مسئله افشاگری در نظام اسلامی از موضوعاتی که دارای جنبههای مختلفی است، گاهی بر اساس تکلیف شرعی است، گاهی برای تسویه حساب سیاسی، گاهی برای ایجاد حاشیه امن و گاهی برای برچسب زدن و لکه دار کردن دیگران و گاهی بلوف و یا دروغی است برای ترساندن رقبا و منتقدین
آنچه در این نوشتار به دنبال بررسی آن هستیم، دسته بندی و معرفی مصادیقی از انواع افشاگریها در نظام جمهوری اسلامی ایران است
1- افشاگریهایی از نوع تکلیف شرعی
امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری بارها بواسطه اقدام اشتباه و بعضا خلاف قانون و شرع مسوولین، هشدارهای جدی به متخلفین داده اند تا به اصلاح فتار خود بپردازند و در پاره ای از مواقع، بر اساس تکلیف شرعی و قانونی خود و با اجتهادی که در امور دینی کسب کرده اند، مسائلی را با مردم در میان گذاشته و به صورت عمومی اعلام کرده اند.
یکی از مصادیق افشاگریهایی که در دهه اول انقلاب اتفاق افتاده است، نامه امام خمینی (ره) به آیتالله منتظری بوده است، لازم به توضيح است که حضرت امام با وجود اصرار زياد بر انتشار اين نامه از رسانه ها، با تقاضا و صلاحديد مسئولان کشور مبني بر عدم انتشار در آن زمان موافق فرمودند. با اين حال، براي اولين بار نسخه اي از آن توسط حجت الاسلام فاکر در اختيار روزنامه جمهوري اسلامي قرار گرفت و در تاريخ يكم آذر هفتاد و شش در روزنامه مذکور به چاپ رسيد و مورد تأييد دفتر نشر آثار امام نيز قرار گرفت.
رهبر معظم انقلاب نيز در روز 29 خرداد سال 1388 در فتنه 88 خطاب به معترضیني که با ادعای تقلب و اقدامات غیر قانونی، شیرینی حماسه سیاسی 22 خرداد را در کام مردم تلخ کردند، میفرمایند: " من از همه اين دوستان، اين برادران، ميخواهم بنا را بر برادرى بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است. راه محبت و صفا باز است، از اين راه برويد. و اميدوارم خداى متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب، همه پيشرفت كشور را ميخواهند. جشن پيروزى چهل ميليونى را اين برادران گرامى بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچنانى كه دشمن ميخواهد خراب كند. البته اگر كسانى بخواهند راه ديگرى را انتخاب بكنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد."
2- افشاگریهایی از جنس اعتراف
یکی دیگر از مصادیق افشاگری در تاریخ انقلاب، افشاگری متخلفان و محکومین در دادگاههای انقلاب اسلامی بوده است، به نحوی که بعد از اثبات جرم و اتهام توسط دادگاه صالحه، بر اساس مصلحت جامعه و مردم، گوشهای از اعترافات محکوم در رسانه ملی پخش میشده است.
یکی از مصادیق این نوع افشاگری، اعترافات مهدی هاشمی (معدوم) درباره اقدامات و خیانتهای او بوده است که توسط باند مهدی هاشمی انجام گرفت، مهدی هاشمی در اعترافات خود، سواستفاده از ساده لوح بودن آقای منتظری را افشا میکند و میگوید: گزارشاتی به آقا می نوشتم که معتقد بودم کارساز است و در همین جا باید عرض کنم من، با گزارشاتی که به آقا می نوشتم، در حقیقت از اعتماد پاک و بی شائبه فقیه عالی قدر نسبت به خودم، سوء استفاده کردم. من می خواستم با نوشتن این نامه ها و گزارشات به خدمت ایشان، در حقیقت افکار خودم را القاء کنم و خط بدهم"
اعترافات متهمین فتنه 88 در دادگاه انقلاب اسلامی و نام بردن از مسوولین سابق و فرزندانشان، مصداقی ديگر از این نوع افشاگری است.
3- افشاگریهایی از جنس دروغ
این نوع از افشاگری، اغلب بواسطه مسوولان دولتی و نخبگان سیاسی برای قرار گرفتن در حاشیه امن و سو استفاده از شرایط موجود است و از سوی دیگر، گاهی اوقات برای امتیاز گرفتن از رقبا و ساکت کردن منتقدین و مخالفین است.
به عنوان مثال شدت افشاگری ها از سوی بنی صدر و در زمان ریاست جمهوری وی، به حدی بود که چهره هایی مانند مقام معظم رهبری و شهید بهشتی بارها نسبت به رواج آن هشدار داده بودند، بنی صدر حتی برابر تذکرات امام (ره) نیز به خود نیامد و در یکی از صحبت های خود مشخصا اعلام کرده بود: "مردم از رئیس جمهورشان انتظار افشاگری دارند و من این کار را برای مردم کردم و بازهم خواهم کرد".
یکی دیگر از مصادیق افشاگری های دروغ، سخنان توهین آمیز مهدی کروبی یکی از محکومین فتنه 88 است که بدون هیچ گونه سند و مدرکی، علیه نظام اتهاماتی را را مطرح کرد و هیچگاه دلیل موجهی برای حرف خود درباره اعمال غیر اخلاقی نسبت به زندانیان در جمهوری سالامی ایران ارائه نکرد.
مصداق ديگر افشاگریهای دروغین، برچسب زنی و اتهام زدن به رئیس جمهور قانونی کشور توسط دیگر نامزدها و حامیانش به خصوص میرحسین موسوی در فتنه 88 است، به گونهای که بدون هیچگونه سند و مدرکی رييس جمهور منتخب را به عناوين مختلف متهم کردند.
4- افشاگریهایی از جنس خیانت
یکی دیگر از انواع افشاگری، فاش کردن اسناد و اقدامات طبقه بندی شده نظام اسلامی است که نباید به صورت علنی بازگو شود و در صورت افشای آنها، عملا منافع ملی تهدید شده و خیانت به انقلاب و کشور محسوب میشود.
یکی از مصادیق این نوع افشاگری، ماجرای انتشار سند طبقه بندی شده وزارت اطلاعات در روزنامه سلام است که نتیجهای جز خیانت و تهدید منافع عمومی نداشت. روزنامه سلام هم در 15 تير يعني يك روز مانده به مطرح شدن اصلاحيه در صحن علني مجلس ، اقدام به انتشار سند محرمانه منتسب به وزارت اطلاعات نمود بعد از انتشار این سند طبقه بندی شده در روزنامه سلام و به تبع آن توقیف روزنامه، مطبوعات زنجیرهای دولت اصلاحات اقدام به لجن پراکنی علیه نظام کردند و نتیجه این مسئله، تنها و تنها نفوذ بیگانگان به داخل کشور و فتنه 18 کوی دانشگاه یا همان 18 تیر 78 بود.
یکی دیگر از افشاگریهای خیانت آمیز به کشور، خیانت مجلس ششم علی الخصوص یکی از نمایندگان حزب مشارکت در مجلس ششم است.ماجراي نطق شرم آور و انباشته از خيانت يك عضو فراكسيون مشاركت (احمد شيرزاد) از تريبون مجلس ششم كه ادعا كرد ايران 19 سال درباره برنامه هسته اي دروغ گفته و اكنون دم خروس بيرون افتاده است، مصداق بارز افشاگری خیانت علیه انقلاب است.
اين نطق دقيقا مقارن با دم تكاندن گروهك تروريستي منافقين و طرح ادعاي نظامي بودن برنامه هسته اي ايران انجام گرفت؛ ادعايي كه دروغ بودن آن به مرور زمان و با بازرسي هاي گسترده بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي ثابت شد.
5- افشاگری از جنس بی اخلاقی
متاسفانه از دیگر مصادیق بی اخلاقی در نظام اسلامی، افشاگریهایی است که عملا اخلاق و اصول اسلامی در آنها رعایت نمیشود و نتیجه این افشاگریها چیزی جز تهمت زدن به افراد و اقدام بر خلاق قانون اساسی نخواهد بود.
یکی از مصادیق بارز این نوع افشاگری، ادعاها و برچسب زنیهای نامربوط نامزدهای ریاست جمهوری در انتخابات سال 1388 است به گونهای که در مناظرههای انتخاباتی از اشخاصی نام برده شد که هیچ نقشی در مناظره نداشتند و نمیتوانستند مقابل ادعاهای مطرح شده از خود دفاع کنند.
از جدیدترین مصادیق بی اخلاقی در افشاگریهای انجام گرفته در تاریخ انقلاب، ماجرای استیضاح "شیخ الاسلام" وزیر کار و رفاه اجتماعی دولت دهم بود. در این استیضاح، آقای احمدی نژاد برخلاف اصول اسلامی و قانون اساسی، اقدام به پخش فیلمی از برادر رئیس مجلس شورای اسلامی کرد که هیچ ارتباطی با ماجرای استیضاح نداشت و عملا توهینی به نمایندگان و مردم محسوب میشد.
مقام معظم رهبری درباره این ماجرا فرمودند: " رئيس يك قوه به استناد يك اتهامِ ثابت نشده و مطرح نشدهاى در دادگاه، دو قوهى ديگر را متهم كرد؛ اين كار بدى بود، اين كار نامناسبى بود؛ اينجور كارها، هم خلاف شرع است، هم خلاف قانون است، هم خلاف اخلاق است، هم تضييع حقوق اساسى مردم است. يكى از حقوق اساسى مهم مردم اين است كه در آرامش روانىو در امنيت روانىزندگى كنند؛ در كشور امنيت اخلاقىبرقرار باشد. اگر يك فردى متهم به فساد است، نمي شود به خاطر او انسان ديگران را متهم كند؛ حتّى اگر ثابت هم ميشد، چه برسد به اينكه ثابت نشده است، دادگاهى نرفته، محاكمهاى نشده. به استناد متهم كردن يك نفر، انسان بيايد ديگران را، مجلس را، قوهى قضائيه را متهم كند؛ اين كار درست نيست، اين كار غلط است. بنده فعلاً نصيحت ميكنم
6- افشاگریهایی از جنس بلوف
از دیگر مصادیق افشاگری، افشاگریهایی است که هیچگاه بازگو و افشا نمیشوند و گروه سیاسی تنها برای ایجاد حاشیه امن و اخطار دادن به رقبا، هشدار به افشاگری میکند.
از مصادیق افشاگریهای دروغین، ماجرای لیست 300 نفره در جیب آقای احمدی نژاد است، ایشان از ابتدای دوره ریاست جمهوری در سال 84 تا اواخر دوره دوم ریاست جمهوری، همواره از وجود لیست مفسدین اقتصادی کشور سخن میگفت، اما بعد از جدی شدن قوه قضائیه و نامه حجت الاسلام اژهای دادستان کل کشور برای پیگیری لیست 300 نفره رئیس جمهور، حتی یک اسم هم از جیب ایشان بیرون نیامد!
Yazdelection.blogfa.com