زمان : 10 Bahman 1391 - 22:32
شناسه : 64053
بازدید : 14818
 از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی، تا ثروت خانواده و قایق تفریحی مهدی هاشمی با محسن هاشمی رفسنجانی بزرگ‌ترین پسر هاشمی از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی، تا ثروت خانواده و قایق تفریحی مهدی هاشمی

 محسن هاشمی رفسنجانی بزرگ‌ترین پسر آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی (بهرمانی)، رئیس جمهور اسبق و نمایندهٔ کنونی مجلس خبرگان رهبری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است. دارای مدرک کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک از دانشگاه پلی تکنیک مونترال کانادا است. محسن هاشمی 13 سال ریاست هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت متروی تهران را بر عهده داشته‌است. وی در گذشته در مشاغل گوناگون مانند رئیس دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس بازرسی ویژه ریاست جمهوری و عضو هیئت مدیره سازمان صنایع دفاع اشتغال داشته‌است.

وی هم‌اکنون یک موسسه انتشاراتی به نام دفتر نشر معارف انقلاب را اداره می‌کند که ناشر کتب تخصصی تالیف وی و خانواده وی، به ویژه دوره خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی از قبل و بعد از انقلاب اسلامی می‌باشد. 

با وی برای گفت‌وگو در دفتر نشر معارف انقلاب قرار گذاشتیم. می‌گوید هم‌اکنون نیز حقوق بگیر شهرداری است و به عنوان مشاور آقای قالیباف و همچنین عضو هیئت مدیره مترو فعالیت می‌کند. و البته هم‌اکنون مهمترین کار وی، اداره دفتر نشر معارف انقلاب است.

با محسن هاشمی رفسنجانی درباره مسائل مختلفی از جمله فعالیت‌های سیاسی وی، بحث‌های انتخاباتی درباره آیت‌الله هاشمی رفسنجانی و بخصوص دارایی‌های خانواده آیت‌الله هاشمی سخن گفته‌ایم. آنچه در ذیل می‌آید متن گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با محسن هاشمی است:

جنابعالی به عنوان یکی از فرزندان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، علاوه بر یک چهره مدیر در عرصه سازندگی (بخصوص مترو) به عنوان یک فعال سیاسی نیز مطرح هستید و در برخی انتخابات‌ها از جمله انتخابات مجلس نهم، شایعاتی مبنی بر کاندیداتوری شما وجود داشت، هر چند این شایعه محقق نشده، علی ایحال، شما خود را چهره‌‍‌ای اصولگرا می‌دانید یا با اصلاح‌طلبان قرابت بیشتری از لحاظ اهداف و روش‌های سیاسی حس می‌کنید؟

-محسن هاشمی: برای پاسخ به این سوال که البته بارها هم پاسخ داده شده است. امثال من به دلیل شرایط خانوادگی نمی‌توانیم و تابحال هم چنین بوده است که نه اصلاح‌طلب نه اصول‌گرا بوده‌ایم. یا به روایت  دیگر نه چپ و نه راست فکر و عمل می‌کردیم. این بدین معنی است که با تبعیت از رفتار پدر، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی سعی کردیم که فراجناحی به مسائل نگاه کنیم. طبیعتاً در حد خودمان تلاش شده است به نزدیک کردن نظرات به هم و حضور همه نیروها در کشتی انقلاب بپردازیم. به صورتی به عنوان وزنه تعادل عمل کنیم. هرچند که می‌توان گفت نیز همیشه در این جهت موفق نبوده‌ایم.

همانطور که احیاناً می‌دانید. در زمان پیروزی انقلاب 17 سال داشته‌ام و تا بحال که 51 سال دارم. در بخش مهمی از زمینه‌ها از صنایع نظامی، دفاعی و موشکی تا فعالیت‌‌های اجرایی و نظارتی در ریاست جمهوری، فعالیت اجرایی جدی در بخش پروژه‌های بزرگ. فعالیت‌های سیاسی حزبی و بالاخره فعالیت فرهنگی با حضور در نشر معارف انقلاب و فعالیت کشاورزی برای معاش فعال بوده‌ام. تجربیات گرانقدری را در این زمینه‌ها به دست آورده‌ام.

همیشه به جهت تبعیت از پدر و تربیت خانوادگی سعی کردم هیچ وقت در هیچیک از این زمینه‌هایی که مطرح کردم از مسیر اعتدال خارج نشوم. از افراط و تفریط و بی برنامگی بپرهیزم. واقع‌گرایی و عمل‌گرایی را یک از اهداف  حضورم در دنیای سیاست حتماً مبارزه با افراط و تفریط که با نگاه به ایده آنها در نظر بگیرم.  باعث صدمه جدی به کشور در حال هر جناحی که باشد خواهد بود. می‌باشد.

در طول 12 سال گذشته نیز مشکل اصلی کشور همانا رفتن به سمت افراط و تفریط و حضور افراطیون چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب، چه چپ و چه راست در مناصب تصمیم‌گیری است، راه حل اساسی برای ساماندهی کشور، حتماً کنار گذاشتن افراطیون از دو طرف می‌باشد. می‌دانید که علی‌رغم نزدیک به 1000 میلیارد درآمد ارزی و آماده بودن بخش مهمی از زیربناهای کشور مجدداً در 8 سال تلاش افراطیون به اصطلاح اصولگرا آمار و ارقام وضعیت کاملاً غیر مناسبی را نشان می‌دهد. این بدین معنی است که نرخ تورم به بیکاری ، توسعه، تولید، آسیب‌های اجتماعی سوال برانگیز است و بدلیل افزایش نقدینگی به دور باطل رکود، تورم و بیکاری رسیده‌ایم توسعه کشور وضعیت غم‌انگیز و اسفناکی را به خود دیده است. خصوصی سازی بیشتر در جهت اهداف ارگان‌های غیر پاسخگو به دستگاه‌های نظارتی انجام شده است که به مراتب از مدیریت دولت براین بنگاه‌ها بدتر است. در خیلی از مسائل به بن‌بست و گسست رسیده‌ایم که باید با این انتخابات بیشتر در آن به صورتی خارج شویم. سونامی استخدامی که هم اکنون برای محبوبیت کاذب مطرح شده است مانند سونامی نقدینگی خواهد بود. آیا استخدام 500 هزار نفر در چند ماه مانده به پایان دولت یک اقدام سیاسی و انتخاباتی نیست؟!! آیا با این کارها دولت آینده کارش را با ورشگستگی شروع نمی‌کند؟!!

 

 

 

در انتخابات مجلس نهم حتی این حرف هم مطرح شد که شما قرار است سرلیست اصلاح طلبان باشید ولی بعد از آن چنین چیزی محقق نشد. حالا چنین چیزی مطرح بود یا نه؟ اگر مطرح بود چرا لغو شد؟

- محسن هاشمی: بله! ببنید در آن شرایط همه تشویق می‌کردند که امثال ماها به میدان بیایم و توصیه این بود برای اینکه مشارکت حداکثری اتفاق بیفتد و یک آشتی ملی هم ایجاد شود و کدورت‌ها برطرف شود، حضور امثال ما برای انتخابات مجلس مناسب است و می تواند عامل تعادل شود؛ لذا در ذهن من هم این بود که کاندیدا شوم، اما در آن زمان شرایط به گونه‌ای دیگر رقم خورد و نزدیک ثبت نام انتخابات مجلس نهم - درست در هفته ثبت‌نام- سه اتفاق افتاد که من احساس کردم این علائمی است که ما شرکت نکنیم.

  کدام اتفاق‌ها؟

-محسن هاشمی:یکی از آنها فیلتر کردن سایت هاشمی رفسنجانی(hashemirafsanjani.ir) درست در همان هفته ثبت نام بود. بعد از آن سایت‌ها مدعی شدند که مدیریت این سایت با محسن هاشمی بوده است. در صورتی که از نظر اجرایی من اصلاً مدیریت سایت را به عهده نداشتم. در زمانی که سایت شکل گرفته بود، من رئیس دفتر حاج آقا(آیت‌الله هاشمی رفسنجانی)بودم. در آن زمان، نامه‌ای به ساماندهی سایت‌ها نوشتم و در آن درخواستی داشتم؛ همه با استناد به همان نامه می‌گفتند که من مدیر سایت هستم. حتی آقای اژه‌ای این موضوع را در مصاحبه گفت. این درست در فضایی بود که ما می‌خواستیم در انتخابات کاندیدا شویم.

در همین دوران، اتفاق دومی هم افتاد که همانا صدور حکم خانم فائزه هاشمی در همان هفته آخر بود. البته اجرای این حکم طول کشید ولی درست نزدیک انتخابات (هفته ثبت نام) حکم را علنی کردند.
اتفاق سوم هم این بود که در همان تاریخ پسر مهدی (مهدی هاشمی رفسنجانی) که از دیدن پدرش در خارج از کشور به ایران آمده بود، در فرودگاه اذیتش کردند و پاسپورتش را گرفتند. همه این علائم باعث شد تا احساس کنم که شاید این نظر من که خوب است که در انتخابات شرکت کنم،اشتباه بوده است و به همین دلیل کاندیدا نشدم.

خبر این بود که قرار است سرلیست اصلاح‌طلبان باشید.
-محسن هاشمی: بحث سرلیستی مطرح نبود. گروه‌هایی که قرار بود شرکت کنند، صحبت‌هایی با بنده کرده بودند. اما اینکه من سرلیست شوم، نمی‌خواهم تعریف از خودم کنم، اما بحث‌ها و هماهنگی‌های خوبی حتی با اصولگرایان معتدل‌تر مثل علی مطهری و اصلاح‌طلبان معتدل شده بود تا اگر بیاییم در لیست قرار بگیریم ولی به دلایلی که گفتم دیگر ثبت نام نکردم.

 



 

آیا باید منتظر ورود جدی‌تر شما به عرصه سیاسی باشیم یا ترجیح می‌دهید به همین میزان سابق، از دور دستی بر آتش داشته باشید؟
-محسن هاشمی: طبیعی است که اگر فضا در جهت اعتدال باز شود. علاقه برای حضور بیشتر شود. البته این بدین معنی نیست که حتماً باید در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا بود. می‌توان در یکی از طیف‌های فعال حضور داشت و در سمت که لازم بود خدمت کرد. حضور در انتخابات به عنوان کاندیدا اصولاً مقدماتی دارد که معمولاً باید فراهم شود. این طور نیست که خودتان بخواهید و کاندیدا شوید. خیر هر جا احتیاج به خدمت امثال من باشد. در خدمت‌گذاری به اهداف انقلاب اسلامی ایران حاضر هستم.  کشور به امید سازی جدید احتیاج دارد و همگی ما در این مسیر وظیفه جدی داریم.

  در عدم ورود جدی‌تر به عرصه سیاست، نهی‌ای از جانب آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشته‌اید؟
-محسن هاشمی: خیر نهی نداشته‌ام. بلکه تشویق و راهنمایی‌های نیز داشته‌ام. ولی سعی کرده‌ام مشی خود را با مشی ایشان که خارج از تندروی است تنظیم کنم. البته به نظرم ایشان خدمت‌گذاری بی سروصدا  را بیشتر ترجیح می‌دهند. تا حضور پر سروصدا.

شایعاتی که مکرراً درباره کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری 92 مطرح شده است، چقدر صحت دارد؟
-محسن هاشمی: ببینید، در شرایطی هستیم که قطعاً دیگر سکوت جائز نیست. به شرایط مهم انتخاب مردم وارد می‌شویم و همه باید نقش روشنگری خود را بازی کنند. در این میان نقش دانشگاهیان، روشنفکران، تکنوکرات‌ها، نویسندگان، روحانیت و حتی اصناف و گروه‌های مرجع از بقیه آحاد مردم مهمتر است. لذا لازم است که همه  در ارائه پیشنهادها و برنامه‌هایی که منجر به شکوفایی کشور در دولت آینده می‌شود فعال شوند و حتی پیگیری مطالبات را در بعد از تشکیل دولت آینده بنمایند. مسلماً این روش، تقویت دولت بعدی در جهت حمایت از مردم است و امکان بازسازی نظام اجتماعی و مبارزه با بیکاری، توسعه پایدار، تنش‌زدایی داخلی و خارجی و در نهایت رسیدن به ایرانی واقعاً اسلامی در تمامی ابعاد را خواهد داد.

 


 

لذا طبیعی است که فردی مانند هاشمی رفسنجانی و حتی خانواده او نیز نمی‌توانند بی عمل  باقی بمانند. باید در ابعادی که قانون انتخابات اجازه می‌دهد تمام تلاش خود را برای تغییر شرایط موجود که بر سرنوشت مردم تحمیل شد،  به کار گیریم. می‌بینیم که کشور به هر دلیل که فرصت طرح آنها نیست. با بحران‌های مختلفی از قبیل بحران اقتصادی، مالی، اجتماعی، سیاسی، بین‌المللی، زیست‌محیطی و... حتی بحران مذهبی به جهت خرافات، فرهنگی، بهداشت، آموزش و ... مواجه است. جالب است در زمانی که با نخبگان صحبت می‌کنیم و اخیراً حتی با صحبت کوچه و بازار مردم این احساس را  هم می‌دهد که جامعه به سمت گسست بازگشت ناپذیر پیش می‌رود.

ایشان قطعاً قصد ندارند که از مشکلات و بن‌بست‌های پیش آمده به هر دلیل برای کشور کلاهی برای خود بدوزند. از طرف دیگر هم نمی‌توانند منفعل باشند، کاری هم نکنند. در نتیجه به نظر سعی می‌کنند که جریان‌های دوستدار نظام را به هم نزدیک کنند تا مسئولین و دلسوزان کاری کشور بتوانند ابراز وجود و عقیده کنند و کشور را از بن‌بست‌های ایجاد شده در زمینه‌های مختلف نجات دهند.

می‌دانید که ایران در دولت‌های گذشته به رشد بالایی رسیده بود. هم اکنون متأسفانه حتی از کشورهای مانند مغولستان ، یونان، عراق، موزامبیک، رواندا ، غنا هم که رشد 8 درصدی را تجربه می‌کنند نیز با 1000 میلیارد درآمد ارزی عقب افتاده‌ایم.

آنچه مهم است این است که نباید گذاشت گروهی که کشور را به این وضع کشاندند مجدداً با استفاده از ابزارهای غیر قانونی و قدرت نقدینگی و تصمیم‌گیری دولتی و ارگان‌های وابسته مجدداً با مهندسی انتخابات این وضع را در دوره جدید بر کشور تحمیل کنند. لذا لازم است که حاد بودن اوضاع را با صدای بلند مطرح کرد و به بحث عمومی در موضوع دموکراسی و رأی مردم در چارچوب قانون اساسی ایران را دامن زد و زوایای عمل نشده آن را طلب کرد.

مردم واقعاً منتظرند که میان سیاستمداران و نخبگان اجتماعی و سیاسی توافق‌‌هایی صورت گیرد که می‌شود نام آن را همان وحدت خواسته شده از طرف هاشمی رفسنجانی دانست. تا ارزش‌های انسانی و اسلامی در ایران شکوفا گردد. مسلماً ایرانیان می‌خواهند که در فضایی با وحدت هم زیستی و زندگی کنند که بدون بی عدالتی سیاسی و اقتصادی و هرج و مرج اجتماعی باشد. شاید در شرایط فعلی هاشمی بتواند با توجه به نفوذ خود در جامعه چه در بین اصول‌گرایان واقعی و چه اصلاح‌طلبان معتدل و چه در بین مردم کوچه و بازار با نقش مثبت وحدت جامعه را از گسستی که آن را تهدید می‌کند نجات دهد. او می‌تواند با اتحاد این نیروها در مقابل افراط و تفریط بایستد.

 


 

جناب آقای حسین شریعتمداری چندی پیش طی یادداشتی خطاب به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی اینگونه نوشته‌اند که گویا این شخصیت برجسته انقلاب یادشان رفته است که اصلاح‌طلبان او را «عالیجناب سرخ پوش» نامیدند و بدین سبب نقد کردند که چرا آیت‌الله هاشمی رفسنجانی به اصلاح‌طلبان متمایل شده است. در وهله اول جنابعالی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را جزو اصولگرایان می‌دانید یا اصلاح‌طلبان؟ و دیگر اینکه با توجه به حملات گسترده‌ای که در سال‌های گذشته به خصوص دوران دوم خرداد به آقای هاشمی شد، چرا ایشان در حال حاضر در افواه سیاسیون بیشتر به اصلاح‌طلبان نزدیک دانسته می‌شوند؟
-محسن هاشمی: لازم نمی‌بینم و بنا ندارم به آقای شریعتمداری پاسخ دهم. ولی بدانید که مشی پدر این نیست که از کسی دور شوند یا اینکه نزدیک‌ شوند طبیعت مشی اعتدالی این نیست و شاخصی است که این و آن هستند که از ایشان دور یا به ایشان نزدیک می‌شوند. برای این منظور لازم است که تاریخ معاصر ایران را از قبل از انقلاب تا به امروز نگاه کنید. جناب آقای زیباکلام با توجه به اینکه برای شناخت مشی هاشمی به ایشان نزدیک شدند و با ایشان مصاحبه و مراوده داشته‌اند و کتاب هاشمی بدون روتوش را نوشته‌اند. اخیراً در مقاله‌ای که در مجله آسمان به نام کالبد شناسی یک تضاد چاپ شده است این موضوع را بدرستی و خوب توصیف کرده‌اند. شما را به مطالعه این مقاله دعوت می‌کنم. در این مقاله  می‌گویند که:  هاشمی نه هرگز به چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق در اوائل دهه 1360 پاسخ داد، نه به چپ‌ها و منتقدانش در دوره اصلاحات نه به اکبر گنجی، عباس عبدی، حشمت الله طبرزدی و .... در دوران اصلاحات پاسخ داد، نه به آیت‌الله شیخ محمد یزدی، نه به احمدی‌نژاد و .. در سال‌های ماه عسل اصولگرایان پاسخ داد، و نه امروز به آیت‌الله جنتی، مصباح، حسین شریتعمداری، حمید رسایی و .... بنا دارد جواب دهد. علی‌رغم تفاوت و تنوع در گرایشات سیاسی تمامی مخالفین از منتهی الیه چپ نامنتهی الیه راست، تمامی آنان در یک وجه اساسی با یکدیگر مشترکند جملگی آنها تندرو، رادیکال، افراطی و یا آرمان گرایانی ایده‌آلیست هستند (مورد حلقه کیان و جریان روشنفکران دینی دهه 1370) که هاشمی رفسنجانی را بزرگترین مانع تحقق آرمان‌هایشان می‌پندارند بعلاوه جملگی خود را حقیقت مطلق و مطلق حقیقت می‌پندارند و غیر خود را باطل، منحرف، گمراه وابسته ، ترسو، فریب خورده و .... می‌داند. دلیل پیچیده جامعه شناختی و عقیدتی مخالفت اصولگرایان تندرو با هاشمی رفسنجانی و ................... بالاخص از سال 1384 به این سوء منظما در حال افزایش بوده و عملاً به شکافی جدی بدل شده است؟ در پاسخ و به عنوان شروع می‌بایستی گفت که هاشمی رفسنجانی در اساس فردی است معتدل، میانه‌رو ، واقع گرا و واقع بین. او نه یک آرمانگراست نه یک ایده‌آلیست. .............. غایت الگو و تصور وی آن است که ایران از مدار توسعه نیافتگی خارج شده و به موفقیت نسبی از نظر توسعه و پیشرفت برسد اما مخالفین اصولگرای وی تصورات دیگری دارند. .................... علی‌رغم آنکه نزدیک به 16 سال سال است هاشمی رفسنجانی دیگر قدرت نداشته ولی از وزن و اعتبار سیاسی قابل تأملی برخوردار است. آن وزن و اعتبار، آن شأن و جایگاهی که هنوز هاشمی از آن برخوردار است سبب می‌شود. تا بیشترین بغض و کینه‌ها نسبت به وی ابراز شود. .................. او از یک احترام و شأنیت خاصی در میان اقشار و لایه‌های تحصیلکرده جامعه برخوردار است. 10 میلیون رأی که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در سال 1384 و علی‌رغم آن هم کارزار تبلیغاتی سنگین که علیه ایشان به راه افتاده بود به ایشان داده شد پدیده کمی نیست. جدای از احترام میان اقشار و لایه‌های تحصیلکرده جامعه بسیاری از مدیران ارشد نظام که با هاشمی در دهه 1360 و در دوران ریاست جمهوری‌اش کار می‌کرده‌اند. همچنان نسبت به ایشان یک احساس عمیق علاقه و احترام دارند. به این دو گروه می‌بایستی یاران و روحانیونی را اضافه کرد که در دوران رژیم شاهنشاهی و مبارزه با هاشمی بودند و بعد از انقلاب هم با ایشان کار می‌کرده‌اند. شماری از مسوولین و فرماندهان سابق سپاه در دوران جنگ لایه مهم اجتماعی دیگری هستند که از هاشمی رفسنجانی حمایت می‌کنند. حمایت علاقه و احترام مجموعه این اقشار و لایه‌های اجتماعی از آقای هاشمی رفسنجانی سبب می‌شود تا جایگاه و موقعیت ایشان برای اصولگرایان رادیکال غیر قابل تحمل شود. در عین حال این نکته را هم نمی‌توان نادیده گرفت که عملکرد اصولگرایان از سال 1384 به این سو سبب شده تا بسیاری از منتقدین قبلی هاشمی رفسنجانی احساس کننئد که در مقایسه با مدیریت کلان اصولگرایان، هاشمی رفسنجانی بد هم  عمل نکرده بود. به زبان ساده‌تر، عملکرد اصولگرایان و احمدی‌نژاد ظرف قریب به 8 سال گذشته در حقیقت به نفع جایگاه و اعتبار هاشمی رفسنجانی تمام شده مجموعه این عوامل سبب می‌شوند تا برخی از اصولگرایان همچنان هاشمی رفسنجانی را تهدیدی تلقی کنند و لذا می‌خواهند هر چه بیشتر او را بی اعتبار نمایند.(مطالب برجسته شده، توسط آقای محسن هاشمی از یادداشت آقای صادق زیباکلام انتخاب شده‌اند.)
اجازه بدهید یک نکته را من به صحبت‌های ایشان اضافه کنم و آن اینکه در طول این سال‌ها که در کنار ایشان بزرگ شدم هیچ وقت از ایشان زهد فروشی، دین فروشی و ریا ندیده‌ام. این شاخص‌های است که در هیچ یک از افراطیون که من می‌شناسم نیست.

 

 


 

همواره شایعاتی از سوی برخی گروه‌ها درباره میزان دارایی خانواده آیت‌الله هاشمی رفسنجانی مطرح بوده و بارها نیز از طرف برخی اعضای خانواده شما پاسخ داده شده است که ثروت این خانواده نسبت به قبل از انقلاب کمتر شده است. آیا بهتر نیست یک بار برای همیشه درباره این موضوعات، پاسخ کاملی داده شود تا هرگونه شبهه‌ای مرتفع گردد؟
-محسن هاشمی: این موضوع کاملاً روشن است ولی باز همان افراطیون می‌خواهند بگویند که پاسخ کامل نیست و شما هم در همین دام این سوال را می‌کنید. می‌دانید که هاشمی رفسنجانی و خانواده‌اش نسبت به دیگران و بیشتر از همه در طول 20 سال گذشته زیر ذره‌بین مردم و چشم‌های نظارتی در کشور بوده و هستند. کتابی را با نام «هاشمی از شایعه تا واقعیت» آماده نشر کرده‌ایم. امیدوارم روزی امکان آمدن به بازار نشر را داشته باشد. هر چند که هم اکنون وزارت ارشاد در ارائه محوز چاپ کتاب‌های دفتر نشر معارف انقلاب ما را معطل می‌کند و دیده می‌شود که برای کتاب‌هایی که علیه هاشمی تولید می‌شوند فوراً  اجازه نشر می‌گیرند و با بودجه‌های دولتی و ارگانی در حد تیراژ بالا چاپ می‌شود. ولی کتاب‌های که کمی با مشی افراطیون اصولگرا منبطق نیست مجوز آن داده نمی‌شود و یا طول می‌کشد  باید با فشار مجوز آن را گرفت.

اخیراً کتاب خاطرات و مخاطرات خانم عفت مرعشی مادر را برای مجوز وزارت ارشاد داده‌ایم ولی متأسفانه تا بحال هنوز اجازه چاپ آن صادر نشده است. می‌خواهیم کتاب را به نمایشگاه کتاب برسانیم. ولی هنوز مطمئن به اجازه نشر نیستیم.

در پاسخ به موضوعی که به نظرم باز با شیطنت مطرح می‌شود لازم است شما را ابتدا به کتاب شرح اسم که خاطرات مقام معظم رهبری است ارجاع دهم. در آن کتاب شما از قول مقام معظم رهبری با نقش و رفتار اقتصادی و مالی هاشمی رفسنجانی درقبل از انقلاب نیز آشنا می‌شوید. در حدود صد صفحه از کتاب نام هاشمی رفسنجانی آمده است.

 


 

ایشان با اعتقاد به اینکه انقلاب احتیاج به پایگاه اقتصادی هم دارد در کنار فعالیت جدی اجتماعی که منجر به زندان ، شکنجه و ... نیز می‌شد و با بیش 7 بار دستگیری و بیش از 5 سال زندان، فعالیت‌های اقتصادی هوشمندانه‌ای را نیز دنبال می‌کردند که منجر به قدرت مالی قابل مطرحی در قبل از انقلاب شد. ولی جالب است که بدانید که از این قدرت مالی حتی فقط در حد 20% هم در جهت معاش خانواده استفاده نکرده‌اند. و همگی را در جهت نیازهای اجتماعی و اقتصادی جامعه و مردم و انقلاب خرج کرده‌اند. به همین دلیل گفته می‌شود که دارایی ایشان و خانواده کم هم شده است. لازم است که بخشی از آن را مطرح کنم.

شایان ذکر است که با توجه به حضور پست‌‌های آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سمت رییس قوه مقننه و مجریه در سال‌های گذشته براساس قانون چند بار نسبت به ارائه لیست دارایی خود و خانواده تا سال 1376 که در قدرت اجرایی بوده‌اند به صورت کتبی اقدام شده است. از آن تاریخ که ایشان در قدرت اجرایی نبوده‌اند براساس قانون لازم نبود که ما لیست دارایی را به قوه قضایی کتباً اعلام نمایم یک بار در سال  1368 و بعد در سال  1372 و بعد در 1376 لیست داده‌ایم. آیت‌الله یزدی ریاست محترم قوه قضائیه وقت در سال 1376 هم در نماز جمعه گفته‌اند که دارایی ایشان و خانواده مجموعاً کم شده است.

یکی از دارایی‌‌های معروف هاشمی رفسنجانی مربوط به قبل از انقلاب بیش از 200 قطعه زمین در قم در سالاریه بوده است که آقای شجونی گهگاه از آن نیز در مصاحبه‌ها یاد می‌کنند. از آن قطعات فقط کمتر از 10 قطعه مانده که آن هم به نام ایشان نیست و در اختیار خانواده ایشان یعنی ماهاست. لذا ملاحظه می‌نمائید که حدود 160 قطعه از آن در جهت اهداف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انقلاب هزینه شده است و باقی‌مانده در جهت معاش خانواده و فرزندان استفاده شده است اگر دارایی و امکاناتی در اختیار ما به عنوان خانواده است از این املاک یا تبدیل به احسن شده این املاک قبل از انقلاب است. بنابراین ملاحظه می‌فرمائید که حجم و رقم دارایی ایشان تا چه حدی بیش از 75% کم شده است.

یا ایشان در کرج و در تهران خیابان گرگان سابق صاحب 50% یک پاساژ و چند آپارتمان‌ بودند که دیگر از آنها خبری نیست. و بخش مهمی از آن در جهت انقلاب و 20% درصدی در جهت  معاش خانواده که هم اکنون با 5 فرزند، 3 عروس، 2 داماد، 9 نوه خانواده بزرگی است. هزینه شده است. لذا مشخص است که چون ایشان و خانواده فعالیت اقتصادی نمی‌کرده اجباراً از جیب خورده است. در 16 سال اخیر که در قدرت اجرای نبوده‌اند نمی‌فهم که چرا بدخلقی و تخریب می‌کنند دلیل آن همان صحبت‌های آقای زیباکلام و دلسوزان انقلاب است.

 


 

یا دوستان و همکاران و همفکران قدیمی‌ ایشان می‌دانند. قبل از انقلاب در هلجرد کرج ایشان به همراه همفکران مبارزه خود نسبت به خرید چندین میلیون متر مربع زمین اقدام نمودند. هم اکنون از آن زمین‌ها به اندازه چند صد متر بیشتر برای باقی‌مانده است. نزدیک به 95% آن زمین‌ها به تشکیلات سالمندان  کهریزک بهشت معصومه کرج واگذار شده است. در نتیجه برای ایشان دارایی نمانده است. صحبت از کم شدن نیست بلکه برای ایشان هیچ دارایی باقی نمانده است. فقط همان زمین کشاورزی پسته در بهرمان و نوق است که آن هم ارث پدری است و مهر حاج خانم است و هم اکنون توسط من مدیریت می‌شود و از آن درآمد زندگی ایشان و خانواده را می‌چرخاند.

بنابراین به قاطعیت می‌شود گفت که دارایی هاشمی رفسنجانی و خانواده نسبت به قبل از انقلاب حداقل بین 60 تا 80%  بستگی به نوع قیمت‌گذاری کمتر شده است.

اخیراً یکی از دارایی‌های مانده از قبل از انقلاب یعنی زمین 1200 متر مربعی با 8 آپارتمان آن در دزاشیب را به عنوان وثیقه برای آزادی مهدی گذاشته‌ایم. فکر می‌کنم که خداوند این دارایی که از قبل از انقلاب خریداری شده بود و ایشان به بچه‌ها و برای زندگی واگذار کرده بودند و تا هم اکنون حفظ شده بود توانست برای رفع ظلمی که به خانواده ما استفاده گردد. خداوند  واقعاً بزرگ است. این ملک را پدر در سال 1353 متری مربعی 1000 تومان خریده بودند و بعد از نزدیک به 40 سال با نظر و قدرت و کمک خداوند برای از بین بردن مکر ماکرین مورد استفاده قرار گرفت. واقعاً خداوند بزرگ است که این ملک بنام فرزندان می‌شود و برای آزادی مهدی از زندان هزینه می‌شود.

در مورد موضوع مهدی هم به نظر ظلم مضاعفی است که این مقدار و حجیم موضوع غیر قانون رسانه‌ای می‌شود. قانوناً نباید در مورد متهم اینگونه علنی صحبت شود و حتی نام او کامل  آورده شود. من توصیه می‌کنم اجازه بدهید که خارج از فضای تبلیغاتی به موضوع رسیدگی شود. قطعاً خداوند، رهبری و ریاست قوه قضائیه و دادستان کل و دادستان تهران اینگونه برخوردهای غیر قانونی را با یک متهم و جوسازی علیه او را نمی‌پسندند لذا بهتر است اجازه دهید من هم در این موضوع صحبت نکنم.

  اخیراً بحث‌هایی درباره برخی امتیازات ویژه آقای مهدی هاشمی هم مطرح شد، خبری بود درباره قایق تفریحی اختصاصی ایشان.

-محسن هاشمی: بله، شما توجه کنید به تخریبی که علیه مهدی برای موضوع کشتی درست کردند. نوشتند کشتی تفریحی مهدی؛ جالب است که در این خبر یک نامه‌ای هم گنجاندند که نوشته شده بود به فلان پایگاه هوایی مبنی بر اینکه این کشتی که می‌آید فرودگاه مهرآباد تهران، متعلق به فلانی(مهدی هاشمی) است. حالا آدم باید عاقل باشد و فریب اینجور تخریب‌های روشن را نخورد. وقتی کد کشتی را بزنید و کشتی را بزرگ کنید، مشاهده می‌کنید که ابعاد کشتی در حدود 36 در 12 متر است. اگر داخل کشتی را توجه کنید، دکل آن در حدود 7 متر است و 5 اطاق VIP دارد. این کشتی برای این ساخته نشده که داخل هواپیما بگذارند و از آنجا هم بیاورند فرودگاه مهرآباد تهران. آخر چه جور می‌خواهند از این کشتی آنهم در تهران استفاده کنند؟ توی حوض؟! چه کسی در تهران می‌خواهد از این کشتی استفاده کند؟ این با عقل جور در نمی‌آید. هر کسی توجه کند، کاملا متوجه می‌شود که دروغ است. 

 


 

اینها این عکس را از اینترنت پیدا کردند و گذاشتند روی خبر و یک نامه جعلی هم روی آن گذاشتند. مثلا پایگاه هوایی به چه معناست؟ و این کاملا مشخص است که یک کار تخریبی است که اصولا باید نظام جلوی این نوع کارها را بگیرد.

قطعا ماجرای این کشتی نمی‌توانسته صحت داشته باشد. این کشتی را کجای تهران می‌توان استفاده کرد؟ و اصلا چرا باید کشتی را به تهران بیاورند؟ چنین کشتی را که به تهران نمی‌آوردند.

 


سایت خبری یزد فردا