مشرق نوشت حامیان اسفندیار رحیم مشایی اقدام به راه اندازی سایت ها و وبلاگ هایی برای تبلیغ وی کرده اند. در این وبلاگ ها با شعار "پیش به سوی فتح خیبر"، از این فرد به عنوان "مظلوم تر از بهشتی، خدوم تر از رجایی"! نام برده اند.
کاش احمدی نژاد آن قدر که دغدغه حفظ مرتضوی و ارادت به مشایی دارند، دغدغه مشکلات مردم را داشت
روزنامه خراسان در یاداشتی به قلم محمدحسین جعفریان نوشت:
در یک سال اخیر قیمت تمام کالاها و خدمات چند برابر شده است و با این حال دستمزدها به ویژه حقوق کارمندان دولت ثابت مانده است. این ها چطور باید خانواده هایشان را اداره کنند؟ چرا کسی به این سوال پاسخ نمی دهد؟ آیا دولتمردان به فکر عواقب هولناک این وضعیت هستند؟ نفس مردم از گرانی ها بریده و کمرشان زیر این بار شکسته است! اما انگار نه انگار، هیچ کس حرفی از این معضل نمی زند و به فکر چاره اندیشی نیست. آقای رئیس جمهور در سخنرانی از فرهنگ و تمدن ایران داد سخن می دهد و به مردمی که با شکم های گرسنه و وحشت زده از افزایش لحظه ای قیمت ها در خانه های محقرشان چشم به دهان او دوخته اند وعده چند هکتار زمین برای هر خانوار می دهد. انگار نه انگار چند ماه دیگر باید بروند و نتیجه مدیریت ایشان افزایش هزینه های کمرشکن برای میلیون ها ایرانی بوده است. چرا کسی به فکر این شکم های گرسنه و مردم بی پناه نیست؟
یکی از مدیران ارشد وزارت کشور به خبرنگاری که از کمک رسانی به زلزله زدگان «زهان» انتقاد کرده، گفته است: «دولت مسبب زلزله نبوده که حالا بدهکار مردم باشد!» اما همین دولت گویی چنان بدهکار یک قاضی معزول و متهم به جرم های سنگین است که به خاطر او بارها قانون را دور می زند. نام صندوق را به سازمان تغییر می دهد، ریاست را می کند سرپرستی و... تا همچنان طرف رئیس بماند. پیشنهاد می کنم اگر باز هم مجلس راهی قانونی برای برکناری ایشان یافت، این بار دولت نام ایران را به «سعید مرتضوی» تغییر دهد تا دیگر کسی مزاحم این الهه خوبی ها نشود!
کاش آقای احمدی نژاد و تیمشان، آن قدر که دغدغه حفظ سعید مرتضوی را در ریاستش دارند، یا آن قدر که دغدغه و ارادت به مشایی، دغدغه مشکلات مردم را داشتند و به اندازه آن دو، برای مردم و مشکلاتشان ارزش قایل بودند. کم کم دارم به این یقین می رسم که همه از کلیه مشکلات باخبرند اما هیچ اراده ای برای تغییر این وضعیت به کار نمی بندند.استاندار خراسان شمالی به بانک های استانش دستور داده نامه های درخواست وام مردم را که از سفر رهبر انقلاب به آن ها احاله شده به سرعت عملیاتی کنند و گفته: «بانک های استان این قدر مستأصل نیستند که در برابر این نامه ها بگویند پول ندارند. چون مواقعی هست که اگر دلشان بخواهد وام می دهند و اگر نخواهند هزار تا قانون و تبصره می چینند که انسان از کارش پشیمان می شود!» از این روشنتر! همه خوب می دانند دستگاه های مربوطه چطور مردم نیازمند را سر می دوانند، اما هیچ کس کاری نمی کند. همه تماشاگرند. چرا؟ آقای «اسدا... عسگراولادی» در پاسخ سایت روزنامه ایران که او را به روابط اقتصادی با انگلیس متهم کرده، گفته است: «خداوند فرصت حیات مرحمت کند که همه باند ورشکست کنندگان کشور را در محضر عدالت و ایستاده مقابل قاضی ببینیم». یعنی ایشان هم معتقد است عده ای سرگرم ورشکست کردن کشورند و کاری به درد و داغ مردم و گرانی های آنان ندارند. گوششان به ناله ملت بدهکار نیست و حرف های صد تا یک غاز خودشان را می زنند. پس چرا کسی کاری نمی کند؟