محمد رضا شوق الشعراء
مدیریت پسماند و بازیافت شهر، خدماتی است یا فرهنگی؟« فلان دکتر و مهندس و تاجر و ثروتمند و مدیر و آقازاده ای که از شیشه اتومبیل چند ده میلیون تومانی خود در خیابان، آشغال و زباله به بیرون پرتاب می کند «آشغالی» و «بی فرهنگ» است یا رفتگر زحمتکشی که این آشغال را از روی زمین برمی دارد و کوچه و خیابانهای شهر را نظافت و جاروب می کند؟»
و اگر این جمله ها در بنرها و بیلبوردهای شهری نقش ببنند!؟
هر ساله شهرداری های سراسر کشور میلیاردها تومان برای جمع آوری زباله و نظافت شهرها هزینه می کنند، که اگر ده درصد این مبلغ را در سال صرف مسائل فرهنگی و فرهنگ جامعه بکنند، بعد از چندسال هزینه خدمات شهری شهرها بسیار کم و کمتر خواهد شد!؟
نسلی که سالها با یک دیدگاه خاص فرهنگی بزرگ شده است را نمی شود به آسانی و در چند روز و چندماه تغییر داد، و اما شروع حرکت های فرهنگی در کودکان و دانش آموزان می تواند به تغییر فرهنگ و دیدگاه پدران و مادران نیز کمک کند.
سازمان مدیریت پسماند شهر یزد می تواند با همراهی آموزش و پرورش و مقاطع تحصیلی دبستان و راهنمائی مسابقه ای تحت عنوان «نامه به رفتگر محله» برگزار کرده و در مرحله اول متوجه دیدگاه دانش آموزان نسبت به رفتگران شهر شود و اما وقتی رفتگران و ماموران خدمات شهری از میان بی سوادترین و فقیرترین افراد جامعه انتخاب می شوند، چگونه می توان به آنها نامه نوشت؟
رفتگران شهری می توانند از میان قشر تحصیلکرده بیکار انتخاب شوند، و اگر رفتگری و نظافت شهر به یک «ضد ارزش» تبدیل شده، مقصر مسئولان و مدیران فرهنگی جامعه می باشند. با انجام کار فرهنگی، رفتگری و نظافت شهر می تواند تبدیل به یک ارزش شود، وقتی که کودکان و دانش آموزان از کودکی یاد بگیرند که آشغال نریزند و آشغال جمع کنند.
بسیاری از جوانان بیکار ایرانی بخود اجازه نمی دهند تا در واحد خدمات شهری شهرداری ها مشغول بکار شده و رفتگر شوند و بعید است که خانواده ای دخترش را به ازدواج فردی که شغلش رفتگر است درآورد! و اما چرا؟ رفتگری و نظافت شهر هم یک شغل است، مثل بسیاری دیگر از شغل های دیگر و آیا شان رفتگری بدتر و پائینتر از دلالی است!؟
در جامعه ای که دلالی ارزش و رفتگری ضد ارزش است، بسیاری از دیدگاهها باید تغییر کند و اما چگونه؟
تبصره اول: چند ماه پیش در هلند در منطقه زی لاند مردی که سیب خورده بود و آنرا از ماشین بیرون پرت کرده بود به دوهزار و دویست یورو جریمه محکوم شد و تلویزیون ها دهها بار نشان داد! پول هم نداشته باشد و ندهد زندان می رود!
تبصره دوم: دوهزار و دویست یورو چند تومان می شود!؟
تبصره سوم: ایرانی هایی که در کوچه و خیابان زباله و آشغال می ریزند و جریمه نمی شوند، در روز چند کاسب هستند!؟
تبصره چهارم: اگر ماشین های حمل زباله ای که در «یزد» آشغال و زباله جمع آوری می کنند، در خیابانهای هلند و یا دیگر کشورهای اروپایی تردد کنند، چند جریمه می شوند!؟