هرگز از یاد نرود غربالبیز
جوشد آب زلال
از دل کوه
با سخاوت کوه نجیب
چشمه سارش با شادی
می رود رقص کنان
سوی آن دشت وسیع
در کنارگذرآب
سنجدو بید صف کشیده به ردیف
یا که آن بید کهن
وسط چشمه شده پای به بند
کوه وشرشر آب و پونه
عطر بهار درخت سنجد
آدمی خستگی شهر گذارد به کنار