نماينده مردم شاهرود و ميامي در مجلس شوراي اسلامي، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس و رئیس فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت مجلس در گفت وگو با خانه ملت به تبیین وضعیت جریانهای سیاسی قبل و بعد از یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری پرداخت است، که در ذیل مشروح این گفت وگو را میخوانیم:
از نتایج نظرسنجیها برای جهتدهی به افکارعمومی استفاده شد
در چند هفته قبل از انتخابات نظرسنجیهای دستگاهها و سازمانهای مختلف حکایت از آن داشت که نامزدهای اصولگرا در صدر قرار دارند، با توجه به این موضوع نتیجه کنونی انتخابات آیا قابل پیشبینی بود؟
به نظر من نخست باید خود موضوع نظرسنجیها و مراکز مربوط به این امور آسیبشناسی شود، چون بسیاری از این نظرسنجیها با نتیجه انتخابات مطابقت نداشته و ندارد، حال شاید برخی از افراد در این رابطه مطرح کنند که در آخرین روزهای قبل از انتخابات به نوعی نظرات مردم تغییر کرده باشد که من این فرضیه را خیلی درست نمیدانم، زیرا در چند سال اخیر از نظرسنجیها به عنوان یک ابزار سیاسی برای تأثیرگذاری بر آرا استفاده شده، از این رو این موضوع کار درستی نبوده و رسم امانتداری نیست.متأسفانه عملکرد نامناسب مراکز نظرسنجی برای امروز و دیروز کشور نیست، چون تا جایی که به خاطر دارم معمولا نتیجه انتخاباتها در دورههای گذشته با نظرسنجیها هیچ تطابقی نداشته است، از اینرو به طور حتم مراکزی که اقدام به نظرسنجی درباره انتخابات میکنند باید واقعیتها کشور را به مسئولان و تصمیمسازان منعکس کنند. از طرف دیگر خیلی از افراد از نظرسنجیها به عنوان یک ابزار اطلاعرسانی و انعکاس واقعیت استفاده نکرده و از این امور برای تأثیرگذاری در نتیجه انتخابات استفاده میکنند، که این اقدامات بسیار نادرست و غلط است.
حمایت اصولگرایان از احمدینژاد نیازمند آسیب شناسی بود
چرا اصولگرایان نتوانستند مدل انتخاباتی واحدی را برای خود طراحی کنند و هر دو مکانیزم آنها (ائتلاف ۱+۲ و ائتلاف ۲+۳) شکست خورد؟
متأسفانه جریان اصولگرایی در چند سال اخیر از وضعیت خودش یک آسیب شناسی دقیقی نداشته، من حتی درباره انتخابات سال ۸۴ قائل به این موضوع بودم که اصولگرایان باید برای حمایت از احمدینژاد آسیبشناسی کنند، ولی چون نتیجه آن انتخابات با ذائقه کلی اصولگرایی همخوانی داشت، هیچ آسیب شناسی انجام نشد.
جریان اصولگرایی نیازمند تحول در نوع مکالمه خود با مردم است
من فکر می کنم که جریان اصولگرایی باید هر چه سریع تر نسبت به آرایش داخلی خود، ارتباط با مردم و نوع مکالمه جبهه با مردم آسیبشناسی کند. از طرف دیگر درباره شکست ائتلافها باید بگویم که همیشه شکلگیری این گونه ائتلافها بسیار زیبا بوده ولی نتیجه این گونه ائتلاف همیشه بر وفق مراد افراد نیست، معمولا در انتخابات افراد تا موقعی که پاهایشان به اصطلاح خیس نشده می توانند از صحنه انتخابات خارج شوند، اما وقتی که پاهای افراد به میدان رقابت رسید دیگر خروج آنها، امر سهل و آسانی نیست، به نظر من این سوال باید از افرادی پرسیده شود که بنیان گذار چنین ائتلافهایی هستند.
نتیجه ائتلاف۱+۲ را نباید به پای اصولگرایان نوشت
البته نباید نتیجه تمام ائتلافها را به پای جریان اصولگرایی نوشت، چون به طور مثال ائتلاف ۱+۲، ائتلاف چند شخص با محوریت یک فرد بود و برای تشکیل این ائتلاف، مشورتی با بزرگان جبهه اصولگرایی نشده بود.
شکاف و اختلاف در جبهه اصولگرایی به وضوح وجود دارد
چرا اصولگرایان بعد از انصراف عارف نتواستند، اجماع کنند؟ اگر این اتفاق رخ می داد روی معادلات انتخابات اثرگذار بود؟
به طور حتم در شرایط کنونی در جبهه اصولگرایی، شکاف و اختلاف وجود دارد، به هر حال باید این گونه اختلافات را به رسمیت شناخت چون نمیتوان با شعار و کلیت اصولگرایی از اینگونه اختلافها عبور کرد، از این رو به نظر میرسد برخی نامزدهای انتخابات، نماینده گفتمانهای خودشان از جریان اصولگرایی بودند، لذا من معتقد هستم جبهه اصولگرایی باید برای حل مشکلات خود آسیبشناسی کند. در انتخابات یازدهم ریاستجمهوری، محسن رضایی توانست که آرا را از کف جامعه جمع کرده و همچنین سعید جلیلی به عنوان نماینده جبهه پایداری در انتخابات حضور پیدا کرد، از طرف دیگر محمدباقر قالیباف بخشی از آرای خود را به واسطه جریان اصولگرایی و بخشی را به واسطه عملکردش جمع کرد و ولایتی هم به واسطه جریان اصولگرایی و شخصیت و تفکرش توانست آرایی را کسب کند.
اجماع اصلاحطلبان در انتخابات را نمیتوان به پای داشتن رهبران آن گذاشت
کارشناسان علت موفقیت جریان اصلاحطلبی در انتخابات یازدهم ریاستجمهوری را داشتن مدیران و رهبران توانمند اعلام کردهاند، حال به چه میزان فقدان این موضوع در موفق نبودن جبهه اصولگرایی در عرصه انتخابات تأثیرگذار بوده است؟
به طور حتم هیچ کدام از جبهههای اصولگرایی و اصلاح طلبی دارای رهبر واقعی و به معنای درست نبودهاند، حال اینکه در جبهه اصلاحطلبها یک نامزد انتخاباتی با توصیه برخی افراد از عرصه کنار رفت را نمی توان به پای داشتن رهبر گذاشت، به نظر من انجام دادن برخی امور مانند اجماع در جریانهای اقلیت بسیار آسانتر است، به طور مثال در عرصه انتخابات جبهه اصلاحطلبی پیچیدگیهای جبهه اصولگرایی را نداشت، از این رو معمولا کسانی که در قدرت هستند نوع رقابتشان با افرادی که در کنار هستند، متفاوت است. به طور معمول کسانی که در عرصه قدرت حضور دارند، به دنبال سهمخواهی بیشتری از این عرصه هستند، اما افرادی که در حاشیه امور کار میکنند تنها در جهت یافتن حداقل سهم تلاش میکنند، از این رو تحقق این موضوع مربوط به رهبری دو جبهه حاضر در انتخابات نیست.
حمایت هاشمی و خاتمی چقدر به روحانی کمک کرد؟
در عرصه انتخابات، روحانی به عنوان یک نامزد مستقل دارای میزان مشخصی رأی بود، اما به طور حتم حمایت و وزن هاشمی و خاتمی بر میزان سبد رأی روحانی افزود، از طرف دیگر کنارگیری عارف هم در ارتقا آرای این نامزد تأثیرگذار بود.
مناظرههای صداوسیما در تغییر آرای نامزدها بسیار تأثیرگذار بود
چه طور حسن روحانی که تا دو هفته مانده به انتخابات نفر هفتم در نظرسنجیها بود ظرف یک هفته پس از مناظرات تلویزیونی حائز بیش از ۵۰ درصد آرا شد؟
این موضوع در عرصه انتخابات پدیده جدیدی نیست، به طور مثال در سال ۸۴ در تمام نظرسنجیها احمدینژاد نفر آخر بود، اما در انتخابات به پیروزی رسید، به طور حتم بروز بخشی از اینگونه امور به علت مشکلات و نواقص نظرسنجیها است، چون افراد با اجرای این نظرسنجیها به دنبال مطرح کردن نامزد مورد تأیید خود هستند، از طرف دیگر سهم صدا و سیما با برگزاری مناظره ها در تغییر آرای نامزدهای انتخابات بسیار تأثیرگذار است.
با توجه به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری، آیا فضای سیاسی کشور دستخوش تغییر میشود؟
به هر حال سابقه دکتر روحانی، سابقه ارزشی، اصولگرایی و انقلابی است و ما فکر میکنیم که وی با مشی اعتدالی به عرصه انتخابات پا گذاشته و امیدواریم که روحانی با این تفکر از همه ظرفیت های داخل کشور استفاده کنند و شاهد دوره ای باشیم که کم ترین تنش در کشور ایجاد شود، از طرف دیگر با توجه به سابقه بالای، آقای روحانی در امور پارلمانی، به طور حتم وی به ارزش مجلس کاملا سیطره دارد، چون حدود بیست سال در مجلس در سمتهای مانند نایب رئیس مجلس و ریاست کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس، مشغول به خدمت بوده، از این رو ما امید داریم که در دوره مدیریت ایشان، رابطه مجلس و دولت رو به رشد باشد.همچنین با توجه به حضور روحانی در دستگاه قانونگذاری، انتظار نمایندگان از وی این است که دولتی کاملا قانونمند و قانونگرا تشکیل شود، از این رو روحانی باید با مشی اعتدالگرا خود از همه نیروهای موثر در تمام جریانهای سیاسی استفاده کند. از طرف دیگر با توجه به نامگذاری امسال به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی از سوی رهبر معظم انقلاب، شاهد هستیم که مردم با حضور گسترده در انتخابات ریاست جمهوری، حماسه سیاسی را خلق کردند و همین خالقان حماسه سیاسی خواستار تحقق حماسه اقتصادی از سوی دولت هستند که من فکر می کنم دکتر روحانی در دوره حساسی مسئولیت را بر عهده گرفته و همه مسئولان و قوا باید از دولت یازدهم را برای تحقق این شعار یاری دهند.
دولت دکتر روحانی را از نظر گرایشهای سیاسی چطوری میبینید؟
من اطلاعی از برنامهریزی وی برای تشکیل کابینه دولت ندارم، اما امیدوارم که رئیس جمهور یازدهم از تمام ظرفیتهای کشور برای مدیریت کشور و همافزایی استفاده کند.
سهم خواهی در کابینه دولت کار درستی نیست/ دولت شرکت سهامی نیست/باید به برای تشکیل کابینه روحانی فرصت داد
روحانی در برنامه تبلیغات خود اعلام کرد که از نیروهای معتدل هر دو جریان استفاده می کند، چه گروه هایی شانس حضور در کابینه او را دارند؟
به طور حتم گمانزنی درباره کابینه دولت یازدهم کار درستی نیست، از اینرو باید به روحانی برای تشکیل کابینهای قدرتمند فرصت داد، چون شرایط کشور هم اکنون به گونهای است که باید از تمام ظرفیتها برای حل مشکلات استفاده کرد، از طرف دیگر سهم خواهی در کابینه دولت کار درستی نیست، چون دولت شرکت سهامی نیست که هر کسی به دنبال سهم خودش باشد، به طور حتم تشکیل کابینه از وظایف و حقوق رئیس جمهور است.
با توجه به روال دولتهای گذشته در کنار گذاشتن جریانهای مقابل، تشکیل دولت ائتلافی به چه میزان ضروری است؟
شناختی که از شخصیت آقای روحانی دارم، مطمئن هستم که وی از تمام ظرفیتهای کشور استفاده میکند، از طرف دیگر به نظر من هم اکنون وی فرصت مناسبی را برای ایجاد یک مدل همکاری و همیاری در کشور در ارتباط با مدل رئیس جمهور با ولایت فقیه و هم ارائه یک الگوی مناسب از تعامل میان مجلس و دولت در دست دارد.
فرصت مناسب اصلاحطلبان برای ارائه ظرفیتهای خود به رئیس جمهور یازدهم
فکر میکنید اصلاحطلبان میتوانند برای بازسازی جریان خود، از فرصت پیروزی روحانی استفاده کنند؟
به نظر من هم اکنون اصلاحطلبان فرصتی مناسبی را برای ارائه ظرفیتهای خود به رئیس جمهور یازدهم برای حل مشکلات کشور در دست دارند، از طرف دیگر با توجه به اظهارات روحانی به طور حتم اعتدالگران و خیرخواهان هر جریان سیاسی در کابینه تدبیر و امید روحانی جای دارند. در دولت یازدهم تندروهای هر دو جریان سیاسی باید به حاشیه رانده شده و کار به دست عقلا و افراد کارآمد داده شود، تا حماسه اقتصادی در کشور محقق شود.
مجلس به ویژه فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت از رئیسجمهور و دولت یازدهم چه انتظاراتی را دارد؟
ما به عنوان نمایندگان مجلس شورای اسلامی و از طرف دیگر به عنوان اعضای فراکسیون اکثریت مجلس، انتظار هماهنگی و همکاری را از روحانی داریم. البته نمایندگان با تمام وجود دست همیاری و همکاری را برای کمک به دولت آینده دراز کردهاند و فکر میکنم که اقدام دیروز دکتر لاریجانی برای دیدار با حسن روحانی رئیس جمهور منتخب در راستای همین تفکرات و گفتمان بوده است، به طور حتم این اقدام رئیس مجلس نشان دهنده روحیه تعامل و رفاقت مجلس با دولت بوده و امیدواریم که این مشی به صورت متقابل وجود داشته و هماهنگی لازم در تمام امور انجام شود.
معرفی ناگهانی وزرای دولت یازدهم، به هیچوجه در حل مشکلات کارساز نیست
به طور حتم معرفی ناگهانی افراد به عنوان وزاری کابینه دولت یازدهم به مجلسبه هیچ وجه برای حل امور کارساز نیست و قطعا انتخاب وزرا باید در کمیسیونهای تخصصی مجلس مورد مشورت قرار گرفته و به نوعی این موضوع انجام شود که جلسه رأی اعتماد وزاری کابینه یازدهم، به جلسه وفاق و همدلی تبدیل شود، که لازمه تحقق این موضوع این است که قبل از نشست رأی اعتماد، رایزنیها میان دولت و مجلس به طور فشرده انجام شود تا نتیجه این کار فشرده با محوریت قانون، تشکیل دولتی قوی و کارآمد در کشور باشد.
با تعامل و مشورت میان دولت و مجلس، هیچ مشکلی در تشکیل کابینه دولت به وجود نمیآید
با توجه به اینکه اصلاحطلبان بخش عمدهای از حامیان روحانی را تشکیل میدهند، مجلس در برابر انتخاب وزرا از جریانهای مختلف سیاسی به چه میزان سعه صدر به خرج میدهد؟
به طور حتم در صورت انجام مشورت و رایزنی برای تشکیل کابینه، مجلس هم همکاری لازم را با دولت خواهد داشت، از این رو این موضوع به میزان حرکت متقابل رئیس جمهور برای مشورت با مجلس درباره تشکیل کابینه دولت بستگی دارد.