اصولا «ادبیات» روح ملت است. روان هر ملتی را بخواهید مورد مطالعه قرار بدهید، این امر از طریق هنر، ادبیات و اندیشه ممکن خواهد شد.
محمود دولت آبادی در ادامه یادداشت خود در «شرق» نوشت: اگر در این سالها با ادبیات از در بیمهری برآمدند، خوب است بدانند که عملا با روح ملت بیمهری کردهاند. وقتی که افراد و شخصیتها از ایران حرف میزنند، باید توجه داشته باشند که اسم «ایران» فقط تداعیکننده تیمورلنگ و امثال آنها نیست. اسم ایران یادآور شخصیتهایی مثل رودکی، خواجه نظامالملک، بزرگمهر بختگان، حافظ و ناصرخسرو و دهخدا و... است. بنابراین توجه داشته باشید که ایران منحصر به یک قشر معین، نمیشود.
ایران برای همه ما ایرانیان عزیز است و نویسندگان و هنرمندان جدی و واقعی، همه بازتابدهندگان ذات مردم هستند و خصومت با آنها، خصومت با ذات مردم کشوری است که همه با نام ایران از آن یاد میکنیم. البته هنر جدی انتظار ندارد که به آن میدان داده شود، چون میدان خودش را مییابد. هنر جدی، حد معین دارد و آن هم خواست ارتباط واقعی بین مردم و اثر است.
بعدیها که در مقام رییس دولت میآیند، امیدوارم فکر نکنند که ایران منحصر به همان مسایل کلان روزمرهای است که آنها با آن درگیرند. در این مملکت برخی از کارها انجام گرفته است. از جمله جلوگیری از آثار نویسندگان و جلوگیری از معدود فیلمهای خوبی که ساخته شده و تئاترهای خوبی که میتوانسته روی صحنه بیاید و کتابهای بسیاری که مدتهاست در ارشاد مانده است و تعلیق ناشرانی که دانسته نیست چرا در دورههای قبل معمولا به این مسایل کمتوجهی شده است، مگر در دوران اصلاحات، متاسفانه دولت آقای احمدینژاد به فرهنگ بیاعتنا بود.
امروز همه نویسندگان و هنرمندانی که دارند این شرایط را تحمل میکنند و در انتخابات شرکت میکنند، بهدنبال آزادیهای قانونی و مدنی هستند. و من شخصا در انتخابات به شرطی شرکت میکنم که دولتمردان آینده فکر نکنند، مملکت تنها آن چیزی است که در ذهن آنهاست. چراکه این مملکت فراتر از آن چیزی است که در ذهن یک دولتمرد میتواند بگنجد. پس من و امثال من، طبعا از جناحی حمایت خواهیم کرد که توجه جدی و عمیقی به این مسایل داشته و خواهند داشت. چراکه فرهنگ ذات یک ملت است.