثنایی یاد می كند و می گوید كه دانشگاه محل آموزش دوسازمان مجاهدین و فداییان خلق بوده كه یكی در دانشگده علوم و دیگری در دانشكده فنی آموزش نظامی می دادند. وجود تانكهای نظامی در محوطه دانشگاه و استفاده از مسجد دانشگاه به عنوان انبار تسلیحات به غنیمت گرفته شده عملاً فضای علمی دانشگاه ها را به حالت تعطیلی در آورده بودند اما در همین دوره هم امام تاكید فراوان بر تشكیل كلاس ها دارند. در دوره نخستین تصفیه كه هدف اصلی آن اخراج رژیم سابق بود اساتیدی كه به ارتباط با رژیم اشتهار داشتند و یا اساتیدی كه در لیست به دست آمده از ساواك بودند از دانشگاه ها تصفیه شدند. مسئولیت این نقشه ها باشورای تزكیه بود.

 

 

 

شورای هماهنگی :

 

 در تاریخ 27/11/1357 سازمان ملی دانشگاهیان طرحی برای اداره دانشگاهی ها ارائه داد كه می توان به نوعی آن را تقسیم كننده قدرت اداره دانشگاه میان اساتید ، كارمندان دانشگاه و دانشجویان یاد كرد. البته اداره دانشگاه ها به وسیله این طرح هم به دلیل جو پر تنش و اختلاف دانشگاه ها عملا ممكن نبود و حتی این رودررویی های نا متوازن بین اساتید، دانشجویان و كارمندان باعث تجاوز از صلاحیت ها میشد.

 

 

 

استقلال دانشگاهها :

 

پس از ناكارآمد شناخته شدن شورای هماهنگی گروهی از اساتید و حقوقدانان و نمایندگان دانشگاهها مامور تدوین عنوان رابطه قانونی استقلال دانشگاه ها و موسسات آموزش شدند این طرح در 22/5/1358 برای وزارت فرهنگ و آموزش عالی فرستاده شد كه در آن وقت دكتر علی شریعتمداری در راس آن بود. طرح لایحه استقلال دانشگاه ها از سوی سازمان دانشگاهیان به شدت مورد حمایت بود اما به علت مخالفت حكومت در سیاستهای عملی اش طرح اجرا نشد. این طرح عملاً دانشگاه ها را به صورت جزایر مستقلی در می آورد كه بعد ها ممكن بود تبدیل به مركز انتشار تفكرات غربی شده در مقابل جریان حاكمیت بایستند. رژیم سابق سرمایه گذاری فراوانی در دانشگاه ها كرده بود تا بتواند از آنها به عنوان یك پایگاه فكری در راه رسیدن به اهدافش استفاده كند. اما فرو ریخته شدن رژیم باعث شد، امكانات دانشگاهی رژیم كه در سابق از آن برای مشروعت بخشیدن به خود استفاده می كرد بیكار بمانند.واز سوی دیگر فاصله دانشگاه هااز مردم و ایدئولوژیك آنان باعث می شد، این محیط بالقوه ترین محیط برای رشد هر نوع تفكری وایجاد بستر مناسب برای آن تفكر در آینده نیز باشد. گروههای سیاسی در این دوره برای جذب دانشجویان از ورزش های گروهی تا كمك های بلا عوض را در رئوس برنامه خود قرار داده بودند. تقسیم دانشگاهها به فضاهایی كه در اختیار گروه ها بود باعث فاصله گرفتن دانشگاه از محیط آموزشی و فرهنگی به عنوان راهبرد اصلی و تبدیل شدن ان به محل برخورد ایدئو لوژی های غربی و شرقی ( جنگ سردی ) و اسلامی انقلابی بود تعبیر امام خمینی از دانشگاه ها به عنوان اتاق جنگ شاید مناسبترین وصف اوضاع آن روز دانشگاه های كشور بوده است یكی از عواملی كه بیش از پیش نگاه مسولان را معطوف به دانشگاه كرد اغتشاشهایی بود كه هر چند یك بار جاهای مختلف تهران ،كردستان ،خوزستان ،گنبد تركمن صحرا و سیستان و بلوچستان و .. صورت می گرفت محور اغتشاشات شعارهای مختلفی از ایجاد خلق گرفته تا حقوق كارگران بود كه در این ماجراها گروهك ها نقش عمده ای ایفا می كردند . و این ایفای نقش را مدیون نفوذ خود در دانشگاه ها بودند. "فعالیت های انها در دانشگاه ها زیاد درد سر آفرین برای انقلاب نبود اما فعالیت هایی كه از سوی این دانشجویان در نهاد های دیگر جامعه می شد مثلاً در دبیرستان كارخانجات ، مطبوعات و در میان اقلیت های قومی در كردستان ، خوزستان ،تركمن صحرا و بلوچستان – واقعاً درد سر آفرین شده بود." نتیجه تمام وقایعی كه در دانشگاه اتفاق افتاد وقایعی كه دانشگا هیان باعث آن بودند و نوع نگرش غیر دینی برخی از انان ، یك پرسش اساسی را مطرح ساخت كه یكی از پایه های اصلی انقلاب فرهنگی بود كه آیا در دوره پس از انقلاب اسلامی هم باید روند آموزش همان روند آموزشی رژیم سابق همان منابع درسی و همان سیستم اساتید به جای مانده از رژیم باشد و ایا در این دوره هم همان خروجی های قبلی را نخواهد داشت ؟ یكی از اولین حركت های دانشجویان در سال 58-59 در دانشكده اقتصاد دانشگاه بهشتی به منظور تشكیل دانشكده اسلامی صورت گرفت كه علی رغم حسن ظنی كه در این مورد داشتند شاید در ان سالها تنها طرح صورت مسئله ای دیگر بیش نبود این طرح نیز با مقاومت و مخالفت از جانب روسای دانشگاه ها و به دلیل عدم مانوس بودن با سیستم دانشگاهی آن روز ها به مرحله فراموشی سپرده شد. در این سالها پس از آن كه تحركات جدی كه از سوی تفكرات غربی و شرقی در ارائه طرح های رنگارنگ برای اداره دانشگاهها از استقلال دانشگاه تا ... ویا حتی ماركیست ها هم كه خواستار تصفیه و اصلاح دانشگاه به سبك خود از امپریالیزم غربی بودند مسئولان انقلابی سعی در متمركز كردن نیروها برای ارائه طرحی جامع داشتند كه نمونه آن دعوت شهید بهشتی از دانشجویان مسلمان برای ارائه طرحی جامع بود. مهمترین واقعه ای كه همه را به جنبش وادار كرد پیام نوروزی امام در این روز ها بود.

 

پیام نوروزی امام خمینی در این روزها بیشتر محورهای ذیل معطوف بود:

 

1- تصفیه اساتید وابسته

 

 2- ایجاد محیط سالم آموزشی

 

 3 -پرهیز از ادامه روند روشنفكری قبل از انقلاب در دانشگاه ها

 

 4- تكیه نظام اموزشی بر اسلام و نه بر مكاتب شرقی و غربی

 

 این پیام هادی و محرك آنانی بود كه خواستار آغاز تغییر و تحولاتی به شیوه اسلامی در دانشگاه ها بود. در همان روزهای تعطیل نوروزی دست به كار شده و پیام را به عنوان راهبرد اصلی خود تعیین كردند. بعد از بررسی های اولیه مسئله چگونگی انجام انقلاب فرهنگی در مناسب ترین شكل مطرح بود كه به سه شیوه عملی بیان گردید. 1- نظام اموزشی كنونی در دانشگاه ها پابرجابماند. و در كنار آن طرحی تدوین و هر وقت آماده شد دانشگاه ها بر اساس آن شروع به كاركنند. (تغییر تدریجی بدون توقف) 2- در كنار دانشگاه های موجود موسسات آموزشی انقلابی و اسلامی نظیر دانشكده اسلامی در دانشگاه ملی ایجاد شود و براساس ضابطه های جدید استاد و دانشجو بپذیرد. (حركت موازی) 3- كلیه كارهای آموزشی دانشگاه متوقف اعلام شود و تا زمانی كه طرح نظام جدید ایجاد نشود دانشگاهها شروع به كار نكنند( توقف نظام آموزشی و تعطیلی دانشگاهها ) روش اول مغایر با اصول اولیه یك حركت انقلابی بود و در ضمن تا زمان بررسی این روش عملا در حال اجرا بود و ناكارآمدی آن اثبات شده بود . روش دوم هم به رسمیت پذیرفتن مكاتب غربی با اصول اسلامی و تفكر اصلاح دانشگاه ها مغایرت داشت. و عملا دولت به سمت انتخاب سومی می رفت كه شاید انتخاب ان جز در شرایط بعد از انقلاب در هیچ كشوری ممكن نباشد . برای چگونگی اجرای طرح و سازماندهی نیرو ها در حین اجرای آن سیستم اجرایی نیز طراحی شد اما در این بازه زمانی هم اتفاقاتی روی داد كه هم بر درستی طرح نسبتا صحه می گذاشت و هم به روند آن شتاب می داد از اتفاقات تاثیر گذار ان روزها كه باعث مرزبندی های صریح تر شد را می توان چهار اتفاق زیر نام برد:

 

1-     سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی در دانشگاه تبریز26/1/1359

 

سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی كه درباره مبانی فكری اسلام و بنیادهای انقلابی صحبت می كردند با مخالفت دانشجویان هوادار مجاهدین و كمونیست ها قطع می شود. جلسه به اغتشاش كشیده شده و آقای هاشمی جلسه را ترك می كند این رفتار مورد اعتراض روحانیان و مردم تبریز قرار می گیرد دانشجویان انجمن های اسلامی هم با حمایت این جو بوجود آمده شروع به تصفیه دانشگاهها نموده دانشگاه تبریز به تصرف دانشجویان انجمن اسلامی در میآید این موج بعد در بیست و هشتم در دانشگاه تربیت معلم و سی ام همه دانشگاههای تبریز به تصرف این طیف دانشجویان در می آید.

 

 2- لو رفتن طرح و عكس العمل گروههای چپ گرا:

 

طرح مدت زمان كوتاهی پس از ماجرای تبریز و در حین اغتشاشات تبریز بود كه لو رفت عوامل نفوذی ( وابسته به مجاهدین خلق ) طرح را لو داده با اعلامیه ای كه یكی از اسناد دولتی شاهد بر مدعا ضمیمه آن بود مخالفت شدید خود را با طرح اعلام كردند.

 

 3- ماجرای آیت:

 

 یكی از ماجراهایی كه می رفت كه باعث لوث شدن و تخریب هدف انقلاب فرهنگی شود ماجرای نوارهای آیت می باشد حسن آیت عضو شورای مركزی حزب جمهوی اسلامی ایران و دبیر سیاسی حزب كه در این نوارها كه باز هم با تمهید عوامل مجاهدین تهیه شده بود به اظهار نظر هایی پیرامون اوضاع جامعه و راهبردهای حل مشكلات پرداخته بود كه در ان زمان سعی شد به عنوان مواضع رسمی حزب جمهوری و اهداف انقلاب فرهنگی به شمار روند كه بعذ از سوی حزب و دفتر تحكیم وحدت ( انجمن های اسلامی ) تكذیب و اعلام شد كه نظرات ایشان شخصی بوده است.

 

 4- تعیین ضرب الاجل سه روزه :

 

روز شنبه 30/1/1358 شورای انقلاب و بنی صدر رئیس جمهور وقت ( بنی صدر در ابتدا با توجه به تمایلات حزبی اش مخالف طرح بود اما پس از این كه دید نمی تواند در مقابل این موج ایستادگی كند با شعار معروف خود سوا بر موج چنان پیش رفت كه خود سمبل عملكرد محدود كردن داشگاه ها شد ) با امام دیدار میكنند و در پایان اطلاعیه ای صادر می كنند و سه عمل را خواستار می شوند : الف- تخلیه دانشگاه ها از عوامل و گروه های سیاسی در 3 روز( 30/ 1 تا 2/ 2 /1359 ) ب- تعطیلی دانشگاه ها پس از پایان امتحانات در 14خرداد و تحویل آنها در 15 خردا د تا تهیه برنامه آموزشی مدون. پذیرش دانشجو در سال آتی بر موازین جدید خواهد بود ج- توقف هر گونه استخدام به دنبال مصوبه شورای انقلاب دانشگاه تبدیل به عرصه ی درگیری شدید بین دانشجویان انجمن های اسلامی و گروههای سیاسی كه مقاومت بیشتری به خرج میدادند شد برخی از گروهها اقدام به تخلیه دفاتر نموده اما برخی كه موثر ترین آنها هم سازمان دانشجویان پیشگام و گروه دانشجویان پیكار بودند مقاومت به خرج دادند و در گیری هایی را در سطح دانشگاههایی مانند تربیت معلم ، علم صنعت ، دانشگاه ملی و ... باعث شدند كه با دخالت مردم ، سپاه و كمیته منجر به كشته شدن یك نفر و زخمی شدن بیش از سی نفر شد و پس این ماجراها دانشگاهها تحت مدیریت مجریان طرح در آمد. دانشگاه تهران هنوز به عنوان آخرین سنگر شاهد خونین ترین درگیری ها بود كه از 5/6 صبح 1/2/59 آغاز شده و تا تاریخ 2/2/59 كه دانشگاه در اختیار نیروهای جمهوری اسلامی قرار گرفت 5 نفر كشته و 700 نفر زخمی شدند . این روز پایان سلسله اغتشاشاتی كه از ابتدای انقلاب تا آن روز ادامه داشت و در 30/8 این روز هم این دانشگاه به تصرف دانشجویان مسلمان درآمد . در تاریخ 1/2/59 امام(ره) در سخنرانی كه در جمع مردم و دانش آموزان داشتند اشاره به نكته ای داشتند كه مورد سوال بسیاری از انقلابیون بعد از انقلاب پیش آمده بود و آن اینكه آیا همه علوم اعم از علوم فنی و مهندسی ، علوم انسانی را باید اسلامی كرد و آیا این عملی است امام در این سخنان مقصود از اصلاح دانشگاه ها را تبیین می كنند. "بعضی گمان كردند كه علوم دو قسم است : علم هندسی یكی اسلامی است یكی غیر اسلامی علم فیزیك یكی اسلامی است یكی غیر اسلامی ... و بعضی توهم كردند كه اینها كه قائلند به اینكه باید دانشگاهها اسلامی شود یعنی علم فقه ، تفسیر و اصول در ان ها باشد .... این ها اشتباهاتی است كه بعضی می كنند یا خودشان را به اشتباه می اندازند آنچه می خواهیم بگوییم این است كه دانشگاه های ما وابسته است دانشگاه های ما استعماری است . معنی اسلامی شدن دانشگاه این است كه دانشگاه استقلال پیدا كند ... دانشگاه ما تربیت اسلامی ندارد روز دوم اردیبهشت یعنی سالروز پایان این ضرب الاجل سه روزه بود كه در سال های بعد به نام سالروز انقلاب فرهنگی نامیده شد. روزهایی كه مردم در حضوری دوباره به پاسداری از دست آوردهای انقلاب خود پرداختند. دانشگاهها روزهای آرامی را تا بعد از اتمام امتحانات و تعطیلی گذراند و بعد از آن در 23/3/59 امام خمینی فرمان تشكیل شورای انقلاب فرهنگی را صادر فرمودند كه عمده ترین وظیفه آن تهیه برنامه ای برای بازگشایی دانشگاهها و اداره دانشگاهها در زمان تعطیلی می باشد افراد معرفی شده برای شورا در این فرمان عبارتند از 1_ محمد جواد باهنر، 2_ مهدی ربانی املشی، 3 _حسن حبیبی، 4_عبدالكریم سروش، 5_ شمس آل احمد، 6 _جلال الدین فارسی ، 7_ علی شریعتمداری تعطیلی دانشگاهها در این سالها (61-59) هزینه هایی نیز در برداشت كه كمترین آن آموزش ندادن به نیروها بالقوه از دست دادن اساتید مجرب ( حساب وابستگان را جدا كنید) می باشد البته برای تعدیل این وضعیت و ادامه روند تحقیقات شورای انقلاب فرهنگی اقدام به تاسیس جهاد دانشگاهی برای جذب نیروها در زمانی تعطیلی دانشگاهها نمود، كه بعد ها جهاد دانشگاهی جذب دفاع مقدس شدو همچنین تاسیس نشر دانشگاهی و ترغیب اساتید برای ترجمه و تالیف كتب از جمله اقدامات موثر در این زمینه بود. البته كشور بزودی دستخوش جنگی هشت ساله شد كه مهمترین عامل مجهول ماندن میزان دسترسی به اهداف انقلابی فرهنگی می باشد و باعث شد كه این حادثه بعد این سالها هم مورد قضاوت و بررسی همه جانبه ای قرار نگرفته باشد باید مد نظر باشد از نظر رهبری انقلاب هم این تعطیلی نباید طولانی میشد بلكه در همان سند های اولیه هم كه مورد تایید ایشان قرار گرفته( پذیرش دانشجو در سال آتی) زمان بازگشایی دانشگاهها سال تحصیلی آینده ذكر شده البته دانشگاهها تا مهر 61 بسته ماند كه در آن زمان با توجه به توصیه های مكرر امام و نیاز جامعه دانشگاهها بازگشایی شد. والسلام

 

 

 

منابع:

 

1- انقلاب فرهنگی در دانشگاه های ایران محمد شرف زاده بردر پژوهشكده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی

 

2- دانشگاه و انقلاب صادق زیبا كلام انتشارات روزنه


3- اندشه های امام خمینی (ره) مجموعه مقالات هشتمین كنفرانس بین المللی اندیشه اسلامی جلد اول دبیر خانه كنفرانس بین المللی اندیشه اسلامی