بازی های هاشمی و احمدی نژاد
هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و مشایی، یک چیز گفته اند و می گویند
حال که در اتفاقی جالب و دور از ذهن، خاتمی بعنوان پرچمدار اصلاحات، نه از عارف، که از هاشمی حمایت کرده، با توجه به اینکه احمدی نژاد نیز همه تخم مرغ هایش را در سبد مشایی گذاشته و دولت هیچ کاندیدایی بجز مشایی در انتخابات ریاست جمهوری ندارد، اگر شورای نگهبان صلاحیت اسفندیار رحیم مشایی را تائید نکند و حکم حکومتی شامل او نشود، احمدی نژاد برای تداوم ماندگاری و انتقام گیری سیاسی، به جرگه حامیان هاشمی رفسنجانی خواهد پیوست!؟ و اگر این اتفاق برنامه ریزی شده بیفتد، انتخابات ریاست جمهوری به کدام سو خواهد رفت و به کجا ختم خواهد گشت!؟
خاتمی، روزگاری وزیر هاشمی و احمدی نژاد استاندار هاشمی بوده و هر کدام زیر لوای مخالفت با هاشمی! همچون هاشمی هشت سال در ایران بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده و منافع سرمایه داران را تامین نموده و بی عدالتی و فاصله طبقاتی را رشد و توسعه داده، و سرانجام ایران را از سه راه به وضعیت و گردنه «خطرناک» امروز رسانده اند، و حال در آخرین پرده نمایش، همه تصویرهای پشت پرده به مردم نشان داده خواهد شد!؟
خاتمی و احمدی نژاد و مشایی و زیبا کلام و موسوی و عارف می توانند در کابینه هاشمی نقش و سهم و جایگاهی داشته باشند، و احمدی نژاد می تواند که با حمایت غیرمنتظره خود از هاشمی، نقش بسیار مهمی در تاریخ ایران بازی کرده و بانی یک کودتای سفید گردد.
به احتمال حمایت احمدی نژاد از هاشمی فکر کنید. چقدر این احتمال می تواند ضعیف و این تحلیل اشتباه باشد!؟ و در صورتیکه این اتفاق بیفتد، آیا قدرتی هست که قادر به مقابله با این جریانی که ثروت و قدرت را در اختیار دارد باشد!؟
اگر شورای نگهبان صلاحیت هاشمی و مشایی را با هم رد کند، روند برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ممکن است سخت دچار اشکال گشته و نتیجه آن قبل از برگزاری، در افکار عمومی داخل و خارج کشور بزیر سوال برود و حماسه سیاسی و اقتصادی تحقق نیابد؛ و اگر هاشمی و مشایی هر دو تائید صلاحیت شوند، برنده بجز هاشمی و مشایی نمی تواند کس دیگری باشد، و این یعنی ...
بعد ازین «پیچ» تند تاریخی، تکلیف ایران روشن خواهد شد، و اما گذر از این پیچ خطرناک، جه سرنوشتی برای ایران و ایرانی رقم خواهد زد!؟
هاشمی که سالهاست پس از ریاست مجلس و ریاست جمهوری، برمسند ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام تکیه زده است، خود خوب بیشتر از هر کسی می داند که در هشتاد سالگی قادر به انجام وظیفه سنگین ریاست جمهوری نیست، و اما هاشمی برای دوباره رئیس جمهور شدن به صحنه نیامده، که وظیفه و ماموریت و خواست او چیز دیگریست و شاید که مصلحت نظام این را اقتضاء کند!
مشایی و هاشمی، اینک با دو لحن و آهنگ، یک حرف را می گویند و تکرار می کنند، حرفی که به گوش و دل بسیاری از مردمان ایران خوش می آید، ترجمه و تحلیل و تفسیر حرف های هاشمی و مشایی، که بنوعی تکرار حرف های خاتمی با صوت دیگری می باشد، اثبات گر زیرکی و سیاستمداری هاشمی و بی رحمی دنیای سیاست می باشد.
هاشمی و مشایی، بنوعی از «صلح» و عدم مبارزه با اسرائیل و دوری از سوریه و فلسطین و غزه و لبنان و مذاکره با آمریکا و توجه به ایرانی در ایران می گویند، و این یعنی جدال آشکار با تفکراتی که مخالف این تفکر می باشند. و ماموریت احمدی نژاد در این هشت سال، شاید که آماده کردن زمینه برای تحقق این مسئله بوده است.
هاشمی و خاتمی و احمدی نژاد و مشایی، یک چیز گفته اند و می گویند، کافیست که خوب به حرف هایشان «توجه» و «فکر» کنید.