زمان : 19 Tir 1403 - 10:38
شناسه : 70648
بازدید : 20506
احیای فرهنگ یزدی و چهره اخلاقی یزد یک اصل است(13نظر) احیای فرهنگ یزدی و چهره اخلاقی یزد یک اصل است(13نظر) امیر حسین رادمنش

 

آبرو، اعتبار، خوشنامی از عطایا و مواهب خفیه الهی است که به کسان خاص و مکان های برگزیده داده می شود. قطعه زمینی شرافت کعبه و مشتی خاک تربت شفا بخش حسینی (ع) کوهی آرامگاه کشتی نوح (ع) و چوبی مفتخر به صلیب عیسوی (ع) می گردد. درست است که همه ایران سرای من است و با شنیدن این نام مقدس دلهامان می تپد ولی از یاد نبریم لطف یزدان پاک از دیر باز در این قطعه خاک آتش و نور توحیدی خود را روشن ساخته است . قدیمی ترین آتشکده و دیر پاترین مسجد سر از این خاک برآورده است. راستی در جمعی که از شهرستان ها و استانهای مختلف در زیر سقفی جمع می شویم آیا این احساس غرور و سربلندی که منشا در صداقت و پاکی و دینداری یزدی دارد آیا به یزدی بودن خود افتخار و مباهات نکرده اید؟؟

این گران سنگ ترین موهبت الهی و این شرافت یزدی بودن را باید پاس بداریم و بر آستان کبریایی خداوند ناصیه سپاس بساییم (گرچه کمتر شکر نعمت یزدی بودن به جا آورده ایم) شکر عملی این نعمت، خدمت کردن به یزدی و یزد است ولی برعکس می بینیم یزد روز به روز بی رویه گسترده و از چهره اصیل خود خارج می شود روزی از هر پشت بامی چهره معصومی گلی و رنگ و شوخ مینویی گاه گلی می توانستیم ببینیم که در دل خود بناها با بادگیرها که دست نیایش به درگاه حق برداشته اند اما امروز دوربین ها سخت این صحنه ها را می تواند شکار کنند معماری مدرن و انبوه سازی آرامش از چشم ها گرفته است آن سکون و وقار روحی یزدی که از بازارچه بیرون      می آمد تاثیر مستقیم شهرسازی سنتی بود دیوارهای بلند آزمندان را ناامید و پیچ و خم ورودی ساختمانها امنیت اندرونی و عصمت روحی و جسمی آنها را تضمین می کرد و چشم نامحرم را محروم از هرزه دیدی می ساخت. امروز آهن و سیمان و یولاد و ((اٌپن سازی)) دوری از رنگهای طبیعی کرم و قهوه ای و خاکی دیوار روح را هم کوتاه ساخته و پرده های شرم و حیا را دریده است محلات قدیمی و بافتهای قدیمی که سند افتخار مهندسان و معماران یزدی می باشد و بزرگترین دلیل بر تخصص و تعهد که سالها باد و باران و زلزله توان و  یارای ضربه زدن نداشته طوفان بی مهری و کم توجهی در حال ساختن بافت تاریخی است. صورت و چهره های متفاوت را در قسمت بافت قدیمی از یزد با رفتار های غیر قابل قیاس با رفتار یزدی اصیل در خلاء ناشی از کم توجهی می بینیم که آمار بزه های اجتماعی و ناهنجاری ها را هم در این بخش شهر بالا برده است.

عدم مدیریت صحیح و حرکت از روزمرگی به ساعت مرگی باعث شده گنجهای الهی که در دل این کویر نهفته به درد یزدی و به نفع او استخراج نشود ما معادن مختلف داریم که امروز دیگر بدون کار و ارزش افزوده به صورت خام فروشی بدون بهره دهی استخراج می شود جدای از آن تنها شهر خشتی جهان و یکی از شهرها که باید به عنوان پایتخت ادب و رفتار اجتماعی و اخلاق مداری معرفی گردد در حال از دست دادن اصالت خود است. اگر امروز گل اخلاق و صداقت یزدی پژمرده شود فردا به چه می توانیم ببالیم؟؟ چه بد فرزندانی بودیم که میراث نیاکان را به فرزندان منتقل نکردیم !! آیا فرصت بالیدن و نازیدن به یزدی بودن را به نسل بعد داده ایم؟؟

شورای شهر مشتی آسفالت و پل و طرح و جلسه و رأی دادن و عوارض گرفتن و بودجه و شهردار مصوبه کردن نیست. شورای شهر با حضور چهره های فرهنگی مدیران فرهنگ محور، آشنا به ظرایف باید بافت فرسوده فرهنگی و اخلاقی را زنده کند. باید به ظرافتهای هنر و اندیشه فکر و باورها و عمق بخشیدن به آنها توجه کند.

( قدقامت ) و ( حی الفلاح ) از مناره های بلند یزد باید آژیر خطر سقوط اصالت یزدی را از دل شورای شهر برآورد و بعد طرح تفضیلی احیای بافت فرسوده ادب یزدی را منادی دهد . طرح نوین برای اولین بار که یزد پایتخت اخلاق و شهر ادب و فرهنگ باهدف نازیدن و بالیدن به یزدی بود و حفظ میراث گران سنگ پدران خود باشیم. باید طراحی و اجرا گردد.

در همه شعارها فریاد از آسفالت هست از احیای صداقت نیست ، فریاد از احداث پل و گذرگاه و میدان و زیر گذر و روگذر است از احیای اخلاق ، آداب و رسوم ، صلابت و مناعت طبع نیست، صحبت از داخل محدوده و بیرون محدوده می شود از محدوده پاکی و راستی و نرفتن از خارج محدوده نیست، فریاد آه از طواهی و رفاه است هیچگاه از پالایش درون و امنیت اخلاقی نیست،.

آیا شورای شهر اگر متانت و آرامش را گسترش دهد هیچگاه گرههای ترافیک حل نمی شود؟ ملکه ساختن حق تقدم و رعایت حقوق دیگران در باورها کمی مهربانی! نیاز به روگذر و زیر گذر کم می کند، پل عشق به عابر پیاده باید در درون و اخلاق زد، دل آسفالت      نمی خواهد کمی عشق می خواهد کمی هوای مطبوع

انشاالله راه یابندگان به شورای شهر از برون به درون از ظاهر به باطن هم بپردازند، چه شاهد حضور چهره هایی هستیم که یزدی نیستند، یزد را نمی شناسند، با فرهنگ یزد آشنا نیستند ، هیچگاه مدیریت نکرده اند ، دو خط و دو صفحه کتاب یزد را ننوشته اند نه خوانده اند.

بزرگان یزد و علت بزرگی بزرگان را نمی دانند.

عجبا ذات نایافته از هستی بخش که بتواند هستی بخش باشد.

مخلص کلام صحن شورا باید صحنه حضور متخصصین بخصوص بینشمندان فرهنگمدار باشد.