پای صحبت يك قرباني ربا در يزد
براي شهري كه بازار و بازاري اش معروفند به امانت و درستي و كد يمين و عرق جبين دو ركن اساسي كسب را هميشه در اين ديار در بر مي گرفته است حتي يك مورد هم از آن چه در ذيل مي خوانيد زياد است چه رسد به اين كه اين روز ها مصاديق زيادي از اين قبيل قربانيان در گوشه و كنار شهر ديده مي شو ند ...
...با آن كه مرد كاملي است چيزي نمانده بود وا بتركد به گريه .. وقتي از ماجرايي تعريف مي كرد كه باعث شده بود در زماني كوتاه همه دار و ندارش را براي آن بدهد و هنوز كه هنوز است اصل مبلغ را كه چند برابر چك براي تضمين آن از او گرفته اند بدهكار است . مي گفت احتياجم در ابتدا اندك بود اما فرع سنگيني كه به آن تعلق مي گرفت خيلي زود امانم را بريد و من را در ورطه اي انداخت كه هر لحظه كه مي گذشت مثل گناه بر آن افزوده مي شد . هر چه در مي آوردم مي دادم اما همه اين ها به حساب بهره مي رفت و هيولاي اصل محكم و استوار در برابرم خم هم به ابرو نمي آورد . يك دقيقه اگر از باز پرداخت فرع غافل مي شدم اعداد و ارقام به دقت تمام در ماشين حساب ديجيتالي محاسبه مي شد و مبالغي بابت نزول در نزول به حسابم مي رفت . گرفتار غول بي شاخ و دم تصاعدي شده بودم كه باور كنيد از جاي كندن آن كار هر كس نبود اصلا كار هيچ كس نيست چرا كه نديده ام كسي را وارد اين وادي يعني ميدان بهره دادن شده باشد و جان به سلامت به در برد ..
گفتم : اين آدم كيست كه چنين بي رحمانه بر آشيانه ات تاخته و دست بر نمي دارد ؟ وقتي پاسخ داد حيرت وجودم را گرفت .. طرف هم مثل خود او جوان بود .. چيزي حدود 30 سال منتهي با اين تفاوت كه او بهره مي گرفت و در اندک مدتی میلیارد ها تومان از محل این حرام خواری به جیب زده بود و اين يكي بهره مي داد و آه در بساط نداشت با ناله سودا کند .. آري ربا ! معادله اي شيطاني كه خداوند حكم به حرمت آن داده است و مرتكب آن را محارب با خود و پيامبرش مي داند ولي با وجود اين عده اي با هزار كلاه شرعي و توجيهات آن چناني مزه اش را چشيده اند و چون كامشان به ظاهر شيرين شده اين زهر قاتل را گواراي وجود پنداشته اند حال آن كه باطن آن چيزي است مانند زناي با محارم .. سخت زشت و پلشت و ابليسانه ... دارالعباده يزد بايد براي اين سم مهلك و اين بلاي بدتر و سهمگين تر از هر بليه چاره اي بينديشد همان سان كه ديگر شهر ها نيز چنين بايد بكنند . در شرايطي كه يك فرد معتاد را قانون راهي بازداشت و باز پروري مي كند مانده ام چگونه است تیره ربا خواران راست راست راه مي روند و هر روز كه مي گذرد خانه ای را بر سر اهل مظلوم و بي پناهش آوار مي نمايند . تنها راه چاره معرفي و سپردن اين قبيل افراد به مراجع قانوني و قضايي است كه اميد واريم مردم شريف ما با آگاهي از حدود قوانين بفهمند و متوجه شوند اين همه جنايت تنها زير پوشش سكوت آن ها قوام و دوام مي يابد
پاكزاد