به گزارش «عصر خبر»، در یکی از تازه ترین نوع تبلیغات انتخاباتی، یکی از فعالان ستادهای انتخاباتی مدعی شده که تاکنون پنج میلیون کارت هواداری برای نامزد متبوعشان صادر شده و به زودی این عدد به 15 میلیون خواهد رسید!
برای بدست آوردن هزینه ای که صرف صدور این کارت های هواداری خواهد شد، کافی است عدد 15000000 را در هزینه احتمالی هزار تومان برای تولید، چاپ و توزیع هر کارت ضرب کنیم تا در کمال شگفتی به عدد 15 میلیارد تومان رسیده و با این ابهام مواجه شویم که براستی این عدد بزرگ از کجا آمده و از جیب چه کسی هزینه میشود؟!
باز هم انتخابات از راه رسید و خودنمایی شاخصههای ایرانی انتخابات آغاز شد؛ از افشاگریهای بی سابقه گرفته که طی آن بسیاری حرفهای مگو درباره کاندیداها علنی میشود تا پاک و منزه نشان دادن افراد از طرف طرفداران ایشان که گاه قادر است مرزهای غلو و اغراق را به سطح بسیار بالایی ارتقا داده و «دروغ شاخدار» را معنا کند!
چنین ادعای گزافی تنها دو رویکرد پیش رویمان خواهد گذاشت؛ نخست آنکه با واقعیتی بی سابقه مواجه هستیم و دوم آنکه با ادعایی مواجه شدهایم که اساسا کذب بوده و یا در خوش بینانه ترین حالت، به شدت با اغراق عجین شده است.
نخست: واقعیتی گران و پانزده میلیونی!
اگر از منظر نخست به ماجرا نگریسته و در پی کنکاش تبعات این ادعا باشیم، ناچار میبایست بپذیریم که کاندیدای مورد نظر، امکانات بسیار قابل توجهی در گردآوری اطلاعات، تهیه و تولید کارت خام، چاپ و در نهایت انتشار این حجم انبوه از کارت را داراست؛ امکاناتی بسیار کم نظیر که حتی دولت مردان از داشتن آن محروماند که اگر نبودند، پروسههای گوناگون صدور و تعویض کارت های مختلف، گردآوری آمار و اطلاعات و ... اینقدر زمان بر نشده و البته روند انتشار این کارت ها در سراسر کشور، ابداع میشد چراکه حتی پر تیراژترین روزنامه های سراسری کشورمان هم با آن همه دبدبه و کبکبه در این تیراژ چاپ و نشر نمیشوند.
اکنون کافی است که این تعداد را سه برابر تصور کنیم تا به یک پنجم جمعیت کشور رسیده و با لحاظ کردن این نکته که تمامی جمعیت کشور حایز شرایط سنی برای شرکت در انتخابات نیستند، این برداشت سطحی حاصل شود که با حضور این کاندیدا، سایر کاندیداها آب در هاون میکوبند چراکه پانزده میلیون کارت هواداری یعنی برنده شدن قطعی این نامزد که ظاهرا سرمایه گذاری کلانی به کارزار انتخاباتی آورده است.
برای بدست آوردن هزینه ای که صرف صدور این کارت های هواداری خواهد شد، کافی است عدد 15000000 را در هزینه احتمالی هزار تومان برای تولید، چاپ و توزیع هر کارت ضرب کنیم تا در کمال شگفتی به عدد 15 میلیارد تومان رسیده و با این ابهام مواجه شویم که براستی این عدد بزرگ از کجا آمده و از جیب چه کسی هزینه میشود؟!
این عدد آنقدر غیر قابل توجیه به نظر می رسد که حتی اگر به یک دهم تقلیل پیدا کند، بازهم عددی درشت به دست خواهد داد که البته بی کاربرد است چراکه اگر این جمعیت دل در گرو کاندیدایی نهاده باشند، بدون کارت هواداری هم رای به او خواهند داد و یا برعکس؛ صدور شکیل ترین کارت هواداری هم برایشان به ارائه رای گره نخورده و خرج عطینا خواهد بود.
دوم: غلوی آشکار و بنیان شکن!
اما در روی دوم، صدور پانزده میلیون کارت هواداری که وفق سخنان مقام مدعی میبایست بپذیریم پنج میلیون آن صادر و توزیع شده است، در صورت صحت، مترادف انفجار یکی از بزرگترین بمبهای خبری روزهای اخیر شده و نه تنها توسط پنج میلیون نفری که کارت دریافت کرده اند(؟) بلکه توسط اطرافیان ایشان اینقدر نقل میشد که از فرط تواتر، نیاز به طرح آن در دنیای رسانه وجود نمیداشت.
اینجاست که به نظر میرسد یا با دروغی آشکار و شاخدار مواجهیم که حتی قادر است بر برنامه های اصولی و سالم دیگر کاندیداها رنگ بی اعتمادی بزند و یا در خوش بینانه ترین حالت، با ادعایی حقیقی اما به شدت اغراق شده رو به رو هستیم که کار صورت گرفته در آن چند برابر جلوه داده شده و مثلا به جای پنج هزار، پنج میلیون ذکر شده است!
بدین ترتیب می بایست از یک سو خرسند باشیم که هزینه چند میلیاردی در مسیر پیروزی کاندیدای دلخواه برخی هزینه نشده اما از سوی دیگر، نگران هزینه ای باشیم که برای رسیدن به منویات برخی، از اعتماد مردم پرداخت میشود چراکه اگر خبر صدور این تعداد انبوه کارت در جامعه نقل شده اما عملا کسی نشانه ای برای واقعی بودن آن نیابد، حکم دروغی بسیار بزرگ و آشکار خواهد داشت که ممکن است به پای نظام نوشته شود نه کاندیدایی خاص که از فیلتر شورای نگهبان گذشته و به عنوان فرد واجد صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری حاضر شده است.
شاید بد نیست که از آقای کاندیدا بخواهیم که یا خبر را تایید کرده و منابع مالی تامین کننده این خرج گران را تشریح کند یا با تکذیب آن، هم آبروی خود را خریده و هم از منظر اعتماد عمومی، راه جبران مافات در پیش بگیرد!