یزدفردا
پایگاه خبری و تحلیلی
بنده كه زبان درازم و به ثبات قول، قلم و قدم معروف ولي گاهي با خود نشسته زانوي تدبر بر زمين و انگشت تعقل بر پيشاني نهاده، نظرگاه‌ها و ديدگاه‌ها را وارسي مجدد مي‌نمايم و به نكاتي بر مي‌خورم كه خدمتتان عرض مي‌كنم. همين حقير روزي گفته بودم گاهي تصميمات دولت عدالت گستر بدون كارشناسي و خلق‌الساعه است اما وقتي از سربيكاري و حصر خانگي اجباري ناشي از بازنشستگي مجدداً تصميمات وزارت فرهنگ و امور تعليم و تربيت را واكاوي كردم ديدم نه ! اين تصميمات مبتني بر آينده نگري است لذا هر گونه كشيدن شاخ و شونه يا نقل شدن موضوع و چرب شدن سبيل شديداً تكذيب مي‌شود. بهتر است تجزيه و تحليل امور را ولو از نوع زبان درازي باهم!! بخوانيم.
الف – اصرار بر تعطيلي پنج شنبه: علتش اين بود كه اگر دانش آموز تا كارشناسي و مهندسي و دكترا هم پيش رفت اما باز هم بيكار بود كم كم از طفوليت به خانه نشيني كنار مامان جان عادت كرده باشد.
ب) اصرار بر آموزش شنا: حكمتش در اين است كه اگر آينده‌اش «برآب» بود بتواند چند صباحي خود را حفظ كند و اگر مسئول و صاحب پست شد بتواند «زيرآبي» !! برود.
ج) تعويض مكرر نظام آموزشي و حذف امتحانات نهايي و دادن نمره واقعي و به جاي آن ايجاد ارزشيابي توصيفي بر اين تدبير هزاران فايده مترتب است كه به بعضي موارد آن اشاره مي‌شود:
اولاً!! اگر در آينده مغازه‌دار شد و بازاري، بداند اجناس فروخته شده پس گرفته نمي‌شود.
دوماً!!اگر ترقي كرد و مسئول و صاحب پست شد خيالش از ارزيابي و نظارت جدي [پرس و سئوال] راحت كه اگر «پايين تر از حد انتظار» هم باشد باز هم مقبول و قابل ارتقا به پست بالاتر!!
سوماً!! با عوض شدن كتاب‌هاي درسي و الزام آموزش معلمان عده‌اي كمافي السابق حاضر و پا ركاب آماده افاضه و «روش تدريس» مي‌فرمايند [يعني ضمن خدمت]مي‌گويند و بعد حتماً بازرسي از آنچه فرموده‌اند حالا اگر حرف‌ها و نصايح امروز با ديروز مغاير و از آسمان تا زمين فرق كند مهم نيست اگر براي دانش‌آموزان و معلمان مدارس آب نمي‌شود براي قليل افراد نان كه مي‌شود! خدا بركت بدهد!!.
د) اخذ وجه به طوع و اكراه. بچه عادت كند كه براي هر خدمتي كه به او ارائه مي‌شود بايد پولش را بدهد آموزش و بهداشت و رفاه رايگان و همگاني همراه اون چيزي بود كه لولو برد!!
آيا خوانندگان محترم با عدول از اصول و گفته‌هاي قبلي زبان دراز و عذرخواهي وي همراه مي‌شوند!!
نمي‌دانم چرا مدير مسئول باز هم چپ چپ و گاه عاقل اندر... نگاه مي‌كند!! و علاوه بر آن اوقات حاجي آقا تلخ مي‌شود كه چرا باز هم به جاي ثانياً، ثالثاً، رابعاً... عادت كرده‌ام به غلط مي‌نويسم دوما،ً سوماً، چهارماً و... ببخشيد. فعلاً خداحافظ.