راهکار برای رسیدن به آرامش ذهن
چگونه می توان به آرامش رسید
لازم نیست همیشه برای انجام تمریناتی که به آرامش ذهن تان کمک می کند ، در حالت نشسته و ثابت باشید.. این تمرینات را می توان در خلال انجام کارهایروزانه هم انجام داد .طی سه دهه اخیر مطالعات گسترده بشر فواید حالتی را که به آن « ریلکس» گفته می شود ، به اثبات رسانده است . واکنشی که انسان هنگام آرامش از خود بروز می دهد ، یک نوع آسودگی ذهنی به همراه کاهش فشار خون، کند شدن میزان ضربان قلب و تنفس و همچنین شل شدن عضلات بدن است .
ایجاد چنین شرایطی بسیار ساده است . اگر در چنین وضعیتی قرار گرفتید ، مطمئن باشید می توانید برای غلبه بر اضطراب هایتان بر بسیاری ازفشارهای عصبی ناشی از خشم ،چیره شوید . ایجاد چنین آرامشی برای بچه ها نیز مفید است . مطالعاتی که بر روی تعدادی از دانش آموزان یک مدرسه متوسطه درون شهری در آمریکا انجام شده است ، صحت این مساله را اثبات می کند . دراین مطالعات مشخص شد نمرات آن دسته از دانش آموزانی که « ریلکس »را آموخته اند ، بهتر شده و خلق و خوی کار کردن و انجام کارهای گروهی نیز درآنها بیشتر به چشم می آید .
●برای رسیدن به آرامش ذهن ، سه راهکار پیشنهاد می کنیم : ۱- تمرکز فکر ( ۱۰ تا ۲۰ دقیقه ) این روش قدیمی ، اولین توصیه برای ایجاد آرامش کامل است . بدین صورت که ابتدا یک عبارت یا دعای کوتاه را که یادآوری آن به شما آرامش می دهد و دراعتقادات مذهبی تان ریشه دارد به خاطر داشته باشید . مثلا چیزهایی مثل یاد خدا یا اینکه خداوند همیشه یاور و پشتیبان ماست . سپس چشمهایتان را بسته و در وضعیتی آرام بنشینید و عضلاتتان را شل کنید : این کار را به ترتیب از پاهایتان شروع کنید و سپس به طرف رانها ، شکم ، شانه ، گردن و سپس سر ادامه دهید . به طوری که با هر بازدم کلمه یا عبارتی که باعث آرامشتان می شود را از ذهن بگذرانید . در ضمن وقتی افکار مزاحم به
سراغتان می آید ، نگران نباشید و نسبت به آنها بی اهمیت باشید و سعی کنید به آرامی به مرور جمله ای که یادآوری آن به شما آرامش می داد ، برگردید .
این تمرین را می توانید در وضعیتی مطلوب ، بین ۱۰ تا ۲۰ دقیقه انجام دهید و به یاد داشته باشید حتی ۵ دقیقه از این تمرین هم می تواند باعث ایجاد آرامش ذهنی و تجدید قوا در شما شود . اگر احساس می کنید باید حساب وقت را داشته باشید ، بهتر است یک ساعت البته نه ساعتی که روی زنگ تنظیم شده باشد ، کنارتان بگذارید . وقتی تمرکزتان به پایان رسید ، یک دقیقه در همان وضعیت آرام بنشینیدو سپس کارهای روزانه تان را از سر بگیرید .
۲- محسوس و شمرده نفس کشیدن ( ۱۰ تا ۱۵ ثانیه ) :ابتدا به آرامی و شمرده نفس بکشید و با هر بازدم عددی را بگویید . می توانید از عدد ۵ شروع کنید . به یاد داشته باشید . نفس عمیق بکشید به طوری که ریه هایتان پر از هوا شود . در ضمن بهتر است معده تان از غذا خالی باشد . بعد از یک مکث کوتاه در هنگام بازدم به آرامی عدد بعدی را بگویید ، چهار ، به این شمارش معکوس ادامه دهید تا به یک برسید . این تمرین را می توان هر صبح و شب در ۱۰ تا ۱۵ ثانیه انجام داد .
۳- آرمش هنگام فعالیت :لازم نیست همیشه برای انجام تمریناتی که به آرامش ذهن تان کمک می کند ، در حالت نشسته و ثابت باشید
. این تمرینات را می توان در خلال انجام کارهای روزانه هم انجام داد . مثلا راه بروید یا در حال نواختن یک موسیقی باشید و یا اینکه یک کار ساده مثل بافتن انجام دهید . در ضمن یوگا تمرکز فکر و به یاد آوردن جمله ای که باعث آرامش تان می شود نیز از جمله راههایی هستند
که به شما برای داشتن ذهنی آرام و سالم کمک می کنند .منبع :مجله نیوزویک پژوهشگر : دکتر هربرت نبسون و جولیکورلیس مترجم : سمیه احمدی
روش های آرام سازی ذهن
با رعایت توصیههایی بسیار ساده میتوانید همواره زندگی سالم و شادابی داشته باشید. این توصیهها میتواند برای هر سن و سالی مفید باشد. به یاد داشته باشید که هیچ وقت برای اصلاح و بهبود روش زندگی دیر نیست.
ایسنا، زمانی که دچار استرش یا اضطراب و دلشوره میشوید اقدامات زیر را انجام دهید:
- درخواست کمک از دیگران در صورت نیاز
- مشغول شدن به انجام کاری ترجیحا کار مورد علاقه مانند کتاب خواندن، باغبانی و …
- صحبت کردن با دوستان و اقوام و دیدار با دوستان و آشنایان
- خارج شدن از خانه برای مدت کوتاه و یا قدم زدن در پارک
- ورزش کردن
- انجام تمرینات آرام سازی: در این تمرین، عضلات به ترتیب از سر به طرف پا یا برعکس سفت میشود ۱۰ تا ۱۵ ثانیه در این حالت نگه داشته و بعد به آرامی شل میشود. این سفت و شل شدن عضلات تاثیر خوبی بر آرامش ذهن میگذارد.
روش تمرینات آرامسازی
- ابتدا به یک مکان خلوت بروید، روی صندلی بنشینید و پشت خود را صاف نگه دارید. کف پاها را روی زمین بگذارید و دستها را روی ران قرار دهید.
- ابروها را تا جایی که میتوانید به طرف بالا بکشید و در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.
- چشمها را محکم ببندید و پلکها را روی هم فشار دهید و در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی چشمها را باز کنید.
- زبان خود را به سقف دهان فشار دهید آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.
- دندانهای خود را به سقف دهان فشار دهید. آن را چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. در صورتی که دندان مصنوعی دارید این حرکت را انجام ندهید.
- لبها را به هم فشار دهید و چروک کنید. چند ثانیه نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.
- شانهها را بالا بکشید و سفت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید.
- دست راست را مشت کنید و ساعد را روی بازو خم کنید و محکم فشار دهید. در این حالت نگه دارید و سپس به آهستگی رها کنید. این حرکت را با دست چپ نیز انجام دهید. یک نفس عمیق بکشید و ریه خود را از هوا پر کنید و نفس خود را حبس کنید و در این حالت به شکم خود فشار آورید. سپس به آهستگی نفس خود را بیرون دهید و ریه را کاملا خالی کنید.
- کتفها را تا جایی که میتوانید به عقب ببرید و فشار دهید و در این حالت سفت نگه دارید، سپس به آرامی رها کنید.
- پای راست را صاف نگه دارید و پنجه پا را به طرف بیرون بکشید و در این حالت نگه دارید. بعد پنجه پا را به طرف خود خم کنید و پا را سفت در این حالت نگه دارید. سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.
- زانوی راست را خم کنید و ران را تا جایی که میتوانید بالا بیاورید و سفت نگه دارید، سپس به آهستگی پا را زمین بگذارید. این حرکت را با پای چپ تکرار کنید.
بنا براعلام اداره سالمندان وزارت بهداشت، این تمرینات را روزی یک تا دو بار انجام دهید.
شش راه دیگر براي آرامش روحي
استرس زيادي كه دنياي مدرن به ما وارد مي كند سبب شده است كه آرامش دست نيافتني به نظر برسد. با اين حال باز هم هيچ دليلي وجود ندارد كه زندگي خود را پر از استرس و اضطراب نماييم. اگر هنر ايجاد آرامش را بياموزيد مي توانيد به راحتي لذت زندگي را بچشيد. راز ايجاد آرامش كنترل ذهن است. به عنوان مثال شما مي توانيد براي سلامتي خود يك ساعت در روز ورزش كنيد و همينطور مي توانيد نسبت به اضافه وزن خود بي تفاوت باشيد و يك عمر با نگراني دست به گريبان باشيد.
فنون ايجاد آرامش
1- مهمترين زمان اكنون است - بسياري از ما زمان زيادي را در نگراني آينده به سر مي بريم. اگر در كل عمر خود اين زمان ها را محاسبه نماييم متوجه مي شويم از يك سال هم بيشتر شده است. محققان متوجه شده اند كه نگراني و تشويش براي آينده قسمت زيادي از فعاليت ذهني فرد را اشغال مي كند. در حاليكه اين نگراني هيچ كمكي به شما نمي كند به هيچ وجه. اگر بيشتر وقت خود را به فكر كردن درباره گذشته و نگراني درباره آينده بگذرانيد هيچگاه نخواهيد توانيست به اندازه كافي آرامش داشته باشيد. براي رسيدن به آرامش روحي و فكري واقعي بايد فقط در زمان حال از زندگي خود لذت ببريد نه افسوس گذشته را بخوريد و نه نگران آينده باشيد.
2- محيط اطراف بسيار مهم است - جايي كه كار مي كنيد و وقت خود را مي گذرانيد در وضعيت فكري شما تاثير عميقي دارد. شايد ما آگاهانه اين موضوع را درك نكنيم ولي اگر دقت كنيد در بعضي اتاق ها آرامش بيشتري داريد و تمايل داريد هنگام استراحت آنجا باشيد. به اتاق خود نگاه كنيد اگر بسيار درهم و برهم و ريخت و پاش است مانند اين است كه مرتب كسي كاري را به شما يادآوري مي كند ولي شما آنرا انجام نمي دهيد. و اين چرخه همينطور را ادامه دارد.
اين يادآوري ناخودآگاه و مداوم در ذهن جاي زيادي اشغال مي كند. اگر اتاق خود را مرتب كنيد و محيطي دلچسب براي خود فراهم كنيد احساس بهتري نسبت به قبل خواهيد داشت . راحتتر مي توانيد خود را آرام و ريلكس نماييد. براي خريد سيستم هاي تهويه و تصفيه هوا، گل و ... خساست به خرج ندهيد تا شرايط بهتري براي خود فراهم كنيد. براي آرام ساختن خود هدف آرام نگه داشتن مغز است. كه نتيجه آن ارامش روحي است. اين بهترين نوع ريلكسيشن است چون ما را نسبت به كار هايي كه خود بايد انجام دهيم آسوده خاطر مي كند. هر روز 10 تا 15 دقيقه وقت براي مديتيشن مشخص كنيد در طول مديتيشن مي توانيم روح و فكر خود را از دلبستگي هاي مادي رها كنيم.
3- سازنده بودن به جاي به تعويق انداختن - رسيدن به آرامش و آسودگي خيال فقط با استراحت كردن تمام وقت در ساحل دريا بدست نمي آيد. بلكه بايد بياموزيم چگونه آرامش را بدست بياوريم. مهم نيست كه در حال كار باشيم يا استراحت مهم اين است كه بدانيم چه بكنيم. بنابراين كار هايي را كه بايد انجام شود اولويت بندي كنيد. اگر هر كاري را با برنامه و از راه صحيح انجام دهيد احساس استرس و فشار كمتري خواهيد داشت. وقتي كه مي خواهيم چند كار را با هم انجام دهيم خود را زير بار فشار زيادي قرار داده ايم. و در اين حال ايجاد آرامش بسيار سخت و دشوار است. زندگي را براي خود سخت نكنيد. براي هر كاري زمان مشخص نماييد و آنقدر به خود وقت بدهيد كه از انجام آن لذت ببريد. يك كار را تكميل نماييد و هر چه لازم است براي آن انجام دهيد. آنگاه پاداش شما لذتي است كه از انجام بي عيب و نقص آن كار نصيب شما خواهد شد.
4- با تاثير ديگران بر خود مقابله كنيد - چقدر به نظر ديگران وابسته هستيد و به آن اهميت مي دهيد. وقتي كه ما نگران حرف مردم هستيم در حقيقت يك بار فكري به ذهن خود تحميل كرده ايم. و ناخودآگاه به سمتي حركت مي كنيم كه ديگران را خوشحال كنيم. و اين هم ايجاد آرامش فكري را غير ممكن مي سازد. مهم نيست كه ما چه كار مي كنيم يا چه مي گوييم هميشه عده اي هستند كه ايراد بگيرند. بنابراين بايد در خود روحيه اي را تقويت كنيم كه نه با ستايش و نه با انتقاد تحت تاثير قرار نگيريم. اين بدان معنا نيست كه ما افكاري متفاوت با ديگران داريم، بلكه فقط به اين معناست كه نمي خواهيم به ديگران اجازه دهيم با عقايد خود آرامش روحي و فكري ما را به هم بريزند. البته اين كار ساده اي نيست اما به مرور زمان مي توانيم اثر عقايد ديگران در زندگي خود را كمتر كنيم. رسيدن به آرامش زماني مقدور مي شود كه ما فكر كردن به حرف هاي مردم را متوقف كنيم.
5- زماني براي خود اختصاص دهيد - اجازه ندهيد تمام وقت شما صرف ديگران شود طوري كه براي خود وقت كافي نداشته باشيد. اگر كار شما به گونه اي است كه مدام با تلفن و ايميل درگير هستيد بهتر است از آنها در زمان استراحت فرار كنيد. مثلاً مي توانيد ساعات مشخصي را براي پاسخگويي به تلفن ها مشخص كنيد. به اين صورت به ديگران مي فهمانيد كه شما هم به زماني براي استراحت و آرامش نياز داريد و نبايد مزاحم شما شوند. وقتي به فشار هاي روحي اجازه مي دهيد ساخته شوند ايجاد آرامش كار سختي مي شود. اما با استراحت كافي مي توانيد هنگام كار با انرژي و توان بيشتري به وظايف خود را انجام دهيد كه نتيجه آن يك رضايت دروني است.
6- يك تغيير به اندازه يك استراحت ارزش دارد - زندگي نبايد تكرار مكررات باشد اگر متوجه شديد كه در چرخه اي نا تمام از روزمرگي گير كرده ايد كار هايي كاملاً متفاوت انجام دهيد. مثلاً اگر هر روز بعد از ظهر وقت خود را با روزنامه خواندن و تماشاي تلوزيون مي گذرانيد و پس از آن احساس خوبي نداريد مي توانيد براي قدم زدن با خانواده يا دوستان بيرون برويد يا در فعاليت هاي ورزشي با دوستان شركت كنيد. اين تغيير رويه به شما كمك مي كند احساس آرامش بيشتري داشته باشيد و نه تنها از روزمرگي نجات پيدا مي كنيد بلكه فعاليت هاي روزانه خود را هم بهتر انجام خواهيد داد.
ريلكسيشن به سادگي يك نفس عميق كشيدن است.
اگر احساس استرس مي كنيد چند دقيقه بيرون برويد. فقط به تنفس خود دقت كنيد. به آرامي نفس بكشيد اين كار اثري قدرتمند براي آرام كردن دارد. وقتي كه هوا را به داخل شش هاي خود فرو مي بريد آرامش دروني را وارد بدن خود مي كنيد. و وقتي كه هوا را به بيرون مي رانيد تجسم كنيد تمام نگراني ها و تشويش ها را بيرون رانده ايد. بدست آوردن آرامش به همين سادگي است پس سعي نكنيد آنرا پيچيده نماييد.
نوشته: تجان پتينجر
ترجمه: علي يزدي مقدم
روش هایی شگفت انگیز برای آرام کردن ذهن
میگنا - آیا معمولاً احساس راحتی و آرامش میکنید؟ آیا هر روز سرشار از لذت هستید، طوریکه انگار هیچ مشکل یا درد احساسی ندارید؟ اگر اینطور است، مستقیماً به سراغ قسمت نظرات بروید و رمز کارتان را با ما در میان بگذارید. اگر هنوز مشغول خواندن هستید، پس جزء اکثریت مردم هستید که برای رسیدن به زندگی بهتر، آرامتر و لذتبخشتر تلاش میکنند. بااینحال به نظر چالشی غیرممکن میآید و در آخر بخاطر شکست در این راستا خودمان را از نظر ذهنی تنبیه میکنیم و به این نتیجه میرسیم که، «اصلاً من برای با آرامش زندگی کردن آفریده نشدهام.»
هدف ما در این مقاله این است که تکنیکی ساده برای وارد کردن آرامش، لذت و نظم بیشتر به زندگیتان معرفی کنیم.
چرا یافتن آرامش و لذت دشوار است؟
اگر به مشکلاتمان نگاه کنید میبینید که بیشتر این مشکلات ریشه در ذهن ما دارند. فرض ابتدایی همه آنها یکسان است: یک اتفاق خارجی روی میدهد، ما انتخاب میکنیم که فقط یک طرف جریان را ببینیم و بعد طوری آن را تفسیر کنیم که دچار تعارضات ذهنی شویم که نتیجه آن نوعی رنج احساسی است. بااینکه گفتن «مشکلاتت را رها کن» آسان است، همه ما میدانیم که عمل به آن، به این سادگیها هم نیست. همه ما سالها در جذب مشکلات و تعارضات شرطیسازی کردهایم.
به همین دلیل فقط گفتن «دیگر به مشکلاتت فکر نکن» چندان تاثیری روی ما نخواهد داشت. ما به ابزارهایی نیاز داریم که ریشهای با مشکل برخورد کند. اجازه بدهید چیزی را امتحان کنیم. یک دقیقه (یا ۵ دقیقه) چشمهایتان را ببندید و طی این مدت تصمیم بگیرید که سکوت و سکون کنید و نگذارید با افکارتان از این سکوت بیرون بیایید (حالا دست از خواندن بردارید و این کار را بکنید). خوب، حالا چه اتفاقی افتاد؟
احتمالاً متوجه شدید که لحظهای که ساکت شدید، افکار دیگر به سراغتان نیامدند--منظور افکار نامربوط است. این افکار نوعی مایه پرت کردن حواس است و ما را از سکوت درونیمان دور میکند. این فقط آزمایشی بود که در آن آگاهانه ذهنمان را مشاهده کرده و سعی کردیم ساکن بمانیم اما نتوانستیم.
وضعیت فضای درونیتان را وقتی روزتان را میگذرانید و از افکار آلودهکننده غافلید، تجسم کنید. درنتیجه، فضای درونی ما با اطلاعات بیفایده، افکاری که برای سلامتیمان مفید نیستند، به هم خواهد ریخت. ازآنجاکه فضای درونیمان به هم ریخته است، وضوح و روشنی درونیمان و خرد ذاتیمان دور و تار میشود. و در نتیجه تماسمان با بخشی از خود درونیمان که مقدس، منطقی، آرام و جاودان است را از دست میدهیم.
حواسپرتیهایی که فوری و مهم میدانستیم، مثل تماشای تلویزیون، بهروز کردن صفحه فیسبوکمان، چک کردن ایمیلمان، غیبت کردن پشت تلفن، ریختن موزیکهای جدید روی گوشیتان و از این قبیل، همگی شما را عقب میبرند. همه آنها توجه شما را عقب کشیده و حواس شما را از مسائلی که واقعاً برایتان اهمیت دارند چیزهایی که خوشبختی و شادی بادوام به زندگی خودتان و دیگرانی که قرار است بشناسید، میآورند پرت میکند.
چه آن را تشخیص دهید و چه ندهید، اطلاعاتی که خودتان را در معرض آن قرار میدهید، فضای درونی شما را تا حدی پر میکند و بر احساسات و خواستههایتان اثر میگذارد. و اگر دقت نکنیم، ممکن است خیلی راحت زمانی که وقت باارزشمان را صرف چیزهای بیارزش میکنیم، زندگیمان را از دست دهیم و بعد با خود فکر کنیم که زندگیام چه شد؟
چرا احساس بیثباتی میکنم و اینقدر زود آسیب میبینم؟ چرا احساس خوشبختی و موفقیت نمیکنم؟ و بعد با همین فکرها از دنیا میرویم. اگر هنوز اینجا هستید. نفس میکشید و اینجا را میخوانید، امروز نعمتی از سوی خداوند برای شماست که بیدار شوید! بیدار شوید و کنترل سرنوشتتان را به دست گیرید، و با چیزهایی که بر آن تمرکز میکنید و اجازه میدهید وارد زندگیتان شوند شروع کنید.
راهنمای ساده برای پاکسازی درونی
یک راه برای پاکسازی بههم ریختگی فضای درونیمان حفاظ گذاشتن برای حیاط ذهنمان است؛ اینکه از چیزهایی که وارد ذهنمان میشود آگاه باشیم، با کلمات، افکار و توجهمان شروع کنیم. ممکن است از این آگاه نباشیم اما انرژی زیادی را صرف غیبت کردن، بدگویی درمورد دیگران، قضاوت کردن مردم، پیدا کردن اشتباهات آنها و غرق شدن در افکار منفی مثل حسادت، گناه یا ترس و بهانه آوردن برای پوشاندن احساس واقعیمان میکنیم.
شاید همه اینها به نظرتان کمی اغراقآمیز بیاید اما اگر واقعاً مراقب خودمان، افکار و کلماتمان باشیم، متوجه خواهیم شد که هر روز در نقطهای، حتی ناآگاهانه، خیلی از این احساسات را داریم. خیلیوقتها این تخطی بسیار ظریف است مثل یک قضاوت منفی درمورد گارسن یک رستوران یا خستهشدن از یک مشتری تلفنی و بدگویی درمورد او و یا گفتن یک دروغ کوچک برای بهانه آوردن به جای نه گفتن. این نیست که با داشتن این احساسات یا گفتن این کلمات به آدمهای بدی تبدیل میشویم. یعنی این چیزها زباله هایی بیفایده هستند که فضای درونی ما را اشغال میکنند و به درد سلامت درونیمان نمیخورند.
برای پاکسازی درونی خود این چهار قانون را رعایت کنید:
۱. چیزی که واقعاً منظورتان است بگویید. به چیزی که میگویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.
۲. چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه بگویید.
۳. چیزی را که نمیتوانید بیرون بگویید، درون نگویید.
۴. چیزی نگویید مگر اینکه درست، مفید و بامحبت باشد.
اینجا هر کدام از این موارد را با جزییات بیشتر بررسی میکنیم:
۴ قانون برای آرام کردن ذهن
۱. چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید. به چیزی که میگویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.
قسمت اول: چیزی که واقعاً منظورتان است را بگویید.
آیا برای جلوگیری از برخورد کامل با یک موقعیت ناراحتکننده میفهمید که مشغول بهانهآوردن هستید؟ بعنوان مثال، دوستتان از شما میخواهد که در یک مهمانی شرکت کنید. واقعاً دوست ندارید به آنجا بروید اما بهانه میآورید که، «نمیتوانم جور کنم بیام» یا «خیلی سرم شلوغه»، تا بتوانید به آرامی از چیزی یا کسی یا فعالیتی جلوگیری کنید. نمونه دیگر میتواند این باشد که کسی از شما میخواهد کاری برای او انجام دهید که شما خیلی به آن راغب نیستید، اما احساس گناه میکنید و نمیتوانید به او نه بگویید، به همین دلیل از برخورد با آن فرد جلوگیری میکنید (تلفنها یا ایمیلهای او را جواب نمیدهید) یا بهانهای می تراشید که حقیقت ندارد. دلیلش این نیست که نمیتوانید کاری انجام دهید. واقعیت این است که تصمیم گرفتهاید آن کار را انجام ندهید اما عمل بهانه آوردن یا اجتناب از آن، جنبشی در فضای درونیتان آغاز میکند که برای حفظ آن نیاز به انرژی دارید. به جای سکون و آرامش حالا خود را مشغول فکر کردن به این «دروغ» میکنید. وقتی میخواهید چیزی بگویید، تصمیمی آگاهانه بگیرید که حقیقت محض یا آنچه واقعاً منظورتان است را بگویید. حقیقت محض لازم نیست خشن یا ناراحتکننده باشد، میتوانید این کار را با مهربانی اما قاطعانه انجام دهید. وقتی چیزی که میگویید حرف خودتان باشد، هیچکس نمیتواند آن را رد کند، حتی اگر آنچه میشنوند را دوست نداشته باشند؛ چون حقیقت را گفتهاید و دقیقاً به آن اعتقاد داشتهاید.
قسمت دوم: به چیزی که میگویید واقعاً اعتقاد داشته باشید.
گاهیاوقات برای رد کردن مسئولیت از سرمان یا از سر عادت چیزی میگوییم که واقعاً به آن اعتقاد نداریم. بعنوان مثال، به والدین یا نزدیکانمان پشت تلفن میگوییم «دوستت دارم»، نه به این دلیل که واقعاً منظورمان این است، بلکه از سر عادت. این کلمات به طور خودکار از دهانمان خارج میشوند، طوریکه معنای واقعی خود را از دست میدهند. در مثالی دیگر میگوییم، «زود بهت زنگ میزنم»، یا «فردا بهت زنگ میزنم». یا به دوستی پیشنهاد کمک میدهیم اما چندان تمایلی برای انجام حرفمان نداریم و فقط به این دلیل به زبانش میآوریم که ساده بوده و باعث خوشحال شدن فرد مقابل میشود.
ممکن است تصور کنیم که این نظرات عادی بیضرر هستند اما در عمق درونمان میدانیم که درست نیستند. اینها شروع دروغهای کوچک ما هستند و به مرور زمان به افکار گناهآلود تبدیل میشوند که حواس شما را از از این لحظه پرت میکنند. به خودتان متعهد شوید که به هر چه که به زبان میآورید واقعاً اعتقاد داشته باشید و وعده توخالی که قدرت یا قصد انجام آن را ندارید به کسی ندهید.
۲. چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه بگویید.
چه قبول کنیم یا نه، بیشتر ما نوعی غیبت کردن را دوست داریم. همچنین خیلی سریع اشکالات دیگران را پیدا میکنیم و با دوستانمان درمورد آن حرف میزنیم. یا بیچارگی کسی را میفهمیم و دوست داریم به دیگران هم اطلاع دهیم. مطمئناً نمونههای زیادی از این را در زندگی خودتان داشتهاید اما برای برای نمونه به یک مورد اشاره میکنیم: نسیم دچار مشکل احساسی شد و امروز در محل کار سر یکی از همکاران داد میزند و ما به محض اینکه به خانه میآییم موضوع را فوراً به همسرمان میگوییم.
نمونه دیگر اینکه علی از کار خود اخراج شده است و وقتی درمورد آن میشنویم چون از او خوشمان نمیآید حتی درموردش جوک هم درست میکنیم. در دو هر نمونه، نمیتوانیم همان چیز را برای همه بازگو کنیم، مخصوصاً خود نسیم یا علی. و اگر واقعاً فضای درونیمان را موقع و بعد از گفتن این کلمات مشاهده میکردیم، ته دلمان احساس خوشحالی زیادی نمیکردیم. وقتی آگاهانه چنین گفتگویی را مشاهده میکنیم، یاد میگیریم که هیچ کاری برای غذا دادن به روحمان انجام ندادهایم، همه کاری که کردیم ایجاد انرژی منفی و تعارض درونی بوده است که فضای درونی ما را آلوده کرده است. به خودتان متعهد شوید که هیچ چیزی را به کسی نگویید مگراینکه بتوانید آن را به همه دنیا اعلام کنید. برای پراکنده نکردن انرژی منفی به خودتان متعهد شوید.
۳. چیزی را که نمیتوانید بیرون بگویید، درون نگویید.
بیشتر ما منتقد خودمان هستیم. چون چیزهایی که به خودمان، در حریم شخصی ذهنمان میگوییم را نمیتوانیم به دنیا اعلام کنیم، باور داریم که تنها کسانی هستیم که از این گفتگوهای شخصی منفی، اعتمادبهنفس کم و اضطراب آسیب میبینیم. وقتی چیزی خوب پیش نمیرود، اولین کسی که مقصر میدانیم خودمان هستیم و اشتباهاتمان را نقد میکنیم. همه ما با خودمان حرف میزنیم اما زمانی مشکل ایجاد میشود که به این گفتگو با خود ایمان میآوریم، طوریکه باورهای اشتباهی درباره خودمان در ما شکل میگیرد. این باورهای اشتباه برای روحمان و سلامت آیندهمان حیاتی میشود مگراینکه برای فراموش کردن این باورها کاری بکنیم.میگناir دفعه بعدی که این صدا را در سرتان شنیدید که «من احمقم» یا «من به اندازه کافی خوب نیستم» یا «من موفق نیستم» یا هر فکر منفی دیگری، بفهمید که این خودتان نیستید. میتوانید با صدای بلند بگویید، «این من نیست. این درست نیست!» و این فکر را در سرتان پرورش دهید، «از امروز به بعد، من انتخاب میکنم که فراموشت کنم، چون دیگر در خدمت من نیستی. تو واقعی نیستی و از امروز به بعد از دست تو آزاد میشوم.» فرض اصلی در قانون سوم برای پاکسازی درون این است که هر فکری را که نمیتوانید با صدای بلند برای بقیه (هر کسی) عنوان کنید، اصلاً به درون سرتان راه ندهید. فضای درونیتان را تمیز نگه دارید.
۴. چیزی نگویید مگر اینکه درست، مفید و توام با محبت باشد.
بعضیها اینقدر با خودشان حرف میزنند که به صورت حرفهای پوچ از دهانشان بیرون میزند. به آدمهایی که در اتوبوس حرف میزنند یا دوست دارند در محلکار با حرف زدن، خودشان را سرگرم کنند، نگاه کنید. اگر تعداد حرفهای به دردبخور و واقعاً جالب آنها را بشمارید، تعدادشان بسیار کم خواهد بود. اینها نه تنها موجب حواسپرتی اطرافیانشان میشود، مقدار بسیار زیادی انرژی برای حرف زدن از آن فرد میگیرد. آخرین باری که به مدت طولانی درمورد مسئلهای حرف زدید و خستگی که بعد از آن داشتید را به خاطر آورید. علاوهبراین، هرچه چیزهایی که میگوییم بیفایدهتر باشند، چیزهای بیفایدهتری هم به ذهنمان برمیگردانیم. اما نگران نشوید، راههایی برای خاموش کردن آن وجود دارد.
بعضیها روزه سکوت را امتحان میکنند، روزهایی که در آن نه حرف میزنند، نه چیزی میخوانند و نه از کامپیوتر استفاده میکنند. و در پایان آن روز، حس آرامش و انرژی بیاندازهای میکنند. مراقب چیزهایی که میگویید باشید و فقط چیزهایی بگویید که موارد زیر درمورد آن صدق کند:
آیا چیزی که میگویم…
• به نظرم درست است؟ از ته قلبم برمیآید؟
• برای کمک کردن به یک فرد یا موقعیت خاص مفید است؟
• مهربانانه و بامحبت است؟ مثل تحسین یا پیشنهاد کمک؟
حرفهای آخر: برای پاک کردن ذهن
این مقاله از ۴ قانون ساده تشکیل شده است. اجرای این قوانین ممکن است در ابتدا برایتان دشوار باشد اما اگر آن را ۳ روز به طور منظم انجام دهید، بسیار سادهتر خواهد شد. آن را به ۷ روز گسترش دهید و بعد به ۲۱ روز. بعد از مدتی ببینید چطور دنیای بیرونتان تغییر میکند، چون دنیای درونیتان تغییر کرده است.
یک نکته دیگر: اجازه دهید قلبتان هدایتتان کند. به آن اعتماد کنید و به صدایش گوش دهید.