زمان : 07 Aban 1391 - 18:54
شناسه : 59461
بازدید : 14585
نقش شاهزاده عرب در پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد(1نظر) درلابلای اخبار :پروفسور شیخ‌الاسلامی مطرح کرد؛ نقش شاهزاده عرب در پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد(1نظر)

یزدفردا :در لابلای خبرها تلاشی است از همکاران سرویس تامین خبر یزدفردا که  مهمترین وخواندنی ترین  اخبار سرویس های مختلف خبری جراید،سایت ها و خبرگزاریهای ایران و جهان  را به صورت آن لاین انتخاب و تحت عنوان "درلابلای اخبار" بازنشر می دهند،امید می رود بتوانیم کوتاهترین راه  برای اطلاع از مهمترین اخبار روز استان ،ایران و جهان را در یزدفردا  برای  مخاطبان فردایی  ایجاد نماییم .


استاد ایرانی که به پذیرش خارج از ضابطه «مهدی هاشمی» در دوره دکترای دانشگاه آکسفورد اعتراض کرده بود، در بازخوانی این پرونده به ذکر مطالب جدیدی در این خصوص پرداخت.
به گزارش مشرق، بسیاری با نام پروفسور «رضا شیخ‌الاسلامی» تنها استاد ایرانی دانشگاه آکسفورد، پس از انتشار خبر شهادت وی در مخالفت با نحوه پذیرش «مهدی هاشمی» در دوره دکترای این دانشگاه آشنا شد‌ه‌اند؛ چرا که او تا کمی پیش از اردیبهشت ماه سال گذشته هیچ تماسی با رسانه‌ها نداشت و هنوز هم در برنامه‌های تلویزیونی حضور نمی‌یابد.


شیخ‌الاسلامی نسبت به «پنهان‌کاری» آکسفورد در پذیرش فرزند یکی از مقامات ایرانی معترض و معتقد است «وزارت خارجه انگلستان» و عناصری از «دولت عربستان سعودی» در ماندگاری دانشجویی که انگلیسی را در حد لازم بلد نیست، در آکسفورد موثر بوده‌اند.

شهادت این استاد دانشگاه که تأکید دارد «هیچ مشکل شخصی و سیاسی با خاندان رفسنجانی ندارد»، موجب شد سال گذشته پرونده «تقلب در پذیرش مهدی هاشمی در دوره دکترای آکسفورد» که پیشتر توسط شخصی به نام «کاوه موسوی» مطرخ شده بود، پیگیری شود.

وکیل مهدی هاشمی اما اعتراض شیخ‌الاسلامی به پذیرش موکلش در آکسفورد را ناشی از «اختلاف شخصی» دانست و مدعی شد «چون آن آقای دکتر قبل از رفتن مهدی به آکسفورد به آقای هاشمی بزرگ پیشنهاد داده بود تا کاری با محوریت وی برای ارتباط آکسفورد و دانشگاه آزاد انجام شود اما جاسبی گفته بود از جوینت پیشنهادی دکتر نهایتاً سمیناری با رقمی حدود 400 میلیون تومانی بیرون می‌آید که نمی‌‌توانیم چنین پولی بدهیم، وی با مهدی چپ افتاده و در مصاحبه‌هایش می‌گوید او دانشجوی آکسفورد نیست».

سیدمحمود علیزاده طباطبایی با اعلام اینکه «مهدی هاشمی برای اینکه از آکسفورد پذیرش بگیرد، شش‌ ماه در دبی زبان خواند»، تصریح کرد «زمانی که دبی بودم، تمام مدارک تحصیل مهدی در آکسفورد را دیدم و سفارت ایران هم تأیید کرده مهدی هاشمی در آکسفورد دانشجوست».

رضا شیخ‌الاسلامی هم در واکنش به اظهارات وکیل آقازاده رفسنجانی به تفصیل به دفاع از خود پرداخت و عمده‌ترین و بحث‌برانگیزترین موضوع در این زمینه را «پذیرش پنهانی و سکوت اجباری حاکم‌شده درباره پذیرش مهدی هاشمی در دانشگاه آکسفورد» عنوان کرد.

این استاد دانشگاه آکسفورد البته این نکته را هم در رابطه با مدرک مهدی هاشمی گفته بود که یک دانشجوی شرق‌شناسی به نام محمدجواد اردلان که در سال 2007 پذیرفته شده، نویسنده «پروپوزال(پرسشنامه)» وی بوده که در قبال دریافت دستمزد این کار را کرده است.

رضا شیخ‌الاسلامی در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس با تشریح روند اعتراضش به پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد و آخرین وضعیت این پرونده، درباره آشنایی خود با فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و اطلاع از تحصیلی وی انگلیس می‌گوید: دوستی‌ در 14 اکتبر 2010 به من گفت که آقای مهدی هاشمی در آکسفورد پذیرش گرفته است؛ باور کردنی نبود. می دانستم که پروفسور هرتزیگ جانشین من در بخش مطالعات ایرانی آکسفورد، شدیدا با این موضوع مخالفت کرده اما دوستم گفت که هرتزیگ نظرش را عوض کرده است.

از دوستم خواهش کردم این مسأله را حتی به همسرش هم نگوید و خودم هم به او اطمینان دادم درباره چنین موضوعی حتی با همسرم صحبت نخواهم کرد؛ چون آبروی دانشگاه و آبروی خود را در خطر می دیدیم، سکوت کامل کردیم اما روز سوم نوامبر مهمانی در کالج داشتم که از من پرسید آیا می‌دانم آقای هاشمی از آکسفورد پذیرش گرفته است؟ حیران و نگران شدم اما گفت که خبر خصوصی نیست و همه می‌دانند.

* وقتی پای مهدی به میان آمد...

برای جانشینم ایمیل فرستادم و برایش نوشتم که می‌‌خواهم او را در جایی مطمئن مانند یک سالن خالی‌ ببینم و نکته‌ای را که مثل وظیفه دینی پنهان کرده‌ام اما حالا گویا هویدا شده و ممکن است مجبور به بیانش شوم، به او بگویم. وقت ملاقات تعیین کردیم و همدیگر را دیدیم؛ او ابتدا خیلی آرام بود اما وقتی اسم آقای هاشمی‌ را بردم، شوکه شد. گفت صبر کن‌ در‌ها را ببندم! در ادامه صحبت طولانی مان گفت که الآن دستش بسته است؛ اینجا بود که تکلیف خود را فهمیدم و در واقع این ماجرا برای من ناخواسته شروع شد.

* صاحبان منافع در آکسفورد قانون‌شکنی کردند

ماجرا هم این بود که یکی دو نفر مقررات آکسفورد را به خاطر منافع شخصی‌ شان زیر پا گذاشتند و خیال باطل هم کردند که چنین موضوع مهمی پنهان خواهد ماند؛ در واقع، دانشگاه در پس پرده و بی‌ خبر، گرفتار سودجویی آنها شده بود. البته قبول کردن این نکته که قانون شکنی شده، برای آکسفورد مشکل است و سازمان‌ها ترجیح می‌دهند که داستان‌های فساد فراموش شود تا اینکه رسوایی افراد دامن‌گیر مجموعه شود.

* 20 میلیون پوند شاهزاده عرب برای پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد

از طرف دیگر، یکی از شاهزادگان عرب‌ که نزدیکی خاصی با برخی اشخاص در ایران دارد و حفظ آبروی این افراد نیز برای وی اهمیت دارد و می‌خواهد حکومت ایران هم مانند حکومت عربستان سعودی شود، بیش از 20 میلیون پوند استرلینگ به آکسفورد داده است؛ پذیرش آقای هاشمی‌ به حکم سرمایه‌داری به دست مباشرش پنهانی و به سهولت انجام شد. آقای هاشمی‌ بهانه‌ای پیدا کرد که اقامتش در انگلیس به خاطر کسب علم است و چون پذیرش او منافعی داشت، پنهانی‌ و ساده و هزینه‌های اخراجش بسیار بیشتر و جلوگیری از آن بسیار مشکل بود؛ این دیگر کار قبلی‌ها نبود. پیگیری قانونی شروع شده بود و اینجاست که تیغ شاهزاده عرب می‌برد نه افراد محتاج؛ شاهزاده از مقامات بسیار بالای امنیتی عربستان بود که تماس‌های او با دولت‌ مردان غربی در سطح وزیر به بالا بود.

آیا احتیاط شما و دوست‌تان در یک دیدار خصوصی به دلیل هراس از اشخاص خاصی بوده است؟

شیخ‌الاسلامی: سکوت من و دوستم بخاطر آقای هاشمی یا شخص دیگری نبود؛ در واقع من نگران آبروی دانشگاه بودم. هرتزیگ هم شدیداً از این بابت نگران آبروی خود بود که چنین پذیرشی داده بود.

* تحصیل یک مهندس در دکترای شرق شناسی

آقای دکتر! اساساً ایراد شما به حضور مهدی هاشمی در دوره دکترای دانشگاه آکسفورد چه بود؟ مگر اشخاص حتی اگر منتسب به مقامات یک کشور باشند، آزاد نیستند که محل تحصیل خود را بر اساس ضوابط انتخاب کنند؟

شیخ‌الاسلامی: من هیچ ایرادی به تقاضای پذیرش آقای هاشمی‌ نداشته‌ام. اتفاقاً ایشان آزاد است که دنبال هر شغل و مقامی برود ولی هیچ مقامی آزاد نیست که به ایشان هر شغل و مقامی بدهد! مخالفت من با کسانی‌ است که ایشان را بدون شرایط و رعایت ضوابط قبول کرده‌اند. من هیچ‌گاه نگفته‌ام که ایشان دانشجوی آکسفورد نیست بلکه اعتراضم به این است که گویا آقای بهرمانی مهندس است ولی برای برنامه دکتری در ایران شناسی پذیرش گرفته و سؤال من از دانشگاه این بود که آیا هیچ دانشکده مهندسی در هیچ دانشگاهی در دنیا، حتی شاگرد اول ادبیات فارسی دانشگاه تهران را برای دوره دکتری در مهندسی قبول می کند؟ معنای پذیرش یک مهندس در دانشکده شرق شناسی تنها اینست که ایران شناسی نه پایه‌ای دارد و نه سابقه‌ای می خواهد و نه چهارچوبی دارد؛ با این سیاق کل مطالعات انسانی بی اساس است!

* سکوت توجیه‌ناپذیر BBC در قبال تقلب در پذیرش یک آقازاده

پذیرش دانشجوی میانه سال که دیر تقاضا کرده، سابقه در علوم اجتماعی ندارد، از زبان انگلیسی‌ معاف شده و کسی‌ هم او را در کلاس و سمیناری ندیده، غلط است؛ سؤال من اینست که چرا او را قبول کردند؟ چرا یکی‌ از «استاد»‌هایش رسماً دروغ گفت که نمیدانسته او فرزند جناب آقای هاشمی‌ رفسنجانی است؟ مگر مهدی هاشمی‌ در تقاضای خود ننوشته بود که به قول خودش 7 یا 8 کتاب پدرش را ویراستاری کرده است؟ چرا این همه دروغ؟ چرا پذیرش ایشان را پنهان کردند و چه چیزی در آن پنهان کردنی بود؟ چرا دانشگاه گزارش سر پیتر نورث را که به این پرونده رسیدگی کرد، پنهان کرده و وکیل گرفته که از انتشار آن جلوگیری شود؟ چرا آنان که دم از آزادی می زنند در مورد آقای هاشمی‌ ساکتند؟ چرا BBC فارسی که هر چیزی که به دلش می نشیند، خبرش را منتشر می‌کند، مطلب مربوط به آقای هاشمی که این همه درباره آن سر و صدا بوده، برایش اهمیت خبری نداشته است؟ در حقیقت این سؤال‌ها ایرادات من است.

* تأکید بر انتشار گزارش قاضی نورث

  ... و پاسخ این سؤالات؟

شیخ‌الاسلامی: پیتر نورث که به پرونده آقای مهدی هاشمی‌ رسیدگی کرد، در ابتدا محکم و مطمئن بود و فکر می‌کنم حتی بسی‌ حقایق را هم در گزارش نوشت. بار اولی‌ که او را دیدم، حقایق را بیشتر از من می‌دانست و اگر چه در نهایت گزارش او منتشر نشد ولی مقامات اداری دانشگاه گفتند که نتیجه می‌گیریم که روال پذیرش دانشجوی مافوق لیسانس باید کلاً مورد تجدیدنظر قرار گیرد.

آقای طباطبائی [وکیل مهدی هاشمی] هم می گوید که پذیرش آقای بهرمانی توسط یکی از مؤسساتی که این کار را می کند، صورت گرفته اما چنین کاری در آکسفورد و تصور می‌کنم در دانشگاه تهران هم خلاف مقررات است و دانشجو باید شخصاً پذیرش بگیرد.

در بحث پذیرش آقای هاشمی‌ مقامات اداری آکسفورد می‌گویند که رسیدگی به این پرونده نشان می‌دهد که این ساختار خراب است و‌ خود این پرونده سند این همه خرابی است. ما خیلی‌ چیز‌ها را از شاخص‌های بیرونی آنها می‌فهمیم و این شاخص روشنی است و فشار بر دانشگاه هم اظهر من الشّمس است. اگر یک پرونده کوچک چنان خلاف‌کاری را نشان می دهد که باید همه برنامه را تجدید کرد، چگونه است که خود آن پرونده مسأله‌ای نداشته باشد؟ در ضمن باید عرض کنم که روال این نوع رسیدگی‌ها در انگلیس آنست که یک گزارشگر‌، محدوده بسیار مشخصی‌ دارد؛ مثلاً گزارشگر باید ببیند آیا مردی در صبح شنبه در خیابان بیستم کشته شده یا خیر؟ گزارشگر یا داور، در واقع حق ندارد که اگر زنی‌ در روز یکشنبه در انتهای خیابان بیست و یکم کشته شده، به آن بپردازد. بنابراین مقامات اداری دانشگاه حوزه اختیارت نورث را به اندازه کافی‌ محدود کرده بودند ولی‌ آنچه گزارش شد، معلوم است که باز هم بیش از آن بود که بشود آن را منتشر کرد.

* BBC ظاهراً دستگاه خبری است

جنابعالی به سکوت عجیب بنگاه سخن پراکنی انگلیس در قبال این پرونده اشاره کردید. واقعاً فکر می کنید چرا BBC فارسی هم در قبال چنین مسأله مهمی سکوت کرد؟

شیخ‌الاسلامی: در مورد سکوت بی‌. بی. ‌سی حرف چندانی ندارم و سخنم در این باره کوتاه است؛ بی. بی. سی دستگاهی ظاهراً خبری است و موضوع آقای هاشمی‌ و آکسفورد هم یک خبر بوده است. بی. بی. ‌سی که نباید مفتش افکار باشد یا تصمیم بگیرد که چه کسی‌ درست می‌گوید بلکه فقط باید خبر را پخش کند؛ البته روزنامه‌های بین‌المللی در این خصوص چندین مقاله داشته‌اند اما بی. ‌بی. ‌سی فارسی فقط یک خبر در این زمینه منتشر کرد و بعداً که حتما خبردار شد سکوت جایز است، بعد از خبر اول اعمال سانسور کرد.

* صدای آمریکا تمام‌قد در خدمت اهداف سران کاخ سفید

این را هم بگویم که بی‌. بی‌. سی دستگاهی دولتی است و از اول هم همین بوده است. مگر خانم لمبتون و پروفسور بعدی در مقام وابسته مطبوعاتی مطالب ضد رضا شاه را در سفارت انگلیس در تهران برای پخش در بی. بی. سی نمی نوشت؟ به نظر من صدای آمریکا (VOA) اصالت بیشتری نشان می‌دهد از آنجا که به صورت شفاف اعلام کرد که هدفش خبر نیست بلکه گسترده‌کردن اهداف آمریکاست.

* 6 ماه راستی آزمایی آکسفورد بی نتیجه ماند

اجازه دهید برگردیم به بحث؛ آقای دکتر! آیا شما برای شبهاتی که درباره پذیرش مهدی هاشمی در آکسفورد مطرح کردید، مستند یا مستنداتی هم داشتید؟

شیخ‌الاسلامی: آنچه شما آن را شبهات من می‌نامید، آنقدر پایه و اساس از نظر خود دانشگاه داشت که بیش از 6 ماه و تحت نظارت وکیل دانشگاه که در سطح جهانی‌ مطرح است، به آن رسیدگی شود. دانشگاه هنوز به این منظور وکلای دیگری استخدام کرده است. مقام دوم دانشگاه برای من ایمیل فرستاده که دانشگاه در اصالت و درستی‌ اظهارنامه قانونی من شکی ندارد. دانشگاهی که من با آن روبه‌رو هستم و از جان بیشتر دوستش داشتم و هنوز برایم عزیز و محترم است، پس از اولین رسیدگی در فوریه و مارس رسما اعلام کرده که به دلیل رسیدگی به پرونده آقای هاشمی‌ متوجه شده که نظام پذیرش آکسفورد باید دگرگون شود.

* من دنبال روشنگری‌ام و آکسفورد دنبال پنهان‌کاری

البته دانشگاه با وجود تأکید بر تغییر در همه تقاضا‌های دوره دکترا، اعلام کرد که آقای هاشمی‌ هم بماند و متذکر شد گزارش نورث را هم منتشر نمی‌کنیم! بنده اظهارنامه قانونی رسمی‌ دادم که استادی از دانشجوی خواسته که او فرم پذیرش را از کامپیوتر پیاده و به آقای هاشمی در پر کردن آن‌ کمک کند؛ این اظهارنامه در چند روزنامه هم چاپ شد که در پی آن دوباره دانشگاه از نورث خواست به موضوع رسیدگی رسمی‌ کند. نورث در ماه‌های آوریل، مه‌ و ژوئن مشغول کار شد اما دوباره گزارش نورث پنهان ماند و دانشگاه گفت انشاء‌الله که مسأله‌ای نیست! تمام کوشش من در اینست که گزارش نورث منتشر شود و تمام کوشش دانشگاه هم در اینست که پنهان کاری کند. همه این داستان یک "پنهان کاری" بوده و برای من سؤال است که چرا در یک پذیرش ساده، این همه اسرار پنهانی وجود دارد؟

* انتشار گزارش نورث به ضرر صاحبان قدرت است

می‌توانید بگویید چرا گزارش نورث منتشر نشده است؟ شاید این به رازگشایی از آن پنهان‌کاری کمک کند...

شیخ‌الاسلامی: گزارش نورث حتما به این خاطر منتشر نشده که به ضرر صاحبان قدرت است. ما به دیوان دولتی شکایت کرده‌ایم که تمام مدارک را دانشگاه منتشر کند. من و دوستانم چند ماه است که دنبال این هستیم که اسناد منتشر شود و روشن است که چرا ما چنین می خواهیم و دیگران دنبال سر پوش گذاشتن بر موضوع هستند.

به هر حال تصور می‌کنم که می دانم چرا گزارش نورث منتشر نمی‌شود؛ نگرانی آکسفورد خیلی‌ بیش از ظاهر است... داستان فراسوی تاجر لندنی و مباشرش و پذیرش دانشجویی است که بازرس سه‌ دانشگاه در سه‌ کشور دنیاست!

* مبارزه با تقلب در پذیرش هاشمی ساده نیست

آیا شکایتی هم علیه دانشگاه یا مهدی هاشمی مطرح کردید و مستندات خود را به سیستم قضایی ارائه دادید؟

شیخ‌الاسلامی: من در ابتدا تصور ساده‌ای داشتم و باور نمی کردم که در پس موضوعی به این بی‌ اهمیتی جریاناتی در این سطح باشد. تا آنجا که شنیده بودم تاجری در لندن که با خانواده هاشمی همکاری مالی دارد، به شخصی‌ پولی‌ داده و دستور مساعدتی داده است. در جلسه اول به نورث گفتم که از نظر قانون وزارت کشور انگلیس، این پذیرش شکست قانون است. آقای هاشمی‌ مجاز به کار در انگلیس است اما دانشجویی ایشان خلاف ویزایی است که برای ایشان صادر شده است. نورث هم تصدیق کرد و گفت که وزارت کشور در جریان و دنبال قضیه است.

* به این نکته حتما توجه کنید...

من خیال کردم که داستان تمام است اما بعد از مدتی دیدم که خیر! در حالی که امروز دو هزار دانشجوی خارجی‌ دانشگاه مترپیلیتن لندن فقط به خاطر اینکه دانشگاه به صورت دقیق و مرتب حضور و غیاب انجام نداده و بعضی‌ از این دانشجویان امتحان انگلیسی‌ قابل قبول نگرفته‌اند در حال اخراجند، وزارت کشور در مورد آقای هاشمی‌ هیچ اقدامی نکرد و به او برای شغلی‌ در دانشگاه آزاد اسلامی که برای انجام آن یک روز کافی بود، مجوز کار داده شد و بعد هم آقای هاشمی سر کار هم نرفت و دانشجو شد اما دانشگاه هم نرفت و اصلاً رفت دوبی‌ به خانه بخت! یعنی در دوران حضور در انگلیس هم کارمند تمام وقت دانشگاه بود و هم دانشجوی تمام وقت!

* حضور غیرقانونی مهدی در انگلیس بدون پرداخت مالیات و ماهانه

جالب است که وزارت کشور انگلیس که دانشجوی لندن را اخراج و به صدها ایرانی‌ هم امر می‌کند حداقل سه‌ هفته در دوبی‌ بمان و هزینه کن تا در نهایت من بگویم که تو را راه می‌دهم یا خیر، به آقای هاشمی‌ می‌گوید تو هم دانشجو باش و هم کارمند؛ اصلاً قدمت روی چشم من. از این گذشته، ایرانی‌‌ها نگرانند که یک روز بیش از ویزا در انگلیس نمانند چون برای آنها تبعات دارد اما با آنکه به خدمت آقای هاشمی‌ در ماه آوریل پایان داده شد و از آوریل تا امروز که هشت ماه است، هیچ بودجه‌ای نبوده که مالیات و طبق قوانین انگلیس به دولت ماهانه پرداخت کند! اینجا این سؤال پیش می‌آید که چرا اجازه کار مهدی هاشمی گرفته نشد و چرا دولت انگلیس با فرزند جناب آقای هاشمی‌ چنین رفتار پدرانه‌ای دارد؟

علاوه بر شاهزاده طراز اول عربستان که درباره او سخن گفتم، فرزند سفیر عربستان در ایران هم مدتی دانشجوی من بود و وزیر امور اجتماعی آن کشور هم دانشجوی عزیز من بود. وقتی پرس و جو کردم معلوم شد که عربستان از وزارت خارجه انگلیس تقاضای مختصری کرده است؛ خدا نکند که لازم شود در این باره نکته به نکته و مو به مو سخن بگویم.

* آکسفورد اسناد پذیرش هاشمی را به وکیل ما نمی‌دهد

در شرایطی که از پخش اطلاعات اولیه درباره این موضوع جلوگیری و مسائل در سطح بالا به صورت دوستانه حل می‌شود، جای انتشار اسناد نوشته شده نیست. اسناد دست دانشگاه است که با آنکه وکیل ما سر در گریبان است، اسناد را نمی‌دهد. البته مکتوب اظهارنامه قانونی من که در آوریل 2011 به ثبت قانونی رسید و هرگز مورد خدشه قرار نگرفته و دانشگاه هم اصالت آن را قبول کرده، موجود است. یکی از افرادی که آقای هاشمی‌ را پذیرش کرد، رسماً در گاردین گفت که اصلاً نمی دانسته که ایشان فرزند جناب آقای هاشمی‌رفسنجانی است. ما در این زمینه اسناد فراوان داریم که از جمله آنها کپی‌ ایمیل جانشین من به شخص مربوطه است که پرونده مهدی هاشمی‌ رسید؛ قهوه بخوریم و درباره آن صحبت کنیم! اینکه انتظار تقاضانامه می رفت و درباره آن صحبت هم شده بود تا اینکه خبر می‌رسد که رسید، کار را تمام کنیم که در این باره باید بگویم ما این ایمیل را طبق قوانین انگلیس رسماً گرفته‌ایم ولی‌ به دروغ گفته شد که ما نمی دانستیم که بهرمانی همان هاشمی‌ است؛ ایمیل‌های دیگر هم به صورت قانونی در اختیار داریم. اینکه دانشگاه رسما اعلام کرد دانشجویی که بدون امتحان انگلیسی‌ وارد شده، مهدی هاشمی‌ است، همه سند کتبی‌ است که [جمع‌آوری و بررسی آنها] دو سال وقت گرفته است.

* نقض مقررات آکسفورد با تحصیل خارج از محدوده

اما وکیل آقای مهدی هاشمی به مسائلی که شما مطرح کردید، پاسخ مبسوطی داده است...

شیخ‌الاسلامی: وکیل خانواده هاشمی‌ در مصاحبه سه صفحه‌ا‌ی که با روزنامه شرق داشت، بدون ذکر نام روشن به من حمله کرد. معنی صحبتش این بود که اگر سکوت نکنی‌ بار دیگر با اسم تو را متهم خواهیم کرد. از من معذرت خواهی‌ می‌شود کرد ولی‌ چنان که روال من نشان داده، اخاذی نمی شود. شرق پاسخ مرا بر خلاف قانون مطبوعات چاپ نکرد که آن را به رسانه دیگری سپردم که منتشر شد؛ البته شرق هم بعداً شرم کرد و متنی کاملاً سانسور شده با تیتری نادرست چاپ کرد. خدا را شکر کردم که شرق مشروطه خواه بود، اگر مستبد بود دیگر چه می‌کرد؟

به هر حال پاسخ من به وکیل خندان [مهدی] هاشمی‌ منتشر شده و فقط در این زمینه یک نکته را لازم است به اطلاع برسانم؛ دانشگاه آکسفورد در لندن نیست بلکه در شهر آکسفورد قرار دارد کما اینکه دانشگاه تبریز در تهران نیست. لندن پایتخت انگلستان است و اگر مهدی هاشمی در لندن زندگی می کرد، مقرر دیگری از مقررات آکسفورد نقض شده چون ایشان نباید از 15 مایلی مرکز آکسفورد خارج می‌بود. در واقع آقای بهرمانی نمی‌تواند «واحدهای دوره دکترا» را تمام کرده باشد؛ چون دانشگاه آکسفورد بر خلاف دانشگاه آزاد واحدی نیست و چنین چیزی وجود ندارد که ایشان آن را تکمیل کرده باشند و حتی در دانشگاه‌های درجه دو آمریکا هم برای دوره دکترا «واحد» موضوعیت ندارد.

 * تهدید و تطمیع شدم اما کوتاه نیامدم

آیا برای انصراف شما از شکایت‌تان، پیشنهاد یا توصیه‌ای به شما نشد و یا تهدید نشدید؟

شیخ‌الاسلامی: رئیس واحد آکسفورد که با جناب آقای رفسنجانی سابقه دوستی داشت از من خواهش کرد که آقای رفسنجانی را ببینم و برای ایشان درباره موضوع مطالعات خلیج فارس توضیح دهم. من هیچ‌گاه تقاضای دیدار ایشان را نکردم و اساساً تقاضای دیدار با هیچ رجل سیاسی را نکرده‌ام.

در ملاقاتم با آقای رفسنجانی که در کاخ مرمر انجام شد، درباره مسائل ملی‌ و استراتژیک ایران صحبت داشتم و تمام برنامه را برای ایشان توضیح دادم. یک ساعت صحبت کردیم؛ بعد ایشان به خاطر عشق به فرزند موضوع را با دیگران در میان گذاشتند که به نظرم این کار درستی‌ نیست؛ همیشه هم می‌گویند که در امور حقوقی فرزندانشان دخالت نمی‌کنند! البته که نباید دخالت کنند. ذکر این نکته نشان می‌دهد که تصور رئیس تشخیص مصلحت نظام اینست که این از فتوحات ایشان است! خیر؛ وظیفه است. افسوس که انجام نمی‌شود و تکرار آن آزار دهنده است.

در آن دیدار آقای هاشمی از من خواست که شخصی به نام میرزاده که رئیس دفتر دانشگاه آزاد بود را ببینم. او را هم دیدم و برنامه را برای او هم شرح دادم. البته آقای جاسبی را ندیدم؛ چون ایشان تقاضای ملاقات نکرده بود و من هم برنامه بازگشت به انگلستان داشتم و فرصت نداشتم.

بعد از دو هفته‌، رئیس واحد آکسفورد به منزل من در آکسفورد آمد و خواهش کرد نامه‌ای برای آقای رفسنجانی بنویسم اما گفتم نخواهم نوشت؛ نه اینکه به رئیس جمهوری سابق کشورم احترام نمی گذارم بلکه به خاطر آنکه هر چه لازم بود به ایشان گفته بودم و تکرار مکررات را اسباب خستگی می دانستم و اساساً کسی نیستم که در موضوعی اصرار داشته باشم.

ایامی که در تهران بودم شخصی تقاضای ملاقات فوری با من کرد و برای تهدید به منزلم آمد و گفت که آقایان یاسر هاشمی و میرزاده معاون جناب آقای هاشمی به او گفته‌اند که هشدار جدی دهد اگر مهدی را رها نکنم علیه من افشاگری کرده و خواهند گفت که از آنها پول خواسته‌ام و چون نداده‌اند، علیه مهدی اقدام کرده‌ام.

البته تهدید من کار آسانی‌ نیست؛ چون من نه احتیاجی دارم و نه ملک و منالی دارم و نه اینکه در آخر عمر عشق قدرت دارم یا فرزندانی که مسأله داشته باشند. تهدید برای کسی‌ کارگر است که از دنیا چیزی داشته باشد یا عاشق مقام و سودای ثروت داشته باشد. من حتی در دسترس هم نیستم و باورم نمی‌شود که چرا گاهی‌ تصور می‌رود که من بی‌ ترسم... اصلاً از چه کسی‌ بترسم؟

* هیچ‌وقت آدم سیاسی نبودم

برخی معتقدند که اعتراض شما به نحوه پذیرش مهدی هاشمی به نوعی اقدامی سیاسی بوده است. آیا این حرف را قبول دارید؟

شیخ‌الاسلامی: من هیچ‌گاه نه قبل از انقلاب و نه بعد از انقلاب، فعالیت سیاسی نداشته‌ام. به خاطر تحصیلات و آشنایی‌ها، هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب امکانات کار هم داشته‌ام. بعد از انقلاب به من چند بار پیشنهاد شد و هر بار گفتم خداوند مرا بی‌ نیاز کرده است. یک‌بار مسئولیت مرکز مطالعات خلیج فارس به من پیشنهاد شد و دو ملاقاتم با جناب آقای هاشمی‌ هم به خاطر ایران بود اما قبول نکردم به ایشان نامه بنویسم.

* هاشمی رفسنجانی عاشق مقام است

با جناب آقای هاشمی‌ هم قبلاً مخالفتی نداشتم و چند بار به ایشان رأی دادم اما اگر هنوز هم به ایشان علاقه داشتم، رأی نمی‌دادم چون هم سنّ ایشان زیاد است و هم عشق ایشان به ماندن در مقام که هر دو از نظر من گرفتاری است.

من در جوانی هم دنبال سیاست، مال و مقام نبودم؛ حالا که دیگر پیرم. داستان من از آکسفورد شروع شد و شکایت من هم فقط این بود که چرا آکسفورد سلسله مراتب را در پذیرش مهدی هاشمی رعایت نکرده است. حالا می بینم که این رشته سر دراز دارد.

* کسی مهدی را در کلاس درس ندیده است

وکیل آقای هاشمی گفته بود مهدی دانشجوی آکسفورد بوده و در خود دانشگاه آکسفورد هم درس می‌خوانده؛ نه در واحد آکسفورد دانشگاه آزاد. اطلاع دارید که مهدی هاشمی در زمان حضورش در انگلیس تا چه اندازه به مسائل علمی و آکادمیک اهتمام داشت؟ اینکه گفته شد وی به عنوان نماینده رسمی دانشگاه آزاد مشغول ساماندهی واحد آکسفورد این دانشگاه بوده تا چه اندازه صحت دارد؟

شیخ‌الاسلامی: من هیچ‌کس را ندیده‌ام که آقای مهدی هاشمی‌ را سر کلاس، سمینار یا سخنرانی‌ دیده باشد. هیچ صاحب اطلاعی را هم ندیده‌ام که تائید کند امتحانی از ایشان گرفته باشد. در این دو سه‌ سالی‌ هم که ایشان بازرس دانشگاه آزاد بوده‌اند، تصور نمی‌کنم که بیش از چند روزی در دانشگاه آزاد حضور داشته‌اند. البته الآن دیگر مطمئن نیستم که او در این سال تحصیلی‌ دانشجوی آکسفورد باشد.

* دست‌نوشته‌ای برای روز مبادا!

آقای دکتر! جنابعالی در خلال سخنانتان اشاره کردید خدا نکند روزی لازم شود که برخی مسائل را نکته به نکته و مو به مو بگویم. آیا امکان دارد به زودی حرف‌های ناگفته خود را در این زمینه بگویید؟

شیخ‌الاسلامی: خیر! حالا نخواهم گفت ولی‌ اگر اتفاقی برایم بیفتد، دوستی‌ در خارج از انگلیس نوشته‌ای از من در این باره دارد.


گفت‌وگو از مصطفي افضل‌زاده