زمان : 10 Bahman 1391 - 22:45
شناسه : 64055
بازدید : 6241
مطهری: بازداشت فائزه و مهدی به صلاح هاشمی بود مطهری: بازداشت فائزه و مهدی به صلاح هاشمی بود

 چهل و اندی سال پیش، پدرش برای انقلاب تئوریسین بود و حالا او در شرایطی که نه می‌خواهد نشان اصولگرایی بر سینه‌اش باشد و نه آویز اصلاح‌طلبی بر گردنش،‌ می‌گوید به دنبال ادامه راه و روش پدر است. پدرش آن روزها به‌دنبال روشن کردن چهره‌ تندروهایی بود که در قالب‌های مختلف، می‌خواستند انقلاب را تحت‌الشعاع قرار دهند و او این روزها به دنبال آن است که سیاست‌های افراطیون چپ و راست را به چالش بکشد.

به گزارش آرمان، شاید بر همین اساس هم بود که برخی سیاست‌های محمود احمدی‌نژاد را مورد نقد قرار داد و برای اولین‌بار در تاریخ سیاسی ایران، با طرح سوال از رئیس‌جمهور وی را به صحن علنی مجلس کشاند. «علی مطهری» این ‌روزها گرچه در میان اصولگرایان و اصلاح‌طلبان منتقدانی دارد اما در میان همین گروه‌ها، متحدانی هم دارد که باعث شده میانه‌روی را پیشه کند. حالا او در شرایطی که برای دومین‌بار باعث شده تا محمود احمدی‌نژاد برای پاسخگویی به مجلس بیاید، مواضع‌اش را بار دیگر روشن می‌کند؛ به وضوح می‌گوید که با سبک و سیاق حدادعادل مخالف است و از سوی دیگر، بر این باور که اگر خاتمی به عرصه انتخابات وارد شود، تخریب می‌شود هم تاکید می‌کند و راه و روش ولایتی در جریان حوادث پس از انتخابات را به نقد می‌کشد. شاید تمام این حرف‌ها تلاشی باشد برای اینکه علی مطهری بگوید فارغ از هر نوع جناح‌بندی می‌خواهد،‌ آغازگر نگاهی جدید در عرصه سیاسی ایران باشد. تلاشی که در گفت‌وگوی ما با او، بیشتر به آن پرداخته می‌شود.

فکر می‌کنید اگر شهید مطهری این روزها در قید حیات بود از مواضع فعلی شما حمایت می‌کرد یا اینکه شما را به سکوت توصیه می‌نمود؟

البته پیش‌بینی چنین امری کار مشکلی است اما من شخصا همواره سعی کرده‌ام که پیگیر مبانی و اصول فکری ایشان باشم و فکر می‌کنم که تاکنون نیز براساس تفکر اجتماعی و سیاسی ایشان عمل کرده‌ام. از نظر خودم مشی سیاسی من منطبق بر تفکر استاد مطهری است چراکه ایشان یک رویکرد اصلاحی در حرکت اجتماعی و سیاسی خودشان داشتند و همیشه طرفدار جنبش و حرکت و اصلاحات اجتماعی بودند و شخصا فکر می‌کنم که در مسیر درستی حرکت کرده‌ام اما اینکه قضاوت دیگران چه باشد، مطلب دیگری است.

طی سال‌های گذشته همواره دیدیم که مادرمحترمتان حامی شما در مقابل هجمه‌هایی که افراطیون برای شما ایجاد کردند، بودند. واکنش دیگر اعضای خانواده‌تان نسبت به فعالیت‌های شما چگونه است؟ آیا طی سال‌ها خواهران و برادرانتان از مواضع شما انتقادی داشته‌اند؟

شاید چند سال پیش اختلاف‌سلیقه‌ای میان من و یکی از خواهرها وجود داشت ولی اکنون این‌طور نیست. همان‌طور که افرادی امروز حرف‌های ما را می‌پذیرند که در گذشته مخالف ما بودند، در خانواده هم یک مورد بود که مخالفت داشتند اما امروز به همان نقطه‌نظرات من رسیده‌اند.

علی مطهری این روزها با علی مطهری هشت سال پیش چه تفاوتی کرده؟ فکر می‌کنید چه تغییراتی در نوع تفکر سیاسی‌تان صورت گرفته است؟

تغییری نکرده‌ام. چراکه من مبانی و اصول ثابتی دارم که براساس همان عمل می‌کنم.

اما شما در انتخابات مجلس هشتم اعلام کرده بودید که قصد دارید در مجلس حضور پیدا کنید تا جلوی اصلاح‌طلبان را بگیرید اما الان رابطه خوبی با اصلاح‌طلبان دارید. یعنی اصلاح‌طلبان تغییر کرده‌اند؟

خیر. منظور من از «اصلاح‌طلبان» اصلاح‌طلبان ساختارشکن بودند، مثل برخی از نمایندگان مجلس ششم که مشکلاتی را به‌وجود آوردند. اما اصلاح‌طلبان مجلس هشتم افراد خوشفکر و معتدلی بودند. بعد از چند ماه از ورود به مجلس هشتم احساس کردم که خطر در این مجلس بیشتر از ناحیه اصولگرایان تندرو است.

«صدای ملت» که از سوی شما و برخی دیگر از امضاکنندگان سوال از رئیس‌جمهور تشکیل شده بود بنا به گفته خودتان قرار بود تبدیل به حزب شده یا فراکسیون آن تشکیل شود اما طی چندماه اخیر شاهد انفعال این جبهه بوده‌ایم. برنامه‌ای برای فعال کردن این جبهه ندارید؟

بعد از انتخابات مجلس تا به امروز درحال ارزیابی مجلس نهم بودیم تا ببینیم چه شخصیتی دارد و افراد دارای چه رویکردهای سیاسی و اجتماعی هستند. به‌علاوه از آنجا که در ابتدای مجلس نهم اصولگرایان تبدیل به دو فراکسیون شدند ما احساس کردیم که با تشکیل فراکسیون صدای ملت ممکن است به فراکسیون رهروان ولایت آسیب برسد و از همین‌رو تاسیس فراکسیون صدای ملت را به آینده موکول کردیم. البته درحال حاضر در فکر تشکیل این فراکسیون هستیم و ممکن است که فراکسیون صدای ملت را هم تشکیل دهیم. با توجه به شناخت نسبی‌ای که از مجلس نهم پیدا کرده‌ایم و سوال از رئیس‌جمهور که افراد مستقل را از افراد غیرمستقل تاحدودی متمایز کرده، از همین‌رو زمینه‌های تاسیس این فراکسیون به‌وجود آمده است.

اعضای فراکسیون صدای ملت را امضاکنندگان سوال از رئیس‌جمهور تشکیل می‌دهند؟

نه همین افراد، اما بالاخره در اثر گفت‌وگوهایی که با بسیاری از نمایندگان درمورد این مسئله داشتیم، شناخت لازم پیدا شده و زمینه تشکیل این فراکسیون تا حدودی فراهم شده است.

بیرون از مجلس چطور؟ قصد ندارید یک حزب سیاسی با نام صدای ملت تشکیل بدهید؟

تشکیل این فراکسیون می‌تواند مقدمه‌ای برای ایجاد حزب باشد. البته باید دید که در توان ما هست و آیا مقدمات لازم فراهم است یا نه.

با این تفاسیر احتمال دارد که برای انتخابات ریاست‌جمهوری هم فعالیت‌هایی داشته باشید؟

اگر فراکسیون شکل بگیرد، احتمال دارد که فراکسیون هم اظهارنظر کند.

یکی از مسائل پرحاشیه سال‌جاری بحث انتخاب رئیس مجلس بود. شما هم تلاش داشتید که آقای لاریجانی به ریاست مجلس برسد؟

خیر، من واقعا تلاشی نکردم. به‌ویژه به‌علت نسبت خانوادگی‌ای که با آقای لاریجانی دارم آنچنان به صلاح نبود که فعالیتی در این زمینه کنم و صرفا یکی، دو مرتبه در جلسه فراکسیون رهروان ولایت شرکت کردم. اگر کسی در این مورد از من سوال می‌کرد، نظر خودم را اعلام می‌کردم اما اینکه تلاش مستمری داشته باشم، نه.

با توجه به اینکه رقابت اصلی میان آقایان حدادعادل و لاریجانی بود، فکر می‌کنید که اگر آقای حدادعادل رئیس مجلس می‌شد این فرصت فراهم می‌شد که مجددا طرح سوال از رئیس‌جمهور مطرح شود؟

خیر. البته اگر آقای حدادعادل هم رئیس مجلس می‌شد، باید طبق آیین‌نامه عمل می‌کرد. اما با شناختی که ما از وی داریم، مطمئنیم که مقاومت می‌کرد. همان‌طور که دیدید وی خودش شخصا در صحن علنی مجلس فعالیت می‌کرد تا امضاها از حد نصاب بیفتد. به‌طور کلی روحیه ایشان به‌گونه‌ای است که اساسا با هرگونه تنشی مخالف است و مایل است که همه‌چیز با سکوت و آرامش تمام شود. اصطلاحا باید بگوییم روحیه محافظه‌کار. به‌نظرم چنین روشی برای مدیریت کشور مناسب نیست. هر تنشی بد نیست و تنش‌هایی که منجر به اصلاح امور شود، خوب است و اشکالی ندارد. ما که به دنبال «آرامش قبرستانی» نیستیم. آرامشی خوب است که نتیجه آن حرکت در مسیر قانون و اصلاح امور باشد ولی آرامشی که منجر به ادامه برخی تخلفات باشد، پسندیده نیست. من کلا با سبک و روش سیاسی آقای حداد موافق نیستم.

این روزها از سوی برخی حامیان حدادعادل مطرح می‌شود که شانس حدادعادل برای ریاست‌جمهوری بالاست.

به‌نظرم اساسا آقای حدادعادل برای کار اجرایی مناسب نیست، در حوزه‌های دیگر باید از ایشان استفاده شود.

در یکی از مصاحبه‌هایتان اعلام کرده بودید که اگر آقای احمدی‌نژاد جواب‌های در راستای سوالات به نمایندگان ندهد، مجلس از ابزارهای قانونی خود استفاده خواهد کرد.

به‌نظر من برخی اصولگرایان از بیانات رهبری تفسیر کامل و جامعی ندارند، یعنی مطابق با روحیات خودشان تفسیر می‌کنند. رهبری همواره به آرامش و تعامل و وحدت قوا توصیه می‌کنند که این یک امر طبیعی است. اگر ما بخواهیم این بیانات رهبری را به معنای تعطیلی وظایف نمایندگان تلقی کنیم، دیگر تذکر، سوال و استیضاحی نباید مطرح باشد و هیچ نظارتی بر عملکرد دولت نباید داشته باشیم. توصیه‌ها همواره وجود داشته است. اینکه تا رهبری یک سخنرانی می‌کنند و از وحدت و تعامل صحبت می‌نمایند سریعا بگوییم که منظور رهبری این است که هیچ انتقادی به دولت نکنیم و سوال و استیضاح انجام ندهیم برداشت نادرستی است. رهبری در آستانه سوال از رئیس‌جمهور در مجلس هشتم فرمودند نمایندگان مجلس وظایفی دارند که رهبری نه در کار آنها دخالت می‌کند و نه حق دخالت دارد. ایشان به صراحت اعلام کرده‌اند که اصلا در این‌گونه مسائل دخالت نمی‌کنند. امروز نیز به همین شکل است. آنچه رهبری با آن مخالف است آشوب و جنجال است. مثلا اگر سوال از رئیس‌جمهور را وسیله‌ای برای انتقام‌گیری قرار دهیم یا اینکه اخلاق و ادب را رعایت نکنیم و فضای کشور را جنجالی کنیم، خلاف نظر رهبری است. اما اگر استیضاح یا سوال با آرامش و به صورت منطقی و مستدل مطرح شود موجب افزایش رشد سیاسی و اجتماعی مردم بوده و مورد تایید رهبری است. البته اگر موضوعی خیلی حیاتی باشد و بخواهد آسیب جدی به کشور وارد کند، در صورت لزوم رهبری به صورت حکم حکومتی به رئیس مجلس پیغام می‌دهند و نمایندگان هم رعایت می‌کنند. اما این کار که افرادی نقل قول کنند رهبری مخالف است، از کارایی و استقلال مجلس می‌کاهد.

در روزهایی که فضای انتخاباتی در کشور روز‌به‌روز بیشتر مشاهده می‌شود، اظهارنظرها درمورد نحوه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات متفاوت است. برخی می‌گویند که اصلاح‌طلبان باید توبه کنند و برخی دیگر همچون آقای بادامچیان معتقد هستند که اصلاح‌طلبان مرده‌اند. شما چه فکر می‌کنید؟ نگاه شما به حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات چگونه است؟

معتقدم که اصلاح‌طلبان باید به‌صورت فعال در انتخابات آینده شرکت کنند و اگر بنا بر توبه باشد، برخی از اصولگرایان هم باید توبه کنند چراکه آنان هم در ایجاد مسائلی نقش داشتند. اگر بخواهیم متهمان اصلی را معرفی کنیم باید همه را در نظر گرفته و معرفی کنیم و این افراد باید به صورت همزمان محاکمه می‌شدند و اگر این کار صورت می‌گرفت، فتنه خیلی زودتر خاموش می‌شد. بنابراین اگر قرار بر توبه اصلاح‌طلبان باشد اصولگرایان تندرو هم که موجب تشدید این قضیه شدند، باید توبه کنند. به‌عنوان مثال، محاکمه‌هایی که به صورت مستقیم از تلویزیون پخش و با آبروی افرادی بازی شد، خلاف قانون بود. نوع برخورد و عدم توجه لازم و کافی به حادثه کهریزک و کوی دانشگاه و مجتمع سبحان آن هم درحالی که مقام معظم رهبری از این حوادث اظهار ناراحتی کرده و دستور پیگیری دادند، نمونه دیگر است. این تندروی‌ها تا آنجا ادامه یافت که زمانی که مجلس قصد داشت گزارش حادثه کوی دانشگاه را قرائت کند، مانع شدند. بنابراین اگر بنا بر توبه باشد این دوستان هم باید توبه کنند. به هر حال معتقدم اصلاح‌طلبان نباید اشتباه انتخابات مجلس نهم را تکرار کرده و کنار بکشند بلکه باید به‌صورت فعال در این انتخابات حضور پیدا کنند.

به‌نظر می‌رسد این دست اختلافات درمورد اینکه اصلاح‌طلبان مرده‌اند یا باید توبه کنند، برای پوشاندن اختلافات داخلی اصولگرایان است. نظر شما چیست؟

مشخص نیست که این افراد چه هدف و نیتی دارند و باید به ظاهر حرف‌شان اطمینان کرد. البته از آقای بادامچیان انتظار این صحبت‌ها نمی‌رفت چراکه وی جزو عقلای قوم است.

بسیاری از افراد شما را با توجه به مواضع چند سال اخیرتان یک اصولگرای اصلاح‌طلب می‌شناسند و حتی بسیاری پیش‌بینی می‌کنند که شما بی‌تمایل نیستید که با حمایت آیت‌الله ‌هاشمی‌ یک جریان سومی را ایجاد کنید تا اعتدال در جامعه برقرار شود. درست است؟

این جریان درواقع هم‌اکنون به‌صورت غیررسمی و حتی نانوشته در بین مردم تشکیل شده است. مردم درحال حاضر از برخی تندروی‌های اصولگرایان و همین‌طور از برخی تندروی‌های اصلاح‌طلبان در گذشته ناراضی هستند. در نتیجه جو حاکم و میل قلبی جامعه وجود چنین جریان سیاسی است اما اینکه این جریان سیاسی بخواهد در قالب یک حزب فعالیت کند، شاید نیاز چندانی به تشکیل حزب نباشد. هرچند که تشکیل احزاب در کشور مفید است تا اتاق فکری باشد اما ممکن است با تشکیل حزب این جریان نیز محدود شود. این جریان، هم‌اکنون وجود دارد و تفکری که خواهان اعتدال و میانه‌روی است و با تندروی و افراط‌گری به هر شکلی مخالف است و از حقوق مردم دفاع می‌کند طالبان زیادی در جامعه دارد. شخصیت‌هایی هم که مظهر این جریان هستند، مشخص‌اند. افرادی همچون آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی و آقای ناطق‌نوری می‌توانند در این امر نقش‌آفرینی کنند.

شما خودتان را یک اصولگرا می‌دانید؟

به‌معنای لغوی آن بله.

نه، منظورم اصولگرا به معنی متداول سیاسی آن است...

من اعتقادی به این دسته‌بندی‌ها ندارم.

اما شما در مجلس هشتم با این اسم به مجلس آمدید.

همان زمان هم این نام‌گذاری‌ها برایم مهم نبود.

درحال حاضر اصولگرایان و اصلاح‌طلبان تندرو مواضع سیاسی شما را زیاد قبول ندارند و مشخص نیست بالاخره شما اصولگرا هستید یا اصلاح‌طلب؟

خودم هم نمی‌دانم چه هستم. اما معتدلین هر دو جناح من را قبول دارند. به هرحال من این دیوار‌کشی‌ها و دسته‌بندی‌ها را اصلا قبول ندارم.

به نقش آیت‌الله ‌هاشمی‌رفسنجانی و ناطق‌نوری اشاره کردید. شما در همین ارتباط جلسه‌ای با این افراد داشته‌اید؟

نه، من هیچ جلسه‌ای با این افراد نداشته‌ام.

آیت‌الله ‌هاشمی‌ اعلام کرده‌اند که در انتخابات کاندیدا نمی‌شوند و تنها نقش مشاور برای رئیس‌جمهوری را ایفا می‌کنند که بالاترین رای مردم را داشته باشد، به‌نظر شما آیت‌الله هاشمی در این انتخابات چه نقشی می‌تواند ایفا کند؟

فکر می‌کنم ایشان دارای پایگاه اجتماعی خوبی در کشور هستند، هم میان حزب‌اللهی‌ها و هم میان منتقدان پایگاه دارند و به همین علت می‌توانند در ایجاد مشارکت حداکثری در انتخابات آینده موثر باشند. حمایت ایشان از یک کاندیدای خاص هم می‌تواند، موثر باشد. آیت‌الله‌ هاشمی باید در انتخابات آینده فعال باشند و از این موقعیت اجتماعی خود استفاده مطلوبی به نفع
انقلاب بکنند.

شاید هیچ‌کس تصور نمی‌کرد روزی برسد که دو فرزند آیت‌الله ‌هاشمی در زندان باشند. خود ایشان هم رفتار خوبی به گفته همگان با این مسئله داشته‌اند. این امر چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟

تغییر رفتار با آیت‌الله‌ هاشمی از سال 88 آغاز شده است. عده‌ای هستند که قصد دارند ایشان را کنار بزنند گرچه قادر نیستند. این امر هم یکی از تندروی‌هایی است که عده‌ای دارند. البته به‌نظرم مسئله بازداشت فرزندان آقای‌ هاشمی، هم به صلاح ایشان و هم به صلاح انقلاب بود و تندروها را خلع سلاح کرد. تندروها دوست داشتند همواره یک دستاویز به نام مهدی‌ هاشمی داشته باشند تا با عنوان «آقازاده لندن‌نشین» علیه آقای‌ هاشمی تبلیغ کنند. این دستاویز از این افراد گرفته شد و حرکت بسیار خوبی بود. حتی معتقدم که باید زودتر از اینها به این امر رسیدگی می‌شد. البته یک مرتبه که من از آقای محسن ‌هاشمی در این مورد سوال کردم و جویای علت نیامدن مهدی ‌هاشمی شدم، پاسخ دادند که از نظر حفظ جان مهدی نگرانیم. ظاهرا شرایط را مهیا نمی‌دانستند ولی درمجموع این کار برای موقعیت اجتماعی آقای‌ هاشمی هم خوب بود و نشانه‌ای از عدالت و عدم تبعیض در جمهوری اسلامی نیز بود.

این روزها شاهدیم هرچه به پایان عمر دولت نزدیک می‌شویم، اصولگرایان بیشتر از گذشته به برخی عملکردهای دولت انتقاد می‌کنند. افرادی که تا دیروز از حامیان اصلی احمدی‌نژاد بودند این روزها تبدیل به منتقد شده‌اند. برخی این تحلیل را دارند که اصولگرایان با این انتقادها قصد دارند خود را از برخی عملکردهای دولت مبرا کنند. آیا این تحلیل را قبول دارید؟

قطعا بخشی از اصولگرایان مثل جبهه پایداری در به ریاست‌جمهوری رسیدن احمدی‌نژاد و ایجاد یک جریان فکری از سوی آقای مشایی موثر بودند. برخی اصولگرایان در این کار نقش داشتند و حمایت‌های بیش از حد و گاهی بی‌منطق آنها از آقای احمدی‌نژاد در طول هفت سال گذشته عامل برخی از مشکلاتی است که امروز به‌وجود آمده است. یعنی این افراد از نحوه اجرای قوانین توسط دولت وتفکر فرهنگی آن حمایت کردند و او را ایده‌آل می‌دانستند. زمانی که ماجرای 11روز پیش آمد، شروع به انتقاد و مخالفت کردند. و اینکه گفته بودند مجلس در راس امور نیست آنچنان ایراد علنی و جدی نمی‌گرفتند و حتی اگر ما هم انتقادی می‌کردیم، علیه ما تبلیغات می‌کردند و مانع نطق ما در مجلس می‌شدند. اما امروز همان افراد همان حرف‌ها را گاهی هم تندتر تکرار می‌کنند. این امر نشان می‌دهد که این افراد یک مبانی و اصول فکری ثابتی ندارند و به فکر مصلحت و آینده نیستند. تنها به فکر دسته‌بندی‌های سیاسی خود هستند. این دسته از اصولگرایان در پیدایش شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود شریک هستند و نمی‌توانند خودشان را مبرا بدانند و باید تجدیدنظری در رفتار خود انجام دهند که چرا به اینجا رسیدند.

با توجه به شرایط فعلی و این احتمال که اصلاح‌طلبان حضور فعالی در انتخابات نخواهند داشت، فکر می‌کنید اصولگرایان بتوانند به وحدت برسند؟ یا اینکه همچون انتخابات مجلس تبدیل به چندین شاخه می‌شوند؟

خیلی به کاندیدای واحد معتقد نیستم. چراکه زمانی باید بحث کاندیدای واحد به میان کشیده شود و به این موضوع اندیشیده شود که رقیب سرسختی در مقابل وجود داشته باشد. اما زمانی که اصلاح‌طلبان در شرایط مساوی با اصولگرایان نیستند و برخی کاندیداهای آنان احتمالا رد صلاحیت می‌شوند و اگر هم تایید صلاحیت شوند شبیه اصولگرایان معتدل هستند، درنتیجه رقیب سرسختی برای اصولگرایان وجود ندارد که بگوییم اگر وحدت نکنیم، کاندیدای اصلاح‌طلبان رای می‌آورد، اساسا نیازی به وحدت اصولگرایان نیست. ممکن است کاندیداهای متفاوتی در انتخابات شرکت کنند و مردم از میان آنها یک نفر را انتخاب کنند. همان‌طور که در انتخابات مجلس نهم نیز من از ابتدا معتقد بودم که راه‌اندازی سازوکار 8+7 ضرورتی ندارد چراکه رقیب سرسختی در مقابل ما نیست. اصلاح‌طلبان تصمیمی نداشتند و اصلا امکان آن هم چندان فراهم نبود. امروز هم در مجلس بیشتر از پنج، شش اصلاح‌طلب اصطلاحی وجود ندارد. بنابراین اینکه سازوکاری برای وحدت درست کنیم اصلا نیازی نیست. در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز همین‌طور خواهد بود مگر آنکه سیاست‌ها تغییر کند و راضی شوند که فردی همچون آقای خاتمی در این انتخابات کاندیدا شود یا افراد دیگری که اندیشه‌های اصلاحی موثری دارند به میدان بیایند. اگر این‌گونه باشد اصولگرایان باید تلاش کنند که کاندیدای واحدی برای انتخابات معرفی کنند اما در شرایط فعلی نیازی به توافق بر سر کاندیدای واحد مشاهده نمی‌کنم.

شما از ضرورت انتخاب کاندیدای فراجناحی از سوی اصولگرایان صحبت کرده‌اید. آیا منظور شما آقای خاتمی است؟ کاندیدای فراجناحی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

اتفاقا نظر من آقای خاتمی نیست چراکه می‌دانم ایشان را تخریب می‌کنند، حتی اگر رای هم بیاورد و این به نفع کشور نیست. منظور من کاندیدایی بود که تعصبات گروهی نداشته باشد و اگر پیروز شد از نیروهای خوب طرف مقابل هم استفاده کند و قائل به این دسته‌بندی‌ها نباشد. هرچند ممکن است اسماً اصولگرا یا اصلاح‌طلب باشد اما باید شخصیتی باشد که بتواند گروه‌های مختلف سیاسی را اداره کند و بتواند از اعضای گروه‌های مختلف سیاسی در کابینه خود استفاده کند.

فکر می‌کنید چنین گزینه‌ای درحال حاضر موجود است؟

بله، هستند.

مثل چه افرادی؟

حالا اگر اسامی افراد را نیاوریم، بهتر است.

مثلا آقای عارف هم اعلام کردند در کابینه خود از اصولگرایان استفاده می‌کنند. منظورتان گزینه‌ای مثل آقای عارف است؟

الان اگر اظهارنظری نشود، بهتر است.

البته صحبت‌هایی هم این اواخر مطرح شد که شما با اصلاح‌طلبان جلسه‌ای داشته‌اید. چقدر این موضوع صحت دارد؟

خیر. پیش از حوادث سال 88 از آنجایی که من به دنبال کاندیداتوری آقای ولایتی بودم، ملاقات‌هایی با سران اصولگرا و اصلاح‌طلب داشتم. ما در تلاش بودیم که فردی غیر از احمدی‌نژاد کاندیدای اصولگرایان شود. من با برخی از سران اصلاح‌طلب هم در این مورد صحبت کردم که آنها هم موافق بودند و می‌گفتند که اگر اصولگرایان توافق کنند آنها هم به صحنه نخواهند آمد. حتی آقای خاتمی اعلام کرد که درصورت کاندیداتوری آقای ولایتی نه خودشان و نه آقای موسوی در انتخابات شرکت نمی‌کنند و آقای ‌هاشمی هم اعلام کرد که کاری می‌کند که هیچ‌کدام از این دو نفر به صحنه انتخابات نیایند. اما عملا این اتفاق نیفتاد و اصولگرایان گفتند که تشخیص می‌دهند نظر به آقای احمدی‌نژاد است و بنابراین هرکس که فرد دیگری را مطرح کند از اصولگرایی خارج است. به همین علت عملا این طرح به سرانجام نرسید.

در حال حاضر چطور؟ بازهم به دنبال کاندیداتوری آقای ولایتی هستید؟

نه. در شرایط فعلی ایشان را مناسب نمی‌دانم. بخصوص به این دلیل که مواضع آقای ولایتی در فتنه 88 منصفانه نبود.

شما انتقاداتی از سپاه داشتید که ظاهرا به شکایت از شما انجامید. نتیجه این شکایت به
کجا رسید؟

خیر. سپاه از من شکایت نکرد. البته عده‌ای مطرح کردند که باید شکایت بشود اما عملا نه سپاه و نه دادستانی به‌عنوان مدعی‌العموم از من شکایت نکردند. بلکه از آن نطق من، خود ریاست‌جمهوری شکایت کرد. به علت انتقادات فرهنگی که کرده بودم، شکایتی کردند و اینکه برخی اوقات آقای احمدی‌نژاد اعلام می‌کند که ما خیلی مظلوم هستیم، این‌گونه نیست و پشت صحنه شکایت می‌کنند و مدعی‌العموم هم پشت سر ایشان از من شکایت کرد. البته شکایت مدعی‌العموم به‌علت همین اصرارها بود. ظاهرا آقای رئیس‌جمهور نزد برخی مقامات رفته و تاکید کرده بود که تنها دولتی‌ها احضار می‌شوند. از همین رو در همان روزها هم سایت الف فیلتر شد و هم به‌عنوان مدعی‌العموم از من شکایت کرد. البته من توضیح لازم را داده‌ام.