زمان : 03 Tir 1392 - 17:54
شناسه : 72780
بازدید : 18693
امام،راه مقابله با شیطان       امام،راه مقابله با شیطان

 شیطان سر راه مستقیم ما نشسته و با ترفندها و راه های گوناگون،در ما فکر و وسوسه القا می کند و امروز خیلی بیشتر از دیروز فعال است؛اما همه این را نمی فهمند!باید امام شناس بود تا شیطان شناس شد؛چون امام شناسی،شیطان شناسی را برای انسان باز می کند و در حقیقت،نور امام است که هر ظلمتی را –هر چند با جاذبه ها پوشیده شده باشد-کاملا نشان می دهد.

امامت،پایه ی همه ی اعتقادات ماست  اگر از همان اول خلقت آدم،امام را برداریم،می بینیم چیزی ادامه پیدا نمی کرد؛زیرا از همان آغاز وقتی شیطان،آدم را فریفت،آدم به حجت و امام توسل پیدا کرد که توبه اش قبول شد و توانست برگردد؛و گرنه شیطان کار خودش را می کرد!

   آخر چگونه می شود ما انسان های ضعیف،در میدانی که شیطان-دشمنی که دیده نمی شود-با حقه ها،خستگی ناپذیری ها و جاذبه ها ی مختلف در کمینمان نشسته،پناهگاهی نداشته باشیم؟!ما برای این که بتوانیم با این دشمن قوی پنجه در طول زندگی مان خوب و قوی مبارزه کنیم،به امام نیاز داریم.لذا خداوند بر اساس لطفش برای ما امام نصب کرده است.

   حال،دست و پنجه نرم کردن با شیطان با این اوصاف و احوال،به جسم امام و شناخت شناسنامه ای او نیاز دارد،یا به ارتباط با او و ادراک حضورش؟یقینا ارتباط و حضور؛و گرنه خیلی ها با پیامبر و ائمه علیهم السلام بودند ولی چون حضوروارتباط نبود،نتوانستند حدّ شیطان را پاره کنند.پس این که وقتی امام در غیبت است،ما نمی توانیم با شیطان بجنگیم،از وسوسه های شیطان است؛چون وجود امام با توجه به فضل الهی،در تکوین و تشریع،حضور دارد و با ارتباط وجودی است که می توان از فیوضاتش بهره مند شد؛نه این که صرفا نزدیکی به جسم امام لازم باشد.

   بنابراین توسل ما به امام زمان عج الله فرجه-که بنا به لطف خدا،اسلحه،پناه و وسیله ای است که در معصیت به او پناه می بریم و در طاعت،مسیر را از او اخذ می کنیم-در حقیقت،ارتباط با او و یافتن حضورش در وجود است؛"بموالاتکم...أصلح ما کان فسد من دنیانا". "و جعلته لنا عصمة و ملاذا"

   در لطف خداوند جبر نیست؛یعنی چنین نیست که همه مجبور باشند تحت جاذبه ی آن لطف قرار بگیرند.اما به هر حال،فضل خدا این است که کاری کند تا بندگان با اختیار،به طاعت و بندگی او نزدیک و از معصیت دور شوند و این فضل را با فرستادن پیامبران،انزال کتب و اصل امامت و تبیین مسیرها،ثواب ها و عقاب ها به وسیله ی آن ها تحقق می بخشد.

 

حجت،عامل عبودیت،شناخت و عرفان

   "هر کس به تناسب معرفت و تقوای خود از انجام گناه پرهیز می کند و خداوند با ایجاد شرایط و زمینه هایی،می تواند معرفت و تقوای هر کس را چنان ارتقا بخشد که دیگر دور و بر معصیت نگردد و اهل طاعت شود.پس خداوند بر اساس فضلش همه ی زمینه ها را برای انسان تا آن جا که به مرحله ی اجبار و الجاء نیانجامد،فراهم می کند تا همگی در مسیر هدایت و اطاعت الهی قرار گیرند"

   خداوند بر اساس فضلش راه عبادت و طاعت و راه دوری از معصیت را تمسک به دامن امام قرار داده است؛چنان که در زیارت جامعه ی کبیره می خوانیم:"ای ولی الله،بین من و خدا گناهان زیادی است که من آن ها را خدمت شما آورده ام؛چرا که خداوند رعایت امر خلقش را به گردن شما گذاشته؛پس به همین قسمتان می دهم که واسطه گری کنید و گناهان مرا بردارید.

   امام صادق علیه السلام می فرماید:"زمین از روزی که آدم خلق شد،از حجت خالی نبوده است؛یا حجت ظاهر و شناخته شده یا حجت پنهان و مستور؛و همچنان نیز از حجت خالی نمی ماند تا قیامت بر پا شود،و اگر جز این بود خداوند پرستش نمی شد!"

   امام و حجت،عامل عبودیت،شناخت و عرفان است و اگر زمین از حجت خالی شود،عبودیت محقق نمی شود.اگر حجت نبود،آدم به مسیر بهشت بر نمی گشت؛چرا که بنا بر روایات،کلماتی که به او از درون خودش القا شد و با آن به خدا پناه برد،همان حجت بود؛"فتلقی من ربه کلمات فتاب علیه..."پس مسیر عبودیت،با تمسک به حجت الهی برایش باز شد.

   همچنین خداوند در قرآن به پیامبر می فرماید:"وما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم..."،تا زمانی که تو در میان آن ها هستی،خداوند آن ها را عذاب نمی کند؛پس اگر حجت نباشد،عذاب الهی می رسد؛عذاب الهی یعنی نبودنِ عبودیت!

   بنابراین به خاطر جهل،خودخواهی و خواسته های دل که همه در مسیر آن موجود ملعون و عامل فساد یعنی شیطان است،اگر استمساک به حبل ولایت امام نباشد به هبچ عنوان راه کمال برای بشر باز نیست.پس ،از لطف و فضل خداوند است که امام را مثل پدری مهربان برای بشر خلق کند،چه در "ظاهر مشهور" و چه "غائب مستور"؛تا انسان را در آغوش خود گیرد،او را تغذیه و پرستاری کند و در نهایت به کمال لایقش برساند.

   حضرت بقیة الله عج الله فرجه در توقیعی می فرمایند:"من برای اهل زمین امان هستم؛چنان که ستارگان برای اهل آسمان امان هستند."

   همچنین ایشان خود را این گونه معرفی کرده اند:"من خاتم اوصیاء هستم و خداوند گرفتاری ها را به وسیله ی من از بستگان و شیعیانم دفع می کند."

   ابن عباس نقل کرده است که رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم فرمود:"در شب معراج ندای پروردگار را شنیدم که فرمود:"ای محمد!عرض کردم:لبیک ای خدای با عظمت،لبیک!...پس به من فرمود:آیا از آدمیان وزیر و برادر و جانشین برای بعد از خودت انتخاب کرده ای؟عرض کردم:پروردگارا!چه کسی را انتخاب کنم؟خدایا خودت برایم معین کن!پس خداوند به من وحی کرد:من برایت از آدمیان علی را انتخاب کردم...و این موهبت را به تو ارزانی داشتم که یازده "مهدی" از نسل علی به وجود آورم که همگی شان از دختر دوشیزه ی تو هستند و آخرین آن ها کسی است که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می گذارد؛زمین را از عدل پر می کند،چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد.به وسیله ی او بندگانم را از هلاکت نجات می دهم و از گمراهی هدایت می شوند و نابینا را به وسیله ی او بینا می کنم و بیمار را شفا می دهم."

   آیا از خود نپرسیده ایم چرا اسم امام،مهدی و هادی است و اگر می گویند گردن گنهکاران را می زند،پس اسم هادی اش کی ظهور پیدا می کند؟!باید بدانیم این حرف شیطان است.او همه ی ما را هدایت خواهد کرد.اگر درست حرکت کنیم،او را خوب بشناسیم و با این ملجأ و پناه ارتباط داشته باشیم،می فهمیم که گردن زدن برای همگان نیست...