این استاد دانشگاه با بیان اینکه مراد از اصلاح طلبان در چنین وضعیتی کسانی چون سید محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی و نزدیکان این دو است، اظهار داشت: دلیل این بلاتکلیفی اصلاح طلبان عدم تمایل اصولگرایان برای شرکت آنها در انتخابات است.
وی با اظهار اینکه اصولگرایان با نامزدی خاتمی و هاشمی مخالف هستند، گفت: دلیل این مخالفت اصولگرایان این است که هر دو نفر و به خصوص آقای خاتمی شانس اول برای برنده شدن در انتخابات هستند.
زیبا کلام ادامه داد: فهم اینکه چرا آنها نمی خواهند هاشمی و خاتمی نامزد شوند خیلی پیچیده نیست، چون در این صورت سناریوی دوم خرداد تکرار خواهد شد.
وی با اظهار اینکه در چنین وضعیتی اصولگرایان قوه مجریه را از دست خواهند داد و کشور دچار حالت دوقطبی در فضای سیاسی می شود، بیان کرد: در این شرایط نیز قطب ضعیف اصلاح طلبان و قطب نیرومند از نظر قدرت سیاسی اصولگرایان خواهند بود.
روحانی و کواکبیان هریک بیش از 2 میلیون رای ندارند
این فعال اصلاح طلب ادامه داد: در عین حال اصولگریان نمی خواهند در داخل و خارج چنین بازتابی بوجود آید که انتخابات به صورت یک قطبی برگزار می شود، بنابراین آنها تلاش زیادی خواهند کرد تا افرادی مانند حسن روحانی و کواکبیان را به عنوان نامزد جبهه اصلاح طلب معرفی کنند.
زیبا کلام تاکید کرد: این در حالی است که مردم نه آقای روحانی و نه آقای کواکبیان را به عنوان اصلاح طلب به رسمیت نمی شناسند.
وی با بیان اینکه در صورت کاندیداتوری این افراد آنها در انتخابات رای نخواهند آورد، بیان کرد: آقای روحانی در صورت کاندیداتوری حداکثر 2 میلیون رای و آقای کواکبیان حدکثر یک میلیلون رای خواهند داشت.
استاد دانشگاه تهران ادامه داد: چنانچه رهبری اصلاح طلبان یعنی افرادی چون هاشمی و خاتمی و احزاب مهم آنها بتوانند بدنه اصلاح طلب را مجاب به رای دادن به افرادی نظیر عارف، نجفی و یا اسحاق جهانگیری کنند در این صورت شانس زیادی برای پیروزی اصلاح طلبان وجود دارد.
در شرایط فعلی اصلاح طلبان تمایلی برای شرکت در انتخابات ندارند
زیباکلام با بیان اینکه در شرایط فعلی نه اصلاح طلبان خودشان تمایلی برای شرکت برای انتخابات دارند و نه اصولگرایان تمایل به شرکت آنان دارند، بیان کرد: در چنین شرایطی احتمال جدی وجود دارد که شورای نگهبان فردی چون خاتمی را نیز رد صلاحیت کند.
وی با بیان اینکه فقط یک احتمال وجود دارد که هاشمی و خاتمی یعنی اصلاح طلبان از سوی اصولگرایان کارت حضور در انتخابات را پیدا کنند، بیان کرد: این حالت در صورتی اتفاق خواهد افتاد که احمدی نژاد بتواند برای رحیم مشایی مجوز ورود به انتخابات را بگیرد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه شورای نگهبان صلاحیت مشایی را تایید نخواهد کرد، اظهار داشت: با این وجود احمدی نژاد تلاش خواهد کرد نظیر اتفاقی که برای دکتر معین افتاد تایید صلاحیت مشایی را از طریق حکم حکومتی بگیرد.
وی ادامه داد: در صورت تایید مشایی و عدم حضور اصلاح طالبان، مشایی خواهد توانست با رای 2 حتی 3 برابر هر نامزد مورد نظر اصولگرایان آنان را براحتی شکت دهد.
زیباکلام افزود: بنابراین در این وضعیت تنها چاره اصولگرایان برای جلوگیری از پیروزی مشایی آنست که اجازه ورد به هاشمی و خاتمی بدهند.
وی گفت: اگر گزینه خاتمی و هاشمی برای اصولگریان بد است، رحیم مشایی برای آنها بدتر است.
استاد دانشگاه تهران با اظهار اینکه در این وضعیت اصولگرایان چاره ای جز دادن اجازه حضور اصلاح طلبان را نخواهند داشت، گفت: اگر احمدی نژاد نتواند به هر دلیلی تایید صلاحیت مشایی را بگیرد اصولگرایان دیگر اجازه ورود اصلاح طلبان را نخواهند داد چون در این صورت دیگر هیچ تهدیدی متوجه آنها نخواهد بود.
دکتر عارف می تواند یک نامزد حداقلی مورد قبول برای اصلاح طلبان باشد
وی ادامه داد: در وضعیتی که مشایی حضور نداشته باشد و اصولگرایان بنا بر دلایلی فرضا مجبور شوند یک نامزد اصلاح طلب را بجز افرادی چون دکتر روحانی و کواکبیان بپذیرند، آن نامزد کسی بجز دکتر عارف نمی تواند باشد.
زیباکلام تاکید کرد: در چنین شرایطی دکتر عارف تنها نامزدی از اصلاح طلبان می باشد که میزان اصلاح طلبی اش مورد قبول اصولگرایان خواهد بود.
وی ادامه داد: در صورت و در شرایطی که مشایی در انتخابات شرکت نکند و از سوی اصلاح طلبان دکتر عارف در انتخابات شرکت کند، شانس پیروزی اصلاح طلبان زیاد خواهد بود.
مشکل اصلی اصلاح طلبان مجاب کردن بدنه اجتماعی است
این فعال اصلاح طلب با بیان اینکه در این وضعیت مشکل اساسی اصلاح طلبان مجاب کردن نیروها و بدنه اجتماعی بالقوه طرفدار اصلاح طلبان است تا حاضر شوند در انتخابات شرکت کنند، اظهار داشت: چون اکنون خیلی از رای دهندگان بالقوه اصلاح طلب نمی خواهند دیگر در انتخابات شرکت کنند.
وی ادامه داد: جدای از حوادث بعد از انتخابات 22 خرداد 88 خیلی از آنان معتقدند که به فرض هم ما در انتخابات شرکت کنیم و به فرض هم که خاتمی، هاشمی یا عارف هم پیروز شوند، با توجه به اینکه همه قدرت در دست اصولگرایان است هیچ کاری از دست یک رئیس جمهور اصلاح طلب ساخته نیست. بنابراین بزرگترین مشکل اصلاح طلبان این است که خیلی از طرفدارانشان دیگر حاضر به شرکت در انتخابات نیستند.
وی با بیان اینکه قدرت اصولگرایان به مراتب بیشتر از قدرت آنها در سال 76 است و بنابراین کار برای اصلاح طلبان دشوار است، تاکید کرد: خیلی از 20 میلیون نفری که در دوم خرداد 1376 به خاتمی و خیلی از ده میلیون نفری که در سال 1384 به هاشمی و خیلی از 13 میلیون نفری که به میرحسین موسوی رای دادند حاضر نیستند در این شرایط در انتخابات شرکت کنند.
زیباکلام افزود: دروضعیت فعلی برای اصلاح طلبان قبولاندن این امر به مردم بالاخص جوانان که تنها راه پیشبرد دموکراسی از راه صندوق رای وزارت کشور است کار بسیار دشواری است.
وی گفت: در عین حال رهبری اصلاحات چاره ایی ندارند جز اینکه ناراضیان و ناامیدان از انتخابات را مجاب و ترغیب کنند تا در انتخابات شرکت کنند و به نامزد مورد نظر رهبری اصلاح طلبان رای دهند.
هاشمی از خاتمی مناسبت تر است/ اصلاح طلبان باید بر روی هاشمی اجماع کنند
وی با اظهار اینکه به لحاظ رای آوری خاتمی از هاشمی مناسبت تر است، تاکید کرد: با کاندیداتوری خاتمی در مقایسه با هاشمی شانس اصلاح طلبان برای پیروزی در انتخابات قطعی می شود.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: با این وجود به لحاظ پیشبرد امور مملکت و و برون رفت از وضعیت هولناک سیاسی و اقتصادی و وضعیتی که ایران در جایگاه بین المللی پیدا کرده حضور هاشمی قطعا مناسب تر وموثر تر از خاتمی است.
وی ادامه داد: کیاست، تجربه و کاردانی هاشمی رفسنجانی در این زمینه برای پیشبرد این امور بسیار بیشتر است.
وی با بیان اینکه بنابراین اگر به اصلاح طلبان اجازه شرکت در انتخابات داده شود پیشنهاد او به اصلاح طلبان این است که بر روی هاشمی رفسنجانی اجماع کنند، گفت: آنها باید با تمام توان پشت سر هاشمی قرار بگیرند و نگذارند داستان عملکرد اسفبار اصلاح طلبان در سال 84 یکبار دیگر تکرار شود.
ممکن است احمدی نژاد تمایل به مشارکت در قدرت با اصولگرایان داشته باشد
زیباکلام با اظهار اینکه تمام این پیش بینی ها بستگی به چگونگی اقدامات احمدی نژاد دارد، تاکید کرد: ممکن است احمدی نژاد در مواجه با اصولگرایان اصطلاحا "به مرگ بگیرد که به تب راضی شوند."
وی در توضیح منظور خود گفت: این شرایطی است که او بتواند در قدرت با اصولگرایان شریک شود و با صرفنظر کردن از مشایی آنها را برای حمایت از دکتر صالحی، شیخ الاسلام، مجتبی ثمره و یا یکی از افراد خودش به جای ولایتی یا حداد عادل مجاب کند.
هاشمی و عارف می توانند مشایی را شکست دهند
فعال اصلاح طلب با بیان اینکه اگر اصولگرایان بر روی نامزد خود یعنی ولایتی و یا حداد عادل اصرار ورزند و با احمدی نژاد به توافق نرسند در آنصورت انتخابات سه وجهی می شود، تاکید کرد: در این صورت چنانچه از سوی اصولگرایان ولایتی و یا حداد، از سوی دولت نیکزاد و یا صالحی و از سوی اصلاح طلبان هاشمی رفسنجانی نامزد شوند، در همان دور اول هاشمی پیروز انتخابات خواهد بود.
وی ادامه داد: اما اگر احمدی نژاد موفق شود کارت ورود مشایی را بگیرد و اصلاح طلبان هم مجوز حضور داشته باشند در چنین وضعیتی کار به دور دوم خواهد کشید و هاشمی موفق خواهد شد در دور دوم مشایی را شکست دهد.
این فعال اصلاح طلب افزود: اگر اصولگرایان مشایی را بر هاشمی و خاتمی ترجیح دهند و از سوی اصلاح طالبان کسی جز دکتر عارف را اجازه کاندیداتوری نیابد، در آن صورت شرایط برای اصلاح طلبان بسیار دشوار می شود.
وی گفت: با این وجود و در صورتیکه در چنین وضعیتی رهبری اصلاح طلبان همچنان معتقد به حضور در انتخابات باشد، در آنصورت این امکان هست که دکتر عارف بتواند در دور دوم مشایی راشکست دهد. البته عرض کردم اصلاح طلبان کار دشواری پیش روی دارند که طرفدارانشان را متقاعد کنند تا در انتخابات شرکت کنند.
زیباکلام: هاشمی میآید
صادق زیباکلام یکشنبهشب در جمع خبرنگاران در بوشهر حاضر شد و به سوالات آنها پاسخ گفت. وی در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره وضعیت حضور هاشمی رفسنجانی در انتخابات، اظهار داشت: برخی تلاش دارند با تخریب هاشمی، مانع از اقبال عمومی نسبت به وی شوند و جلوی اقبال مردم نسبت به ایشان را بگیرند.
وی ادامه داد: این تخریبها و تلاشها بر ضد هاشمی، با ثبتنام وی در انتخابات تشدید خواهد شد و سوال اینجاست که آیا میتواند شرایط سال 84 را بهوجود آورد یا نه؟ در سال 84 همه اصولگرایان به صورت متحد در برابر ایشان قرار گرفتند و سعی کردند چهره هاشمی را عنوان کسی که خورده و برده و از چهرههای اشرافی است جا بیاندازند و در این کار هم موفق شدند و در مقابل هم احمدینژاد را به عنوان فردی خادم به مردم و محرومان و فردی سادهزیست معرفی کردند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: البته بعید میدانم که در این دوره اصولگرایان بتوانند به چنین موفقیتی دست یابند و مردم را به رای علیه هاشمی ترغیب کنند؛ چرا که عملکرد اصولگرایان در عرصههای اقتصادی و سیاسی و بینالملل ضعیف بوده است. اصولگرایان در ماههای اخیر تلاش دارند که همه تقصیرها را بر گردن احمدینژاد بیاندازند ولی مردم همه چیز را در احمدیتژاد نمیبینند و سایر ارکان را نیز مقصر میدانند. البته اصلاحطلبان نیز به دستههای مختلفی تقسیم شدهاند و باید با آمدن هاشمی به صورت یکپارچه در مقابل وی قرار بگیرند که بعید است که بتوانند به جمعبندی سال 84 دست یابند و بنابراین شانس هاشمی بسیار زیاد است.
هاشمی میآید
وی در ارتباط با حضور هاشمی نیز گفت: هاشمی میآید و در مقابل، اصولگرایان همه تلاش خود را خواهند کرد و آرایش سیاسی خود را به گونهای خواهند چید و پشت یک کاندیدا قرار میگیرند تا از این طریق مانع از موفقیت هاشمی در انتخابات شوند.
زیباکلام افزود: هر چند برخی از اصلاحطلبان از هاشمی استقبال لازم را نخواهند کرد و به او رای نمیدهند ولی بدنه اصلاحطلبان از ایشان حمایت خواهند کرد و نمیگذارند که تجربه تلخ سال 84 تکرار شود.
وی ادامه داد: در صورتی که هاشمی وارد صحنه انتخابات شود، سایر کاندیداهای اصلاحطلب از جمله عارف و جهانگیری و روحانی و . . . به نفع وی کنار خواهند کشید و این چهرهها میدانند که اگر حمایت اصلاحطلبان نباشد، به موفقیتی دست نخواهند یافت.
حضور پرتعداد اصولگرایان برای گرمکردن تنور انتخابات است
زیباکلام در ارتباط با حضور پرتعداد اصولگرایان در انتخابات نیز بیان داشت: تعداد بالای اصولگرایان برای گرمکردن صحنه و گرمکردن تنور انتخابات است.
وی به برخی از تحلیلهای اصلاحطلبان در ارتباط با حضور خاتمی در انتخابات اشاره کرد و گفت: به اعتقاد برخی، خاتمی باید بیاید و رد صلاحیت شود.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در ارتباط با عملکرد احمدینژاد نیز اظهار داشت: به نظر من در دوران مدیریت احمدینژاد لطمه بسیار زیادی به کشور وارد شد که اینها را در عرصههای اقتصادی و بینالملل میتوانیم ببینیم. جایگاه ایران در عرصه بینالملل قبل از سال 84 چگونه بود و الان چگونه است؟ احمدینژاد اهل مشورت نیست ولی جسارت و شهامت بالایی دارد.
تحلیل فوتبالی از حضور هاشمی و خاتمی در انتخابات
وی در ارتباط با حضور خاتمی عنوان داشت: اگر اگر اصلاحطلبان خاتمی را به عنوان نامزد نهایی خود معرفی کنند مانند یک مسابقه فوتبال را در بازی رفت سه بر صفر پیروز شدهایم و در بازی برگشت نیز در خانه خود بازی داریم و پیروزی در این شرایط قطعی خواهد بود.
زیباکلام خاطرنشان ساخت: در مقابل، هاشمی رای منفی بالایی دارد و برای برخی افراد سخت است که به هاشمی رای دهند و اگر خاتمی و قالیباف مقابل هم قرار بگیرند نمیتوانیم بازی را تمام شده بدانیم.
وی ادامه داد: هر یک از اصلاحطلبان پیروز انتخابات شوند، مشکلات و موانع بسیاری را جلوی پای خود خواهند داشت و مسائلی مانند بدهیهای دولت، تحریمها و وضعیت یارانهها مشکلاتی را برای آنها ایجاد میکند.
ادامه هدفمندی یارانهها تیشه به ریشه کشور است
این استاد دانشگاه در ارتباط با وضعیت پرداخت یارانهها، تصریح کرد: هر رئیس جمهوری هدفمندی یارانهها را ادامه دهد، در واقع تیشه به ریشه کشور زده و طرح احمدینژاد برای پرداخت یارانه 250 هزار تومانی در واقع بریدن شاخهای است که روی آن قرار داریم.
خاتمی توان چهار سال اداره کشور را ندارد/ ظرف چند ماه متوقف میشود
وی اضافه کرد: اگر رئیس جمهور اصلاحطلب انتخاب شود از مرداد سال آینده موانع بسیاری خواهد داشت و خاتمی در این شرایط زود از پای درمیآید و نمیتواند بیش از چند ماه دوام بیاورد ولی هاشمی حامیان بسیاری دارد و مقاومت بیشتری خواهد داشت. برای بردن انتخابات خاتمی بهترین گزینه است ولی برای چهار سال ریاستجمهوری توان لازم را ندارد و در همان چند ماه اول متوقف خواهد شد.
قدرت رای آوردن خاتمی بیش از هاشمی است
زیباکلام افزود: هرچند قدرت رای آوردن خاتمی بیش از هاشمی است ولی هاشمی قدرت مانور بیشتری دارد و قدرت مقابله و واندادن بیشتری دارد و کشتی که هاشمی فرمانده آن باشد برای عبور از موانع خیلی قویتر است.
وی در ارتباط با رابطه بین هاشمی و مقام معظم رهبری نیز گفت: اختلاف نظرهایی وجود داردو بر سر مسائل اقتصادی و مسائل بینالملل اختلافاتی وجود دارد. هاشمی به این موضوع که باید انقلاب را صادر کنیم و با آمریکا و انگلیس و فرانسه تضاد داریم اعتقاد زیادی ندارد ولی رهبر انقلاب بر خلاف این نظر دارد. هاشمی به اقتصاد باز اعتقاد دارد که در بسیاری از کشورها جواب داده و اقتصاد دولتی باید از بین برود و الگوی غربی جایگزین آن شود.
اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات یک دست نیستند
وی در پاسخ به سوال خبرنگار مهر در ارتباط با میزان مشارکت هواداران اصلاحطلبان در انتخابات، اظهار داشت: اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات یک دست نیستند و اقلیت رادیکال اعتقاد دارند که نباید در انتخابات حضور داشته باشند و برخی نیز مانند ما اعتقاد داریم که باید حوادث سال 88 را فراموش کنیم و وارد صحنه شویم و بخشی از حاکمیت در شوراها و مجلس و حتی ریاست جمهوری را در اختیار بگیریم.
زیباکلام تصریح کرد: باید طرفداران اصلاحطلبان را مجاب کنیم که اگر رهبری اصلاحطلبان تصمیم به حضور در انتخابات گرفتند، باید حضور گسترده در انتخابات داشته باشیم و رهبری اصلاحطلبان باید مردم را برای حضور در انتخابات ترغیب کنند.
زیباکلام: اگر خاتمی بیاید سه بر صفر برندهایم
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران گفت: اصلاح طلبان برای پیروزی در انتخابات باید تلاش خود را برای حضور گسترده مردم در انتخابات به کار بگیرند.
زیباکلام: احمدینژاد از تایید صلاحیت مشایی مطمئن شده است
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم صادق زیباکلام نوشت:
در رابطه با ثبتنام معاون اول رییسجمهوری جناب آقای رحیمی و همچنین آقای علیاکبر جوانفکر مشاور رسانهیی رییسجمهور و انصراف زودهنگام ایشان چند تحلیل میتوان ارائه داد که در ذیل به اختصار به آنها میپردازم.
در ابتدا به نظر میآید اهمیت این موضوع کمتر از آن است که اساسا نیازی به تحلیل وجود داشته باشد، زیرا با نگاهی کوتاه به عملکرد دولت در طول سالهای گذشته و تصمیمات خلقالساعهیی که گرفته، متوجه میشویم که این رفتار همانند بسیاری دیگر از رفتارهای آقای احمدینژاد براساس تصمیمگیری از قبل و برنامهریزی منسجم صورت نگرفته است. از قهر 11 روزه تا بسیاری تصمیمات دیگر را میتوان به عنوان مثال در نظر گرفت تا متوجه شویم که اعمال اینگونه رفتارها از جانب دولت آقای احمدینژاد به هیچوجه امر عجیب و غریبی نیست. به نظر میرسد حتی مدل ثبتنام آقای رحیمی معاون اول رییسجمهور که به یک نفر - محمدجعفر محمدزاده مشاور مطبوعاتی وزیر ارشاد- وکالت داده تا در آخرین لحظات برایش ثبتنام کند و بعد در کمتر از چهل و هشت ساعت انصراف خود را اعلام کرده است، نشاندهنده همین بیبرنامگی و خلقالساعه بودن تصمیمگیری این دولت و اعضای آن است.
ای بسا حتی خود آقای احمدینژاد در جریان ثبتنام معاون اولش نبوده که البته من این احتمال را خیلی ضعیف میدانم و بعید به نظر میرسد که آقای رحیمی بدون هماهنگی با رییس خود اقدام به ثبتنام کرده باشد. اگر این فرض را بپذیریم که ثبتنام آقایان رحیمی و جوانفکر با هماهنگی آقای احمدینژاد نبوده میتوان این گمانه را مطرح کرد که احتمال ایشان بعد از اینکه متوجه ثبتنام معاون اول و مشاور رسانهیی خود شدهاند و از هر دوی آنها خواستهاند که از کاندیداتوریشان انصراف دهند.
فرض دومی هم که میتواند در اینجا محتمل باشد اینکه آمدن آقای اسفندیار رحیممشایی و ورود نامزد جدی و اصلی جریان دولت در نهایت باعث شده که آقای احمدینژاد فقط بخواهد با یک نامزد خود وارد عرصه رقابت شود. فرض سومی هم میتواند محتمل باشد و به نظر من از دیگر احتمالهایی که تاکنون به آن اشاره کردم مهمتر و قویتر است، اینکه اخبار و اطلاعات دریافتی برای آقای احمدینژاد حکایت از این دارد که آقای رحیممشایی تایید صلاحیت میشود و بنابراین کاندیداتوری آقایان رحیمی و جوانفکر دیگر معنا ندارد. بر فرض این احتمال باید گفت که کاندیداهای درجه دوم و سوم دولت یعنی رحیمی و جوانفکر با دستور آقای احمدینژاد در انتخابات کاندیدا شدند و با دستور ایشان هم انصراف دادند.
پاسخ تند عباس عبدی به صادق زیباکلام
این استاد علوم سیاسی دانشگاه خاطرنشان کرد: "متاسفانه عباس عبدی نه شرایط کشور و نه اصلاحطلبان را در نظر نمیگیرد و صرفا به دنبال تسویه حساب و یک انتقام کور از آقایهاشمیاست. یقینا آقایهاشمیتا انتها حضور خواهند داشت. "
وی در انتها هم تاکید کرد که در حال حاضر دو گروه در کشور مخالف حضور هاشمی هستند. دسته اول کسانی مانند عباس عبدی که با نگاه به گذشته به دنبال انتقام گیری هستند و دسته دوم جریانهای راست افراطی که از هم اکنون تخریب و خبرسازی رسانه ای جهت دار را آغاز کرده اند.
این سخنان واکنش عباس عبدی را برانگیخت و این فعال سیاسی و روزنامه نگار پاسخی را به روزنامه ارسال کرد. در پاسخ عبدی آمده است:
"البته در ادامه گزاره نقل شده از بنده نکته دیگری هم آمده است که از قلم گزارشگر افتاده است. در آن متن گفتهام که"برداشت من این است که آقای هاشمیبرای ماندن نیامده است هر چند ممکن است مجبور به ماندن هم بشود" با این حال ذکر این نکته را لازم میدانم که خوانندگان محترم این گزارش مقایسه ای کنند میان پاسخ آقای زیبا کلام با سایر افرادی که در گزارش با آنان گفتوگو شده است. سایرین هیچکدام خود را استاد علوم سیاسی نمیدانند ولی به روشنی نظر خود را گفتهاند و به انگیزه شناسی روی نیاورده اند ولی آقای زیبا کلام بهجای آن که کلمه ای از منطق در گفتارش داشته باشد دستگاه کهنه شده انگیزه شناسی خود را بهکار انداخته و به نقد انگیزه ای که نمیشناسد پرداخته و اگر قرار باشد بر حسب انگیزه (آن هم انگیزههای اثبات نشده) نظرات افراد را سنجید. آن وقت همه خواهند گفت وی که عمری است شیفته رفتارهای آقای هاشمیاست همه نظراتش بر این شیفتگی متکی است.
اما بنده نیازی نمیبینم که این را بگویم. اگر در این گزارش فقط از آقای زیبا کلام نقل قول شده بود خوانندگان متوجه نمیشدند که سطح تحلیلی ایشان چقدر است اما وقتی اظهارات وی در برابر کسانی که داعیه استادی علوم سیاسی ندارند آمده است بهخوبی نشان میدهد که واقعیت چنین افرادی تا چه حد بیگانه از دانش و درک عرفی بشرسیاسی است. مسلم است که اگر سیاستمداران ایرانی افراد بادنجان دورقابچین را به منتقدان خود ترجیح نداده بودند امروز با چنین مشکلاتی در کشور مواجه نبودیم. هر سیاستمداری با داشتن دوستانی چون آقای زیبا کلام بینیاز از دشمنی کینه جویان واقعی یا خیالی خواهد بود.
با توجه به فضایی که برخی افراد ایجاد کردهاند تصمیم دارم که تا روزهای آینده درباره مسائل مربوط به انتخابات سلباً و ایجاباً صحبتی نکنم تا همه آقایان با خیال راحت پروژه خود را جلو ببرند امیدواریم که وضع کشور از این بهتر شود هر چند بنده در باره انگیزه آنان نه تنها قضاوت منفی نمیکنم بلکه آنان را به احتمال دارای انگیزههای خوب هم میدانم."
شباهتهایجلیلی و احمدینژاد از دید زیباکلام
زیباکلام در یک مناظره تأکید کرد: یکی از چهرههایی که نورانیترین بیرق مقاومت را در دست دارد، آقای سعید جلیلی است که به نظر من نامزد اصلی جریان اصولگرا خواهد شد.
وی افزود: خیلی جالب و حیرتآور است که وقتی ایشان راجع به انتخابات و آینده کشور صحبت میکند مطلقاً حرفی از مسائل عینی و حقیقی جامعه نمیزند، بلکه راجع به مسائل انتزاعی در خلأ و اینکه خط امام، انقلاب و مقاومت را به جلو ببریم سخن میگوید. او کاری به به تورم، گرانی و سقوط جایگاه ایران در عرصه بینالمللی که ظرف این 8 است که قدرت در دستشان بود ایجاد شده، ندارد.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: اکنون در عرصه بینالمللی اینقدر که کانادا، نروژ و سوئد اصرار دارند علیه ما رأی دهند، آمریکا، اسرائیل و انگلیس ندارند. بسیاری از کشورهایی که دلیلی نداشت دشمن ما شوند به لطف اصولگرایان دشمنمان شدند. چه دلیلی داشت آلمان، فرانسه و ... دشمن جمهوری اسلامی ایران شوند.
زیباکلام تأکید کرد: از سوی دیگر بخش خصوصی شاهد ورشکست شدن شرکتها و مؤسسات است، اما آقای جلیلی طوری صحبت میکند که انگار قرار است رئیسجمهور کشور دیگری شود نه ایران و از دنیا، فضا و گفتمان دیگری صحبت میکند.
وی با بیان اینکه نظر جلیلی نزدیکترین گفتمان به احمدینژاد است، اظهار داشت: اگر عنوان سخنان جلیلی را بردارید همان نطقهای احمدینژاد در سال 84 است.
انگارههای «نامزد واحد» اصلاح طلبان از نگاه زیباکلام
برخی از طرفداران این جریان همچنان معتقدند با توجه به ظرفیت بالقوه بالای اصلاحطلبان (که ثبتنام هاشمیرفسنجانی آن را به نمایش گذارد)، رهبری اصلاحات نبایستی بگذارد تا آن شور و اشتیاق از میان رفته و باید هرچه سریعتر یکی از دو نامزد غیراصولگرا را با عنوان نامزد اصلی اصلاحطلبان معرفی کنند. در ابتدا آقایان هاشمیرفسنجانی و خاتمی و در مرحله بعدی، سایر چهرهها و شخصیتهای اصلاحطلب باید پس از رایزنی و توافق اعلام کنند که دکتر حسن روحانی یا دکتر محمدرضا عارف نامزد اصلی اصلاحطلبان شدهاند و در صورت پیروزی هر یک، دومی بهعنوان معاون اول وی تعیین خواهد شد.
طرفداران «نظریه اجماع» بر این باورند که اولا شانس روحانی یا عارف در صورت معرفی رسمی آنها از سوی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خیلی هم پایین نبوده و حتی اگر بخشی از حمایت گستردهای که برای هاشمی به راه افتاده بود، به سمت عارف یا روحانی سرازیر شود، آنان بهراحتی میتوانند چهرههای اصولگرا را شکست دهند. یا دستکم آنان را در دور دوم شکست دهند. به علاوه و در صورت عدم موفقیت، با تحرک و شرکت گسترده در انتخابات، اصلاحطلبان نشان دادهاند که نیروی مهم سیاسی، اجتماعی بوده و اصولگرایان نمیتوانند در اداره مملکت، آنان را نادیده بگیرند.
اما در مقابل این رویکرد، گروه دیگری از اصلاحطلبان قرار دارند که استدلال میکنند اجماع روی عارف یا روحانی، در عمل به معنای پذیرش این اصل و رویه غیردموکراتیک است که اصولگرایان برای اصلاحطلبان تعیین تکلیف کرده و به آنان بگویند که هاشمیرفسنجانی یا خاتمی نمیتوانند نامزد شما باشند اما عارف و روحانی میتوانند. اصلاحطلبان با معرفینکردن نامزد دیگری در این انتخابات، اعتراض مدنی خود را به اصولگرایان به نمایش گذاردهاند.
به علاوه آنان معتقدند که به فرض هم که رهبری اصلاحات روی روحانی یا عارف به اجماع برسند و آن را اعلام رسمی کنند، خیلی معلوم نیست که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان چه میزان از این اجماع استقبال کرده و در 24 خرداد، پای صندوقها حاضر شده و به نامزد مورد اجماع رهبری اصلاحات رای دهند. استدلال سوم آنان این است که با اجماع روی عارف یا روحانی، رهبری اصلاحات در مواجهه با موضوع «تعیین صلاحیت» یا «احراز صلاحیت» که معمولا مورد بحث میان طرفین بوده است، مساله را حل نکردهاند. رهبری اصلاحات به کدامیک از این دو گزینه باید تن دهد؟
آنچه مسلم است اصلاحطلبان فرصت زیادی برای تصمیمگیری ندارند. هاشمی و خاتمی به همراه مشاورین خود، میبایست گرد هم جمع شوند و بالاخره با رسیدن به تصمیم روشن، شفاف و شجاعانه، به این دوگانگی پایان دهند. البته تصمیم بسیار دشواری است اما آنها میبایستی این تصمیم را اتخاذ کنند و قرص و محکم پای تصمیم خود، بایستند.
جایگاه رهبری یک جنبش اجتماعی میطلبد که بعضا تصمیمات دشواری اتخاذ کنند. نکته دوم که رهبری اصلاحات میبایست در نظر داشته باشد، این است که هر تغییر و تحولی در ایران، هر حرکتی ولو اندک در جهت گسترش دموکراسی و اصلاح وضعیت موجود،لاجرم از صندوق رای میگذرد و مسیر دیگری نداریم ولو آنکه اصولگرایان دسترسی به صندوق رای را برای اصلاحطلبان دشوار کرده باشند.
اظهار تاسف عسگراولادی از سخنان زیباکلام
به گزارش ایسنا، حبیب الله عسگراولادی با اشاره به درگذشت آیت الله طاهری اصفهانی و تسلیت به خانواده و علاقمندان وی افزود: خدمات مرحوم آیت الله طاهری به انقلاب به ویژه در ایام دهه اول انقلاب در سنگر امام جمعه اصفهان و نیز 8 سال دفاع مقدس در کنار رزمندگان اسلام به خصوص شهادت یکی از فرزندان این عالم مجاهد برجسه است و در مواردی امام (ره) از ایشان به نیکی یاد می کرد، خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار دهد.
عسگر اولادی با تجلیل از پدیدآورندگان حماسه 15 خرداد ، اظهار داشت: نیم قرن از حماسه 15 خرداد می گذرد و در این نیم قرن دشمنان اسلام ضعیف تر و ذلیل تر و پیروان امام(ره) و انقلاب هر روز قوی تر و نیرومند تر شدهاند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگر از اظهارات خود در پاسخ به سوالی درباره اظهارات زیبا کلام در مورد هاشمی رفسنجانی که گفته بود هاشمی در حال تبدیل به اپوزیسیون است، گفت: متاسفم از این دست اظهارات، آن هم در آستانه 15 خرداد. متهم کردن یکی از فرزندان انقلاب و پدیدآورندگان 15 خرداد به اپوزیسیون.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی افزود: آقای زیبا کلام که نام اش صادق و کلامش باید زیبا باشد، نباید تنش آفرین و موهن موضع بگیرد.آقای زیبا کلام به دلیل این اهانت به آقای هاشمی باید از ایشان عذرخواهی کند.آیت الله هاشمی رفسنجانی امین مقام معظم رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و از استوانه های نظام جمهوری اسلامی می باشند. ایشان تلاش داشته و دارند که همانند امام (ره) و مقام معظم رهبری و بزرگان نظام فرا جناحی موضع داشته باشند و خود را در محدوده جناح ها محدود نمی کنند.
وی ادامه داد: نظرات ابرازی ایشان برای بهبود امور را باید در چارچوب منافع و مصالح نظام تلقی کرد، نه خوشایند یا تلخ کامی اپوزیسیون، ایشان همواره در شان مشاوری دلسوز برای رهبر عزیز انقلاب بوده و ان شاءالله خواهند بود.
عسگراولادی در پایان با اشاره به فراز و فرودهای ضد انقلاب در داخل عنوان کرد: بیش از سه دهه است انقلاب سرپا ایستاده است و ما اکنون در دهه چهارم انقلاب مستقر ترین نظام سیاسی جهان هستیم. مخالفان نظام باید آرزوی بازگشت به قدرت را به گور ببرند.رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره به سوابق مبارزاتی آیت الله طاهری اصفهانی گفت: همراهی آیت الله طاهری با نهضت امام خمینی(ره) در تاریخ ثبت است.
به گزارش ایسنا، حبیب الله عسگراولادی با اشاره به درگذشت آیت الله طاهری اصفهانی و تسلیت به خانواده و علاقمندان وی افزود: خدمات مرحوم آیت الله طاهری به انقلاب به ویژه در ایام دهه اول انقلاب در سنگر امام جمعه اصفهان و نیز 8 سال دفاع مقدس در کنار رزمندگان اسلام به خصوص شهادت یکی از فرزندان این عالم مجاهد برجسه است و در مواردی امام (ره) از ایشان به نیکی یاد می کرد، خداوند ایشان را مشمول رحمت و مغفرت خود قرار دهد.
عسگر اولادی با تجلیل از پدیدآورندگان حماسه 15 خرداد ، اظهار داشت: نیم قرن از حماسه 15 خرداد می گذرد و در این نیم قرن دشمنان اسلام ضعیف تر و ذلیل تر و پیروان امام(ره) و انقلاب هر روز قوی تر و نیرومند تر شدهاند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در بخش دیگر از اظهارات خود در پاسخ به سوالی درباره اظهارات زیبا کلام در مورد هاشمی رفسنجانی که گفته بود هاشمی در حال تبدیل به اپوزیسیون است، گفت: متاسفم از این دست اظهارات، آن هم در آستانه 15 خرداد. متهم کردن یکی از فرزندان انقلاب و پدیدآورندگان 15 خرداد به اپوزیسیون.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی افزود: آقای زیبا کلام که نام اش صادق و کلامش باید زیبا باشد، نباید تنش آفرین و موهن موضع بگیرد.آقای زیبا کلام به دلیل این اهانت به آقای هاشمی باید از ایشان عذرخواهی کند.آیت الله هاشمی رفسنجانی امین مقام معظم رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هستند و از استوانه های نظام جمهوری اسلامی می باشند. ایشان تلاش داشته و دارند که همانند امام (ره) و مقام معظم رهبری و بزرگان نظام فرا جناحی موضع داشته باشند و خود را در محدوده جناح ها محدود نمی کنند.
وی ادامه داد: نظرات ابرازی ایشان برای بهبود امور را باید در چارچوب منافع و مصالح نظام تلقی کرد، نه خوشایند یا تلخ کامی اپوزیسیون، ایشان همواره در شان مشاوری دلسوز برای رهبر عزیز انقلاب بوده و ان شاءالله خواهند بود.
عسگراولادی در پایان با اشاره به فراز و فرودهای ضد انقلاب در داخل عنوان کرد: بیش از سه دهه است انقلاب سرپا ایستاده است و ما اکنون در دهه چهارم انقلاب مستقر ترین نظام سیاسی جهان هستیم. مخالفان نظام باید آرزوی بازگشت به قدرت را به گور ببرند.
زیباکلام: خوئینیها چشم دیدن هاشمی را ندارد و برای خاتمی هم خیلی تره خرد نمی کند
دکتر صادق زیباکلام در وب سایت شخصی اش متن مصاحبه خود با یکی از رسانه ها را ذیل تیتر فوق منتشر کرد . متن این مصاحبه به این شرح است:
هماکنون فضای سیاسی کشور کمکم دارد رنگ و بوی انتخابات ریاستجمهوری به خود میگیرد. در جریان اصولگرا طیفهای مختلف آن وارد صحنه شدند و هر کدام بهدنبال آن هستند که نامزد مطلوب خود را به تایید اکثریت نیروها و گروههای حاضر در این اردوگاه برسانند، اما وضعیت اصلاحطلبان هنوز مشخص نیست و حتی میتوان گفت رویکردهای آنها متناقض است، به نحوی که خلاف اصرار برخی به معرفی نامزد، بزرگان این جریان مثل آقای خاتمی صحبت از احتمال عدم معرفی نامزد میکنند. ارزیابی شما از این تحولات که در جریان اصلاحات میگذرد، چیست؟
موقعیت اصولگرایان با اصلاحطلبان فرق میکند. درست است که حضور اصلاحطلبان در رقابت سیاسی پیشرو خیلی مشخص نیست، اما آنها دچار تردیدهای اساسی هستند. البته شماری از اصلاحطلبان معتقدند که به هر حال باید در انتخابات ریاستجمهوری سال 92 شرکت کرد و دکتر محمدرضا عارف، آقایان منتجبنیا و قدرتالله علیخانی بهعنوان مثال از افراد حامی این نظریه هستند و میگویند اصلاحطلبان باید پا به میدان رقابت بگذارند. در مقابل این طیف، یکسری از اصلاحطلبان خیلی مطمئن نیستند که شرکت در انتخابات عمل درست و به سود جنبش دموکراسیخواهی ایران باشد. به همین دلیل این بخش از اصلاحطلبان خیلی جدی اعلام نکردند که حتما در انتخابات نامزد معرفی میکنند و همچنان شرکتشان در تردید و ابهام است. آقایان هاشمیرفسنجانی و خاتمی هم هنوز خیلی صریح و روشن نگفتند که در انتخابات آتی چه موضعی دارند. از طرفی مشارکت بیانیه داده و اعلام کرده در انتخابات شرکت نمیکند. حدس من این است که اگر این روند عدم شرکت اصلاحطلبان تداوم یابد، خیلی طول نمیکشد که سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و اتحادیههای انجمنهای اسلامی وابسته به دفتر تحکیم و برخی دیگر از تشکل های اصلاح طلب هم اعلام کنند که نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم ندارند. برهمین اساس هرقدر جلو میآییم احتمال موضعگیری عدم شرکت اصلاحطلبان در انتخابات تقویت میشود. از سویی دیگر سخنان آیتالله جنتی در قبال اصلاحطلبان این بود که «آنها باید توبه کنند، حال آنکه همچنان طلبکار هستند»، فکر کنم منظور ایشان به آقایخاتمی بود. به هرحال هنوز مساله حل نشده است و هرقدر جلوتر هم میرویم احتمال اینکه اصلاحطلبان در رقابت سیاسی سال 92 شرکت نکنند، بیشتر و بیشتر میشود. ضمن آنکه باید یادآور شوم وقتی مشارکت اعلام عدم شرکت کرد، بدنه اصلاحطلبان به هیچوجه مخالفت نکردند، حتی میتوان گفت که این موضعگیری با یک سکوت تاییدآمیز مواجه شد. البته جریاناتی مثل دکتر کواکبیان و حزب مردمسالاری یا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هم خود را به اصلاحطلبان پیوند زدند و گفتند ما در انتخابات نامزد معرفی میکنیم. واقعا مطلب این است که مردم و طرفداران اصلاحات یعنی آن 13 میلیونی که به میرحسین موسوی در خرداد سال 88 رای دادند چقدر آقایمصطفی کواکبیان، حزب مردمسالاری و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات را اصلاحطلب میشناسند و در مقابل چه سهمی از اصلاحطلبی را برای دفتر تحکیم وحدت و خاتمی و... قائل هستند؟ پاسخ روشن است؛ شکست آقای کواکبیان در سمنان و اینکه مردم این شهر دوباره در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی به وی رای ندادند، به وضوح نشان میدهد که مردم چقدر وی را اصلاحطلب میدانند و حاضرند به ایشان یا نامزد مورد حمایت حزب مردمسالاری رای دهند. بنابراین من گمان میکنم کفه عدم شرکت اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو هر روز سنگین و سنگینتر میشود، ضمن اینکه بنا بر ملاحظات بسیار شخص آقای هاشمیرفسنجانی و آقای محمد خاتمی نمیتوانند بگویند در انتخابات شرکت نمیکنند، اما عدم شرکت خود را بهطور دیگر بیان میکنند و میگویند نامزد معرفی نمیکنیم.نامزد معرفی نمی کنیم یعنی در انتخابات شرکت نمی کنیم. از این رو احتمالش خیلی کم است که آنها از میان نامزدهای موجود هم از کسی حمایت کنند؛ حال میخواهد آن نامزد اصولگرا یا شبهاصلاحطلب باشد. چون یک جریان سیاسی وقتی میخواهد در انتخابات ریاستجمهوری وارد شود، نامزد معرفی میکند و وقتی این کار را نمیکند به معنای این است که سودای رقابت در سر ندارد، اما بنا به ملاحظاتی نمیخواهد این را بهطور صریح بگوید.
شما در مصاحبهها و موضعگیریهای خود میگفتید اصلاحطلبان به نفعشان است روی نامزدی غیراصلاحطلب به تفاهم برسند چون شانس وی بیشتر است؛ با صحبتهایی که کردید اینطور برداشت میشود که این تئوری در حال کمرنگ شدن است.
من این تئوری، نظریه، دیدگاه یا فرمول انتخاباتی را مطرح کردم و معتقدم که این گزینه برای اصلاحطلبان مناسب تر است تا اینکه خودشان یک نامزد معرفی کنند. اما شما درست می فرمایید و این حرف یا تئوری خیلی از سوی اصلاح طلبان با استقبال مواجه نشد. دوم اینکه چهره و شخصیت ایدهآل از نظر من که اصلاحطلبان میتوانند پشت او قرار بگیرند آقای ناطق نوری و در مرتبه بعدی آقای قالیباف است. آقای ناطق نوری تا به الان که آخر آذرهستیم نگفته که میخواهد نامزد ریاستجمهوری شود، برعکس گفته که نامزد نخواهد شد؛ آقای ناطقنوری چهرهای اصولگرا اما تا حدودی مستقل است و میتواند یک دولت میانهرو، معتدل و در جهت آشتی ملی کشور تشکیل دهد و نظام را از بحرانهای داخلی و خارجی نجات دهد ولی وقتی چنین نامزدی از ناحیه اصولگرایان به صحنه نمیآید، عملا آن نظریه بلاموضوع میشود، چون سایر نامزدهای اصولگرا مثل سعید جلیلی، دکتر ولایتی، دکتر حدادعادل و دیگران که صحبت از حضور آنها در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم مطرح است، کسانی نیستند که به نظر من گزینههای مناسبی برای طرح دولت آشتی ملی باشند. بنابراین این نظریه که اصلاحطلبان از آقای حدادعادل یا آقای جلیلی حمایت کنند بلاموضوع میشود؛ همانطور که گفتم نظریه من منوط به این است که نامزد اصولگرا فردی مانند ناطقنوری باشد، اما وقتی ایشان میگوید من نامزد نمیشوم؛ بنابراین آن فرمول و نظریه من دیگر بلا موضوع میشود.
با این تفاسیر دولت وحدت ملی که بعضیها برای تحقق آن تلاش میکنند نیز بلاموضوع میشود؟
پذیرش تئوری یا فرمول دولت آشتی ملی یا دولت ائتلاف ملی مستلزم این است که شما در وهله نخست بپذیرند که کشور در عرصه داخلی و بین المللی با مشکل و بحران مواجه شده است ولی اگر شما این اعتقاد را نداشته باشید و معتقد باشید که به هیچ وجه بحرانی وجود ندارد و همه چیز در داخل مطلوب است و ما در معادلات بین المللی دست بالا را داریم دیگر طرح ایده دولت وحدت ملی ضرورتی پیدا نمی کند.
یعنی چون گزینه جامعالاطرافی برای جمعکردن همه سلایق سیاسی نیست، این را میگویید؟
دولت آشتی ملی دولتی است که بتواند مشکلاتی را که کشور گرفتارش شده، رفع کند.
اما شما میگویید گزینهای که بتواند در رأس این دولت قرار گیرد، وجود ندارد، چون ناطق نوری که اعلام کرده نامزد نمیشود سایر نامزد های اصولگرا را هم که شما می فرمایید توان آشتی ملی را ندارند. بهعلاوه اصولگرایان بههیچ روی نظر شما را قبول ندارند که کشور با یک بحران روبهروست. یعنی جدای از نبودن نامزد مناسب برای تشکیل بهقول شما دولت آشتی ملی ، اساسا نفس تشکیل چنین دولتی هم محل تردید است.
قبل از مشخص کردن گزینه باید فلسفه یا درستتر گفته باشم ضرورت تشکیل دولت آشتی ملی را پذیرفت. مثلا من میگویم برای حراست از این ساختمان نیاز به نگهبان است، بعد باید سراغ گزینهای برای نگهبانی برویم، اما اگر دیگران معتقد باشند که اینجا امنیت زیاد است و نیاز به چنین کاری نیست آن وقت قضیه بلاموضوع میشود. اگر اصولگرایان مشکلات کنونی کشور را بپذیرند، اگر آن وجود بحران را قبول کنند ، آن وقت مدیریتشان در این هشت سال زیر سوال میرود، بنابراین طبیعی است که میگویند همه چیز در داخل و عرصه بینالملل خوب است و ما موفقیم. البته اصولگرایان معتدل و واقعبین در نهان و مجالس غیررسمی مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بینالمللی کشور را قبول دارند.
از اصولگرایان که بگذریم ، اصلاح طلبان هم خیلی از تز شما استقبال نکردند. آقای موسویخوئینیها گفته اصلاحطلبان با نامزد اجارهای پا به میدان رقابت سیاسی پیشرو نمیگذارند و اگر روزی تصمیم به حضور بگیرند با حفظ اصول خودشان در انتخابات شرکت میکنند. این نشان میدهد که رهبران جریان اصلاحات نیز موافق نظریه دولت وحدتملی نیستند؛ بیشتر از اصولگرایان انگار اصلاحطلبان با آن مشکل دارند.
بله. وی موافق چنین دولتی نیست، اما آقایموسویخوئینیها نماینده همه اصلاحطلبان نیست. این نظر که برویم به سمت تشکیل آشتی ملی هیچ وقت از سوی اصلاحطلبان مورد کنکاش جدی قرار نگرفته. اصلاحطلبان تا اواخر آذر 91 اصلا دور هم جمع نشدند که استراتژی خود در انتخابات را براساس شرایط کشور تعریف و تبیین کنند، بنابراین معلوم نیست اهداف کوتاهمدت و بلندمدت آنها چیست؟ هر صحبتی که میشود نظر شخصی وفردی است؛ وقتی آقای موسویخوئینیها میگوید نامزد اجارهای نمیخواهیم باید از ایشان سوال شود که آقایموسویخوئینیها شما مقصودتان چیست و چرا میگویید اگر ناطقنوری نامزد شود با وی نباید همکاری کنیم؟ خطاب به آقای موسویخوئینیها میگویم با تمام احترامی که برای شما قائلم اصلا صحبت شما را درست نمیدانم. به ایشان می گویم آقای خوئینی ها فرض بگیریم الان مرداد سال 1392 است و نامزد اختصاصی اصلاحطلبان خاتمی، عبداللهنوری یا هر شخص دیگری که میخواهد باشد در انتخابات پیروز شده و دولتش نیز از مجلس رای اعتماد گرفته. سوال از حجتالاسلام موسویخوئینیها این است که دولت اصلاحات پس از مرداد 92 چه کار میتواند کند؟ پاسخ؛ هیچ کاری نمیتواند بکند چون مجلس،قوه قضائیه، صداوسیما، احزاب و شخصیتهای اصولگرا و... مخالفش هستند. بنابراین این دولت هیچ شانسی برای موفقیت ندارد. آقایموسویخوئینیها چرا اصرار دارید که تجربه دوم خرداد 76 دوباره تکرار شود؟ چرا اصرار دارید دولت اصلاحات بیاید بدون اینکه پیشرفتی کند. اگر آقای ناطقنوری رئیسجمهور شود خیلی بیشتر میتواند به اصلاحطلبان کمک کند. من حاضرم این نظر را در دانشگاه فنی، صنعتیشریف، پلیتکنیک با آقای موسویخوئینیها به مناظره بگذارم، ایشان بیاید و از معرفی نامزد اختصاصی اصلاحطلبان دفاع کند و من از لزوم حمایت آقای ناطقنوری صحبت میکنم. اینکه آقای ناطق بشود رئیسجمهور اتفاقا اهداف اصلاحطلبان را بیشتر میتواند جلو ببردتا آقای خاتمی؛ نمیدانم آقای موسویخوئینیها از رئیسجمهور آینده چه میخواهد؟ اما خواسته های من مشخص است : آزادی زندانی های سیاسی، آزادی مطبوعات، انتخابات آزاد، آزادی اجتماعات، لغو ممنوعیت از تحصیل صدها دانشجو، حاکمیت قانون و تنش زدایی در سیاست خارجی. معتقدم آقای ناطق نوری اگر بشود رئیس جمهور امکان تحقق اینها خیلی بیشتر است تا اینکه فردی مثل عبدالله نوری، سعید حجاریان،عارف، خاتمی یا حتی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بشود. ببینید من اینقدر واقع بین هستم که انتظار نداشته باشم ناطقنوری بتواند همه زندانیان سیاسی را آزاد کند. اما او دست کم می تواند شرایط آنان را اندکی بهبود ببخشد در حالیکه هیچ یک از نامزدهای اصلاحطلب اگر هم انتخاب شوند سر سوزنی نخواهند توانست در وضعیت زندانیان سیاسی یا آزادی مطبوعات تغییری ایجاد کنند. آیا این چیزی هست که آقایموسوی خوئینیها می خواهند؟
واقعا ارتباط بین موسویخوئینیها با اقایان خاتمی و هاشمی چیست. آیا ارتباط تعریف شدهای بین آنها وجود دارد؟
ارتباط تعریف شدهای بین آنها نیست. آقای موسویخوئینیها کلا چشم دیدن آقای هاشمیرفسنجانی را ندارد و هر وقت پای هاشمیرفسنجانی وسط میآید ایشان مسائل قدیمی را پیش میکشد، در حالیکه عالم سیاست، عالم بغض و کینه و نفرت و دشمنی نیست. آقای موسویخوئینیها باید به فکر دموکراسی باشد، نباید بهدنبال تسویه حسابهای دهه شصت، پنجاه یا حتی چهل باشد. اگر ریاست جمهوری آقای ناطق نوری منجر به پیشرفت ولو اندک دموکراسی در جامعه مان شود، ما اصلاح طلبان باید با همه وجود از وی حمایت کنیم. اگر ریاست جمهوری آقای هاشمی در شرایط فعلی کشور به تحقق دموکراسی کمک می کند باید به دنبال هاشمی رفسنجانی برویم. هدف اصلاح طلبان توسعه دموکراسی در جامعه ایران است. اساسا اصلاح طلبی یعنی دموکراسی خواهی؛ تمام شد و رفت. ، من شک و تردید جدی دارم که اساساً آقای موسوی خوئیینی ها به دنبال دموکراسی باشد. من تردید دارم که اساسا دموکراسی برای آقای موسوی خوئینی ها اهمیتی داشته باشد یا این مسئله برای وی مهم باشد، به همین خاطر ایشان به دنبال راه حل ها و فرمول هایی که دموکراسی را در ایران تحقق ببخشد نمی رود.
رابطه آقای موسویخوئینیها با آقای محمد خاتمی چگونه است؟
با آقای خاتمی رابطهشان کمی بهتر از آقای هاشمی است. بهعبارت دیگر بغض و کینه ایشان از خاتمی کمتر از هاشمیرفسنجانی است، ولی در کل وی برای خاتمی هم خیلی تره خرد نمیکند. اصلا مساله شخصی مطرح نیست اینکه آقای موسویخوئینیها از خاتمی کمتر کینه به دل دارد مهم نیست، مهم این است که آقایان هاشمیرفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، موسویخوئینیها، موسویلاری و عبدالله نوری چقدر به دموکراسی پایبند هستند و آزادی چقدر برای آنها اهمیت دارد؟ چون به نظر من نگاه به مقوله آزادی و پیشرفت دموکراسی است که اصلاح طلب را از اصولگرا جدا می کند.
اینکه برخی میگویند انتخابات ریاستجمهوری یازدهم شانس آخر اصلاحطلبان است و حافظه تاریخی مردم ابدی نیست و اگر اصلاحطلبان به عرصه نیایند از صحنه سیاسی کشور حذف میشوند، چقدر درست است؟
به هیچ وجه با این نظر موافق نیستم. اینکه اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نکنند پایان راه آنها نیست، این تصور که اگر اصلاحطلبان یک دوره وارد انتخابات ریاستجمهوری نشوند نزد افکار عمومی فراموش میشوند درست نیست. چون بحث اصلاحات نیست، بحث دموکراسیخواهی است. مردم اگر ارزش و اهمیتی برای اصلاحطلبان و اصلاحات قائلند برای این است که آنها ارادت و تعهد بیشتری به دموکراسی دارند، به همین دلیل مردم از آنها طرفداری میکنند.
آقایان عارف، جهانگیری، نجفی یا افرادی در این سطح نامشان برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری مطرح است، اما آقای موسویخوئینیها میگوید اینها کاندیدای دستچندم هستند. اصلا حضور این افراد را به نام اصلاحطلبی چطور ارزیابی میکنید؟ درست است به رقابت ریاستجمهوری وارد شوند یا خیر؟
اصلاح طلبان باید سازمان یافته، متشکل و منسجم عمل کنند. مقدم بر هر امر دیگری اصلاح طلبان باید بسمت رهبری منسجم، دسته جمعی و تشکیلات پیش بروند. لنین جمله معروفی دارد، می گوید با حزب همه چیز هستیم و بدون حزب هیچ چیز نیستیم. منظور از حزب، تشکل و سازماندهی است. اگر اصلاح طلبان با تشکل و سازماندهی و رهبری دسته جمعی در انتخابات شرکت کنند شانس شان خیلی زیاد است ولی اگر به صورت پراکنده هر کدام از رهبران آنها همچون آقایان موسوی خوئینی ها، هاشمی رفسنجانی، خاتمی و دیگران چیزی بگویند، اصلاح طلبان هیچ شانسی ندارند. اگر رهبری دسته جمعی اصلاح طلبان پشت محمدرضا عارف یا هر کس دیگری قرار بگیرد آن نامزد شانس زیادی برای پیروزی پیدا می کند. البته شانس خاتمی صد در صد است؛ او اگر نامزد شود کار تمام است و سیل و بهمنی راه می افتاد بمراتب از 2 خرداد 76 نیرومند تر. اما اگر اصلاح طلبان منسجم عمل نکنند و به صورت دسته جمعی از یک نامزد حمایت نکنند آن نامزد هر که باشد دکتر عارف یا نجفی، اسحاق جهانگیری یا حتی عبدالله نوری هیچ شانسی نخواهد داشت. چون مردم اینها را به صورت فردی نمی پذیرند. مردم کسی را می پذیرند که مجموعه رهبری اصلاح طلبان بر نامزدی وی مهر تأیید زده باشد. این تنها شانس اصلاحطلبان است. البته این در صورتی است که آنها خواسته باشند در انتخابات شرکت کنند که فعلا بهنظر نمیرسد آنها قصد شرکت در انتخابات را داشته باشند.
فال نیک زیباکلام برای احمدی نژاد
کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: صادق زیباکلام نامه نگاری احمدی نژاد برای بازدید از زندان اوین را دیرهنگام دانست اما گفت: باید این موضوع را به فال نیک گرفت. وی درباره این سوال «فرارو» که انگیزه محمود احمدی نژاد درباره بازدید از زندان اوین چیست؟ چرا وی در طول هفت سال اخیر خواستار بازدید از اوین نشده بود؟ گفت: «به این سوال می توان یک پاسخ کوتاه و یک پاسخ بلند داد. پاسخ کوتاه این است که ظرف هفت سال گذشته یکی از نزدیکان و دستیاران ارشد آقای احمدی نژاد در زندان اوین نبود که احمدی نژاد مجبور شود برای دیدار با وی به زندان اوین برود.»
وی ادامه داد: «اما پاسخ بلند به این سوال این است که می توان امیدوار بود که آقای احمدی نژاد دچار یک نوع تحول فکری، سیاسی و اجتماعی شده، متوجه اوین هم شده است، لذا نفس اینکه آقای احمدی نژاد متوجه این موضوع شدند، در عین آنکه دیرهنگام است؛ اما باز هم به نظر من باید آن را به فال نیک گرفت.»
زیباکلام در پاسخ به این سوال که آیا رفتار تبعیض آمیز احمدی نژاد درباره جوانفکر نسبت به دیگر زندانیان، مغایر با شعارهای عدالت خواهانه ایشان نیست؟، گفت: «بله. درست است. این سوال را می توان از آقای احمدی نژاد پرسید. اینکه چرا ایشان در قبال دیگر زندانیان سعی نکرد به ملاقات آنها برود.»
وی با بیان اینکه اگر جوانفکر جرمی مرتکب شده پس اساساً بازدید احمدی نژاد از زندان خیلی معنا و مفهومی ندارد، مدعی شد جوانفکر زندانی سیاسی است!
وی خاطر نشان کرد: «واکنش آقای احمدی نژاد به بازداشت آقای جوانفکر گویای آن است که به هر حال مصلحت نظام و آنچه که می طلبد به جای خود، ولی آنچه که آقای احمدی نژاد بیشتر بر آن تاکید دارند، حمایت از یک همراه و همکار و حمایت از کسی است که ظرف هفت سال گذشته یکی از صدیق ترین و باوفاترین افراد نسبت به آقای احمدی نژاد بوده است.»
زیباکلام که از حامیان هاشمی رفسنجانی است پس از بهره برداری از اقدام اخیر احمدی نژاد به نفع عناصر بازداشتی اصلاح طلب، به مقایسه اقدام احمدی نژاد با هاشمی رفسنجانی پرداخت و سکوت هاشمی در قبال بازداشت فائزه و مهدی هاشمی را نشانه سعه صدر و اهمیت دادن به مصالح نظام دانست.
بازداشت فائزه و مهدی هاشمی به خاطر همراهی با فتنه گران در حوادث چند سال اخیر صورت گرفته است، موضوعی که از سوی زیباکلام مسکوت گذاشته است.
وی پیش از این هم در مصاحبه با سایت روزنامه ایران، مخالفت احمدی نژاد با روزنامه متخلف شرق را، شجاعانه و شایسته تمجید دانسته و گفته بود: این اقدام آقای احمدی نژاد واقعاً اصلاح طلبانه و خوب بود. از رئیس جمهور انتظار داریم چند گام دیگر هم بردارد.
وی در مصاحبه با سایت عصر ایران نیز گفته بود: تقابل احمدی نژاد و اصولگرایان در مجموع به اصولگرایان ضربه جدی می زند و باعث تضعیف آنان خواهد شد و اصلاح طلبان می توانند از این شکاف و اختلاف استفاده کنند.
زیباکلام درباره اظهار تأسف احمدی نژاد نسبت به توقیف روزنامه شرق و موضع وزیر ارشاد گفته بود: به نظر من این موضعگیری کمی نبود. این موضع گیری چیزی است که آدم از یک رئیس جمهور اصلاح طلب انتظار دارد. موضع گیری های احمدی نژاد در قبال حل و فصل روابط ایران و آمریکا هم تقریبا عین موضع آقای هاشمی بود. برای من ابراز این نظرات از سوی احمدی نژاد مهم است.
زیباکلام دو هفته پیش گفته بود: من به عنوان یک اصلاح طلب این واقعیت را می بینم که یک فرد سیاسی منصب دار مواضعی مترقی اتخاذ می کند. ممکن است آقای احمدی نژاد در سخنرانی بعدی اش به قوه قضائیه بگوید پرونده کوی دانشگاه که آن طور به خاک و خون کشیده شد به کجا رسید؟ و یا پرونده کهریزک چه شد؟ اگر احمدی نژاد چنین حرفهایی بزند من علی القاعده باید از او حمایت کنم. اما مشکل من این است که این حرف را کسی می زند که عامل کهریزک را به عنوان رئیس سازمان تامین اجتماعی منصوب کرده است. به همین دلیل است که من فکر می کنم موضع گیری های جدید احمدی نژاد ما و اصلاح طلبان را دچار نوعی پارادوکس می کند. اگر او با همین روند پیش بیاید ما تا کجا می توانیم بگوییم احمدی نژاد به این حرفها اعتقادی ندارد و فقط چون با اصولگرایان درافتاده است چنین حرفهایی می زند؟ من همچنان احمدی نژاد را یکی از بزرگترین موانع دموکراسی در ایران می دانم. من حتی اگر ناطق نوری در انتخابات کاندیدا شود از ناطق حمایت می کنم و همچنان به احمدی نژاد بی اعتماد هستم.