محمد عبداللهی
برای آنكه به جامعیت تحلیلی برسیم لازم است تا «ضلع خارجی جریان فتنه» نیز در سناریوی مد نظر غرب جایابی شود. این بخش از فتنه متشكل از گروههای ضدانقلاب است كه با محوریت شورای هماهنگی «راه سبز امید» مشغول فعالیتاند. از آنجا كه حیات این جریان در دو سال اخیر به مخاطره افتاده است، فعالیت برای تأثیرگذاری در انتخابات آیندهی ریاست جمهوری، بیش از آنكه هدف غایی باشد، بهانهای برای بقای این جریان محسوب میشود.
راهكارهای اجرایی فتنهی 92
اجرای مراحل فوق البته سازوكارهای متنوعی را میطلبد كه بر همین اساس موضوع جلسات كارشناسی متعددی در اندیشكده برهان قرار گرفته و نتایج آنها به قرار ذیل مورد اشاره قرار میگیرد:
1. كارنامهی اقتصادی جریان اصلاحات به دلایل متعددی قابل دفاع نیست و بزرگان این جریان فهم دقیق و نگرانی گستردهای از این موضوع دارند. راهحل این مسئله در شرایط معطوف به انتخابات آتی، سیاهنمایی گسترده و تخریب سازمانیافته و به ظاهر مستندی است كه از كارنامهی اقتصادی دولت صورت خواهد گرفت. تحلیل محتوای رسانههای مكتوب و مجازی اصلاحطلب در چند ماههی اخیر، به وضوح، درستی این ادعا را اثبات میكند.
2. جریان فتنه همچنان با اجماع نخبگانی لازم برای معرفی كاندیدا فاصلهی معناداری دارد. مشكل اصلی این جریان ریسك بالای سرمایهگذاری بر كاندیدای رأیآور است، چرا كه معلوم نیست نظام اجازهی ورود چنین فردی را به عرصهی انتخابات بدهد.
عباس عبدی میگوید: «دربارهی آقای خاتمی میتوان گفت كه نامزدی ایشان در شرایط كنونی (ماههای آینده را نمیدانم) از سوی حكومت به معنای مقابلهجویی تلقی خواهد شد و این بر خلاف خط مشی اصلاحطلبی است.»[24]
با این وجود تجربهی ناكامی در انتخابات مجلس، اصلاحطلبان را به این نتیجهی قطعی رسانده است كه «اصل شركت در بازی مهمتر از نتیجهی آن است.» پیام نهفته در این حضور در وهلهی اول «احیای مشروعیت سیاسی» به عنوان آخرین فرصت بقای جریان فتنه است. علاوه بر آن، «فرصت انتخابات» آن قدر شایان توجه است كه دستاوردهای آن در منظر اصلاحطلبان همسنگ پیروزی در انتخابات قلمداد شود. در فرصت انتخابات، به دلیل وجود حاشیهی امن، امكان شبكهسازی اجتماعی، نقد فراگیر عملكرد نظام و اصولگرایان در حوزههای مختلف، جذب و آموزش نیرو، ایجاد اجماع و همگرایی در هرم مدیریتی جریان فتنه و مخابرهی زنده بودن این جریان به افكار عمومی و بسیاری ظرفیتهای دیگر نهفته است.
البته نكتهی ظریف و شایان توجهی در اینجا مطرح است و آن اینكه خاتمی و جریان هاشمی در امیدواری نسبت به نتیجهی انتخابات آتی اختلاف نظر جدی دارند. خاتمی شرایط موجود را چنانچه به همین منوال طی شود و اتفاق غیرمنتظرهای رخ ندهد، با احتمال بسیار ضعیف پیروزی برای اصلاحطلبان تحلیل میكند، ولی جریان هاشمی معتقدند این بهترین و تنها فرصت پیروزی است. هرچند همطراز دانستن این دو جریان خطایی فاحش است و نتایج تحلیلی غلطی را به دنبال دارد، اما در «فرصت» دیدن انتخابات پیش رو از ناحیهی هر دوی آنها هیچ تردیدی نیست.
3. اعتراف نظام به اشتباه فاحش استراتژیك در فتنهی ۸۸ در زمرهی سازوكارهای مربوط به سناریوی انتخابات ۹۲ است. این اعتراف شاهكلید اعتبارزدایی از تصمیمات آتی مسئولان نظام است كه نتیجهی منطقی آن كاهش میزان نفوذ و خصوصاً قدرت بسیج عمومی رهبری است.
هاشمی رفسنجانی در مصاحبهای، ضمن اشارهی تلویحی به مدیریت اشتباه كشور توسط رهبری، میگوید: «كشور باید توسط رهبری به مسیری كه از "از اول بوده" برگردد و ما هم حاضر هستیم در خدمت ایشان ـ اگر بخواهند ـ كمك كنیم.»[25]
اصلاحطلبان معتقدند چنانچه به هر شكلی خطای برآورد نظام در فتنهی ۸۸ به زبان مسئولان جاری شود، فایدهی آن تنها تزلزل در حلقهی خواص نیست، بلكه در واقع نوعی جابهجایی قدرت نرم در سطوح بالا صورت گرفته و نهاد قدرت تضعیف شده است. برخی از گزارههایی كه اصلاحطلبان علاقهمندند نظام به اشتباه خود در خصوص آنها اعتراف كند بدین قرارند:
- حصر رهبران فتنه
- زندانی كردن فعالین اصلاحطلب
- سرمایهگذاری خوشبینانه روی احمدینژاد
- متهم كردن جریان اصلاحات به براندازی
- تعطیل شدن احزاب اصلاحطلب
- خارجی دانستن طراحی اعتراضات و ناآرامیها
- تحدید و تضعیف پایگاه اجتماعی هاشمی رفسنجانی و خاتمی
4. اصلاحطلبان انتخابات شوراها را بسیار حائز اهمیت میدانند؛ تا آنجا كه چند سال قبل محمدرضا تاجیك در مقالهای شوراها را محلی برای آغاز فرآیند دولتسازی دانسته بود. این اهمیت از آن روست كه شوراها با وجود اختیارات اندك، منابع مالی سرشاری دارند. از سویی هم اصولگرایان بر انتخابات آتی شوراها تمركز چندانی ندارند و هم نظام بر حضور اصلاحطلبان در انتخابات شوراها چندان حساس نیست. از سوی دیگر، تلقی اصلاحطلبان آن است كه ورود در شوراها زمینهساز پذیرش رسمی حاكمیت برای بازگشت به قدرت خواهد بود.
۵. فارغ از مقتضیات موجود، اكنون جریان فتنه با موانع مهمی روبهروست؛ از جمله آنكه فضای كنونی، به دلیل امنیتی بودن، امكان هر نوع كنشگری فعال را از آنها سلب نموده است. دیگر آنكه نظام كماكان از پذیرش جریان مشاركتكننده در فتنهی ۸۸ به عنوان بازیگر فعال انتخابات آینده خودداری میكند. همچنین به دلیل عدم وجاهت سیاسی در بافت حاكمیت، امكان بهرهبرداری جریان فتنه از شكافهای موجود میان اصولگرایان به حداقل رسیده است. مشكل دیگری كه اصلاحطلبان، در صورت تداوم وضع موجود با آن مواجهند، تولید فضای فرسایشی و ناامیدكننده در میان نخبگان این جریان است كه در كوتاهمدت به بحرانی جدیتر تبدیل خواهد شد و كمترین عواقب آن پاك شدن كامل از حافظهی تاریخی هواداران خواهد بود و همچنین ناامیدی غرب از توان جریان فتنه را به دنبال خواهد داشت.
عباس عبدی طی یادداشتی با بیان اینكه «اصلاحطلبان دچار دوگانگی راهبردی هستند» مینویسد: «با این نوع راهبردهای دوگانه، كه به معنای دقیق، دوگانگی راهبردی است هم، نه تنها نمیتوان گرهی از كار فروبسته اصلاحات را باز كرد، بلكه بر پیچیدگی گره راهبردی اصلاحطلبان افزوده خواهد شد.»[26]
راهحل بسیاری از مشكلات فوق ایجاد نوعی «تعامل با نظام» است كه اغلب اضلاع فتنه به ضرورت آن پی بردهاند و مخالفین این راهبرد در اقلیتاند. بنابراین ایجاد مفاهمه و تعامل با نظام در سطوح مختلف، دستور كار جدی جریان اصلاحات در چند ماه باقیمانده به انتخابات خواهد بود. رهبران فتنه معتقدند پیامی كه به واسطهی این تعامل بایستی به نظام برسد آن است كه نظام نه میتواند و نه به صلاح است كه اصلاحطلبان را از سپهر سیاسی كشور حذف كند. البته پیششرط تحول نگاه نظام را «منتقل كردن ویترین فعالیت سیاسی اصلاحات از وضعیت رادیكال به دمكرات» میدانند.
۶. جریان فتنه به عنوان حلقهی داخلی عملیات غرب علیه نظام موظف است سلسله اقداماتی را در جهت كارآمدی سناریوی طرف خارجی در داخل به انجام برساند. این سلسله اقدامات چند مرحله دارد:
- گام اول تمركز بر حوزهی اقتصادی و كوفتن بر طبل آنومی اقتصادی از طریق عملیات گستردهی رسانهای در داخل كشور است.
- گام دوم تشدید بحران اقتصادی و پیوند آن با بحران اجتماعی و پس از آن، كانالیزه كردن مطالبات اجتماعی به سمت رهبری است.
- گام سوم به وجود آوردن زیرساختهای لازم برای انتقال پیام غرب به مردم و زمینهسازی برای ناآرامیهای اجتماعی است.
در همین رابطه، علویتبار در یكی از مصاحبههای خود با بیان اینكه «در حال حاضر ما دچار نوعی بحران اخلاق اجتماعی شدهایم» تأكید كرد: «همهی این بحران لزوماً توسط مسئولان قابل درمان نیست. بنابراین معتقدم دمكراسی درمان همهی دردهای ما نخواهد بود، چرا كه تلاش برای ایجاد تحرك و مشاركت جامعه باید همزمان با تلاشهای مسئولان برای ایجاد چنین فضایی صورت پذیرد. بنابراین نمیتوان گفت كدام یك بر دیگری مقدم است.»[27]
- گام چهارم طرح گفتمان سازش به عنوان یك مطالبهی فراجناحی و ارائهی راهبرد نجات ملی در این خصوص است. در مرحلهی پایانی زمینهی لازم برای نقد عملكرد رهبری در ادارهی كشور از سوی جریان فتنه مهیا خواهد شد.
۷. بخش معتدل جریان فتنه و خصوصاً شخص خاتمی بعد از فتنهی ۸۸ به ضرورت بازنویسی نسخهی اصلاحات دومخردادی پی بردهاند. این نسخه، آن گونه كه عباس عبدی تأكید دارد، بایستی مبتنی بر ظرفیتهای واقعی و نه اغراقآمیز جریان اصلاحات باشد و به جای تقابل با نظام، به فكر تعامل با آن از موضعی مستقل و قدرتمند باشد. در این بازنگری، تأكید بر استفاده از سیاسیونی است كه كمتر برچسب رادیكال و برانداز خورده باشند، چرا كه وجود آنها برای نظام حساسیتزاست. پیشفرض دیگر جریان خاتمی آن است كه جریان سبز فاقد آیندهی سیاسی است و جدا كردن حساب آن از اصلاحات ضروری است. دیگر آنكه گزینهی براندازی از درون برای نظام كاملاً منتفی است و در شرایط فعلی بایستی از آن صرف نظر كرد. این جریان معتقد است در شرایط موجود طرف غربی عزمی راسخ دارد تا تكلیف نظام را یكسره كند و چنانچه اصلاحطلبان در این میانه با هوشمندی رفتار نكنند، ممكن است هزینههای اقدام غرب به پای آنها نوشته شود.
۸. ضلع بالادستی فتنه اما چیدمان سازوكارهای منتهی به انتخابات را به گونهی دیگری در نظر دارد. نقطهی كانونی در هدفگذاری این گفتمان فراگیر كردن خط نقد رهبر معظم انقلاب است. در طراحی و سهمگذاری بازیگران این سناریو، بر ظرفیت بخشی از اصولگرایان نیز حساب شده است. برآوردهای موجود نشان میدهد این جریان فرادست در فتنهی آینده هم به لحاظ گفتمانی و هم از حیث سازمانی شكلدهنده و ادارهكننده خواهد بود، چرا كه هم فرصت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را آخرین فرصت خود میداند و هم اینكه برآورد اتاق فكر این گروه از اقبال عمومی به كاندیدای مورد نظر حكایت دارد.
مبنای چنین برآوردی آن است كه به زعم گروه مشاوران این جریان، مردم خواستار «اعتدال و سازش» هستند و میدانند كه كاندیدای این گفتمان میتواند این كار را انجام دهد. از سویی طرف غربی مشكلی با این كاندیدا ندارد و از سوی دیگر، اصلاحطلبان و گروهی از اصولگرایان در زمرهی حامیان وی خواهند بود. حاصل آنكه ورود این گفتمان و پیروزی آن، علاوه بر دفع خطر احمدینژاد، به منزلهی مرگ گفتمانی اصولگرایان و لطمهای اساسی به اعتبار مقامات عالیرتبه خواهد بود.
عباس عبدی در این باره میگوید: «اعتماد به اصلاحطلبان هم در حد مناسبی وجود دارد. حتی اگر آمارهای رسمی از انتخابات گذشته را هم ملاك بگیریم، این اعتماد را میتوان دید. از این رو، اصلاحطلبان در نهایت و بالقوه در وضعیت مناسبی هستند و باید بكوشند كه این وضعیت را از قوه به فعل درآورند. البته اگر هم نتوانند جایگاه گذشتهی خود را تمام و كمال بازسازی كنند، این وضع مفید حال اصولگرایان نیست، زیرا نیروهای طرفدار اصلاحطلبان به سمت محور رسمی قدرت نمیآیند، بلكه به مدارهای سیاسی فراتر از اصلاحطلبی سوق پیدا میكنند و چنین تحولی در هیچ شرایطی به نفع جامعه و حكومت نیست؛ به ویژه در شرایط حساس كنونی.»[28]
از این منظر، طرف غربی فواید سرمایهگذاری بر گفتمان «اعتدال و سازش» را بسیار پرقیمت و گرانمایه میداند. «بِرایان مورفی»، عضو اندیشكدهی «بنیاد شورای امنیت آمریكا»، در مقالهای در «واشنگتن تایمز» مینویسد: «موضوع كاندیداتوری بالقوهی رفسنجانی برای انتخابات آتی ریاست جمهوری و یا حمایت وی از یك كاندیدای مشخص، موضوعی است كه واشنگتن و غرب از آن استقبال خواهند كرد. گرچه وی سالهاست كه به عنوان بخشی از حاكمیت ایران تلقی میشود، اما به عنوان شخصیتی انعطافپذیر و چهرهای كه بیشترین سازگاری را با غرب دارد نیز به حساب میآید.» او ماه گذشته در وبسایت شخصی خود اظهار داشت: «ما به تنشزدایی و ظرافت بیشتر در روابط خود با جهان نیازمندیم.»
مقدمات این سناریو از هماكنون در حال انجام است كه رئوس آن عبارتاند از: «اختلافافكنی میان اصولگرایان»، «تشدید اختلافات تا مرز افشاگری اصولگرایان از هم» و «اعتبارزدایی از كارنامهی مدیریتی اصولگرایان توسط خودشان».
هرچند انتخابات شوراها نیز از منظر این جریان حائز اهمیت است و مأموریت آن به حزب كارگزاران واگذار شده، اما تمركز اصلی بر انتخاب كاندیدایی است كه ویژگیهایی چون «عملگرایی»، «اعتدال»، «كارنامهی خوب اقتصادی» و «نداشتن سوءسابقهی سیاسی به منظور تضمین تأیید صلاحیت» را دارا باشد.
نقش ضلع خارجی جریان فتنه
برای آنكه به جامعیت تحلیلی برسیم لازم است تا «ضلع خارجی جریان فتنه» نیز در سناریوی مد نظر غرب جایابی شود. این بخش از فتنه متشكل از گروههای ضدانقلاب است كه با محوریت شورای هماهنگی «راه سبز امید» مشغول فعالیتاند. از آنجا كه حیات این جریان در دو سال اخیر به مخاطره افتاده است، فعالیت برای تأثیرگذاری در انتخابات آیندهی ریاست جمهوری، بیش از آنكه هدف غایی باشد، بهانهای برای بقای این جریان محسوب میشود.
با این وجود، سرویسهای جاسوسی غرب با ابزار این شورا در صددند در وهلهی اول به ساماندهی و انسجام نسبی اپوزیسیون بیرونی دست یابند. این جریان همچنین موظف به جمعآوری اطلاعات داخل كشور و ارائهی برآوردهای منظم برای تعریف عملیات غربیها در داخل و خارج كشور است.
هدفگذاری جدیتر شورای راه سبز امید «هیجانی كردن رفتار اجتماعی مردم» و در مواردی «موجسواری» بر هیجانات اجتماعیِ تولیدشده است. انجام فعالیتهایی برای محكومیت جمهوری اسلامی در بحث حقوق بشر نیز در فهرست مأموریتهای این گروه قرار دارد. موارد دیگری نیز با استناد به سابقهی چند سالهی فعالیت این گروه قابل پیشبینی است كه اجمالاً عبارتاند از:
- زیر سؤال بردن سلامت انتخابات، این بار با كلیدواژهی رمز «انتخابات آزاد»
- تلاش برای افزایش منازعهی قدرت در ایران
- تأكید بر گفتمان سازش به عنوان تنها گزینهی رهایی
- بحراننمایی و تلاش برای اعلام ناكارآمدی دولت در ماههای پایانی
- تلاش برای احیای ناآرامیهای خیابانی
- تلاش برای تأثیرگذاری منفی بر مشاركت مردم
- مستندسازی مجدد موضوع تقلب و تخلف
ادامه دارد....
پی نوشتها:
[24]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710
[25]هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامهی آرمان روابط عمومی، 16 مهر 91.
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/10/121007_l39_rafsanjani_khamenei.shtml
[26]http://www.kaleme.com/1391/05/03/klm-107355/?theme=fast
[27]علیرضا علوی تبار در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا 23/8/91
http://www.ilna.ir/news/print_news.cfm?id=19673
[28]عباس عبدی در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، 10 دی 91.
http://tasnimnews.com/Detail?id=8710