روز گذشته، خبرگزاری ایسنا یادداشتی با عنوان "حالا شدند اراذل و اوباش؟!/ ریشه مشکلات کشاورزان اصفهان در زمین کیست؟" منتشر کرد که پس از گذشت کمتر از یک ساعت از خروجی این خبرگزاری حذف شد.
متن اصلی این یادداشت که در مدت زمان انتشار توسط اصفهان فردا بازنشر شد، به شرح زیر است:
کشاورزان اصفهانی لوله خط انتقال آب به استان یزد را شکستند تا اعتراض خود را نسبت به انتقال آب اصفهان به دیگر استان ها بیان کنند.
اگرچه این اقدام نادرست ظاهراً نتایجی را به دنبال داشته، مشکلات کشاورزان را در صدر و کانون توجهات قرار داده و تا آستانه حل شدن پیش برده است، اما سؤال این جاست که چرا باید تا رسیدن به این مرحله پیش رفت؟
وقتی یک آسیب اجتماعی رخ می دهد، برای رفع تکلیف هم که شده ریشه یابی و آسیب شناسی اش می کنند. پس وقتی چنین اتفاقی می افتد و نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی، کشاورزان اصفهانی را اراذل و اوباش می نامد نیز باید دید چه مشکلاتی کشاورز ساده و قناعت پیشه ایرانی را به این جا رسانده است؟
در سالی که حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام دارد، سرمایه انسانی مان را به راحتی اراذل و اوباش خطاب می کنیم اما فراموش کرده ایم اگر کشاورزان با روش های معمول گوش شنوایی برای حرف هایشان یافته بودند، این روش را انتخاب نمی کردند. روشی که باعث شود مردم استان یزد در استفاده از آب شرب با مشکل روبرو شوند. هفته گذشته زمانی که همین کشاورزان با تراکتورهای خود تحصن کردند، پرچم ایران را بر روی ماشین ها نصب کردند تا نشان دهند، دغدغه آن ها یک دغدغه ملی است و قصد سیاه نمایی ندارند.
محمد مهدی اسماعیلی معاون استاندار اصفهان گفته است: عدم اطلاع رسانی مناسب به کشاورزان شرق اصفهان در خصوص اقدامات در حال انجام، علت اصلی تجمع آن ها و خسارت زدن به خطوط انتقال آب به یزد بوده است. چرا این اعتماد سازی و اطلاع رسانی صورت نگرفته است؟ آیا باز هم رسانه ها در این میان مقصرند یا شاید بتوان سهمی از این موضوع را به مسؤولان امر نیز نسبت داد؟
اما به نظر می رسد نگاه استاندار اصفهان به این موضوع منطقی تر بوده است. ذاکر اصفهانی در حاشیه همایش دستاورد بازسازی های گذشته و نقش ساخت و ساز مقاوم گریزی به این مسأله زده بود و گفته بود: به خاطر خودخواهی یک عده و دخالتهای غیر مسئولانه عده ای دیگر، مدیریت یکپارچه بر آب زاینده رود شکل نگرفته و مجموعه این مسایل باعث نارضایتی کشاورزان شرق اصفهان، برخوردهای فیزیکی و ایجاد اختلال در لوله انتقال آب به یزد شد.
البته این شکل از اعتراض به هیچ وجه مورد تأیید نیست. در آلمان، وقتی کارگران یک کارخانه به موضوعی چون تعویق در پرداخت حقوق معترض شدند، به نشانه اعتراض مچ بند قرمزی بستند و پشت دستگاه ها رفتند. وقتی همان روز مهمانان خارجی از کارخانه بازدید کردند، از صاحبان کارخانه پرسیدند: چرا همه کارگران مچ بندهای قرمز دارند؟ و بدین ترتیب متوجه اعتراض خاموش اما اثرگذار کارگران شدند.
ذکر این مثال به این معنا نیست که پیشنهاد نگارنده بستن مچ بند به دست کشاورزان اصفهانی است بلکه باید یاد آور شد که این نمونه، مثال دقیقی است برای آن که باور کنیم، اعتراض همیشه به معنای دست کشیدن و خاموش کردن دستگاه ها و پایین کشیدن کرکره ها و یا حرکت هایی از این دست نیست. اعتراض در رفتار اجتماعی ما همیشه با ترک کردن کلاس یا قفل زدن بر مغازه ها همراه بوده است. این شیوه اگرچه رایج، اما صحیح نیست. چه بسا تأثیر اعتراض در مثالی که آورده شد، بیشتر باشد، در عین حال که حفظ شأن کار و تلاش هم صورت گرفته و دیدگاه های منفی بیرونی به قضیه را هم کم رنگ کرده است.
به هر ترتیب باید یادآوری این نکته را به ویژه برای مسؤولان محترم استان یزد مکرر کرد که این کشاورزان همان هایی هستند که استان اصفهان را در 8 محصول کشاورزی، سرآمد کرده اند. در سال های خشکسالی با مشکلات جدی در معیشت خود روبرو شدند اما آب از اصفهان به یزد رفت. همان هایی که در پاسخ مشکلاتشان به خواندن دعای باران دعوت شدند، به آسمان سربلند کردند اما روبروی خانواده سر شرمندگی به زیر انداختند.