زمان : 01 Mehr 1391 - 14:57
شناسه : 57590
بازدید : 3218
حجت الاسلام مهدوی نژاد :قتل عام لسانی همان قتل عام فرهنگی است+تصاویر در جلسه هیات انصار ولایت دارالعباده یزد با حضور نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه یزد و جمعی از علماء و مسئولین دارالعباده حجت الاسلام مهدوی نژاد :قتل عام لسانی همان قتل عام فرهنگی است+تصاویر حجت الاسلام مهدوی نژاد با بیان این مطلب که قتل عام زبانی همان قتل عام فرهنگی است به تبیین این موضوع پرداخت و تغییر گفتمان حاکم بر جوامع اسلامی از گفتمان دینی و الهی به گفتمان غربی و شیطانی را از مصادیق مهم قتل به زبان دانست .

به گزارش روابط عمومی هیات انصار ولایت دارالعباده یزد جلسه هفته گذشته این هیأت به بررسی و محکومیت اهانت به ساحت قدس حضرت ختمی مرتبت، پیامبر اعظم(ص) اختصاص داشت .

حجت الاسلام مهدوی نژاد در این جلسه که در تاریخ 25/6/91 با حضور نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه یزد و جمعی از علماء و مسئولین دارالعباده برگزار شد با اشاره به عبارت  ((قَتَلَ الله امهَ قَتَلَتکَ بالاَیدی و الاَلسُن)) در ادبیات دینی ما ،کارکرد زبان و تأثیر آن را بسیار عمیق تر وکاری تر از سایر اعضاء و جوارح دانست و اظهار داشت: قتل با زبان بسیار خطرناک تر از قتل با دست است همانگونه که می شود بادست کسی را کشت و جان اورا گرفت با زبان هم می شود کسی را کشت و اما به جای جان، آبرو و شخصیت او را کشت ، قتل با زبان همان ترور شخصیت است که امروزه تعبیر می شود.

عوامل حیات معنوی انسان : شخصیت و شأنیت و هویت اوست که اگر اینهارا از او بگیری به یک مرده متحرک تبدیل می شود ، به یک موجود بی اثر و این موجود زنده بی هویت و بی اثر از کشته ای که دارای آبرو وآرمان و هویت است فرسنگها فاصله دارد.

سخنران هیئت انصار ولایت یزد با اشاره باینکه این حادثه یعنی قتل به زبان گاهی برای جوامع بشری هم اتفاق می افتد ، گفت :دشمنان اسلام وقتی نتوانستند با قتل و کشتار یدی بر جامعه ای حاکم شوند دست به قتل عام لسانی آن جامعه می زنند یعنی گرفتن فرهنگ و هویت و ارزشهای آن جامعه .

حجت الاسلام مهدوی نژاد با بیان این مطلب که قتل عام زبانی همان قتل عام فرهنگی است به تبیین این موضوع پرداخت که؛زبان و بیان مهمترین ابزار فرهنگی است ، گفتمان سازی و تغییر گفتمان حاکم بر جوامع اسلامی را از گفتمان دینی و الهی به گفتمان غربی و  شیطانی را از مصادیق مهم قتل به زبان دانست و اظهار داشت آن چیزی که باعث شد اباعبدالله (ع) جان خود و عزیزترین عزیزانش را و حتی خانواده اش را به مسلخ ببرد ، ایستادگی در برابر نابودی هویت و اصالت و دیانت امت اسلامی بود که قتل عام لسانی شده بود و گفتمان حاکم بر آن جامعه وارونه گردیده بودچنان که فرمودند اسلام را مانند پوستین وارونه ای به تن کرده اند حق باطل و باطل حق شده بود. این قدر مهم بود که کسی مثل حسین(ع) باید فدا می شد تااین فاجعه خنثی شود.

مهدوی نژاد که در محفل شنبه شب این هیات سخن میگفت اینگونه ادامه داد که: یکی از مصادیق بارز قتل به لسان توهین و حرمت شکنی از مقدسات و بویژه پیشوایان مقدس است.

دروغ ، تهمت و استهزاء از قدیمی ترین ابزار دشمن بوده است از ابتدا به پیامبر  ما مجنون و ساحر و کذاب می گفتند تا حالا که فیلم می سازند و ترانه می خوانند و کتاب علیه آن بزرگوار  می نویسند همه همان قتل به زبان است و البته این بسیار خطرناکتر از قتل یدی است چرا که دشمن با اقدام نا جوانمردانه اعتبار و حیثیت اولیاء خدا و اعتماد اجتماعی به ایشان را هدف قرار داده است وگر چه هرگز موفق به نتیجه نخواهد شد اما امت اسلامی باید هوشیار باشند چرا که درصدر اسلام معاویه موفق شد در مقطعی چهره مبارک امیرالمومنین را در بخشی از جامعه اسلامی آنروز تخریب کند و امیرالمومنین در حقیقت قبل از آنکه مقتول به تیغ ابن ملجم شود مقتول به زبان شد.

حجه الاسلام والمسلمین مهدوی نژاد درباره اینکه  باید چگونه با این فتنه خطرناک مواجه شد اظهار داشت:

آنچه امروز در موج بیداری اسلامی امت ها دوباره دمیده است و اقدامات مسلمانان در مقابله با این هتاکی را تهاجمی نموده است عمل به دستور(اشداء علی الکفار) است و سیره پیامبر اعظم(ص) نیز در برابر هتاکی ها همینگونه بوده است .

پیغمبر رحمت للعالمینی که وقتی مشرکین مکه او را سنگ می زنندو یا شکمبه شتر و خاکروبه بر سرش می رختند برای آنها دعا میکرد.پیغمبر رحمت للعالمینی که با منافقین که در دل ایمانی نداشتند اما به ظاهر حفظ ایمان می کردند و به ظاهر حفظ حرمت می نمودند،مسامحه می نمود و آنها را تحمل می کرد.

و پیغمبر رحمت للعالمینی که حتی با انها که توطئه قتل ایشان را پس از جنگ تبوک طراحی کردند بنا بر مصلحت گذشت کرد ، این پیامبر در برابر هتاکی ها و هجو کنندگان و کسانی که با زبان علیه ایشان و دین اقدام می کردند با شدید ترین وضع ممکن برخورد می نمیود  وهمه میدانیم حرفی را از خود نمی فرمود و آنکه می کرد در وحی ریشه داشت.

حجه الاسلام مهدوی نژاد این رفتار پیامبر اعظم را اینگونه تبیین نمود:از بین بردن شخصیت پیامبر(ص) و قتل اعتبار و شأنیت اولیاء الهی با زبان مساوی با مخدوش شدن و بسته شدن راه هدایت الهی بر عده ای از مردم است و این گناهی نا بخشودنی است .

تاجری که با اعتبارش در بازار کار می کند و بواسطه اعتبار و آبرویش همه به او اعتماد دارند ، همه سرمایه اش اموالش نیست بلکه سرمایه اصلی او اعتبار اوست . اگر این اعتبار از بین برود دیگر سرمایه و مال او نیز روبه نابودی میرود و اگرولی از اولیاء خدا بر اثر فتنه قتل زبان ، در میان مردم اعتبارش خدشه دار شودحرف هایش شنیده نخواهد شد و پیروی نخواهد شد.لذا پیامبر اعظم (ص) با این فتنه مماشات نمی کردند و دستور قتل آنان را صادر می فرمودند.

عبدالله بن سعد بن ابی سرح برادر رضاعی عثمان خلیفه سوم بود که پیامبر اسلام را هجوکرد،رسول خدا او رامهدور الدم اعلان فرمدند، عثمان او را آورد وبه شفاعت نزد پیامبر التماس کرد پیامبر مدتی طولانی سکوت کردند ، وقتی اصرار عثمان زیاد شد پیامبر با اکراه قبول کردند وقتی آن دو نفر رفتند پیامبر خطاب به اصحاب فرمودند

چرا اورا نکشتید. اصحاب گفتند یا رسول الله شما اشاره نکردید اشاره می فرمودید او را میکشتیم .حضرت فرمودند پیامبران هیچ گاه با اشاره کسی را نمی کشند.من قبلا حکم او را داده بودم.

عبدالله بن خطل در حالی که به پرده کعبه آویخته بود و پناهنده شده بود به دستور پیامبر(ص) توسط ابوبرزه اسلمی و سعیدبن حریث کشته شد.و از این موارد در تاریخ دیده می شود  این برای آن است که ریشه فتنه قتل به زبان قطع شود و جرئت جسارت از دشمنان سلب شود.

حجه الاسلام مهدوی نژاد در پایان مصیبت کربلا را از این جهت اعظم مصائب دانست  که علاوه بر قتل با دست در همه مراتب ، قتل به زبان نیز در همه مراتبش بر ابا عبدالحسین(ع) و اهل بیت ایشان وارد شد.در کربلا بغیر از بدن مطهر امام حسین(ع) که پاره پاره و پایمال سم ستوران شد قلب ایشان و روح ایشان بیشتر جریحه دارشد.

وقتی تیروتیغ  می خورد حضرت بیشتر با خدا مناجات می کرد و خدا را شاهد می گرفت اما وقتی ملعونی گفت حسین از آب فرات نمی نوشی تا وارد جهنم شوی و مانع آب خوردن حضرت شد،حضرت او را نفرین فرمود که ( اللهم اَمِتهُ عَطَشا ) خدایا او را از تشنگی بمیران .

در کربلا برای ابا الفضل العباس درد ناکتراز قطع دست و فرق شکافته امان نامه ای بود که دشمن برای او آورد تا او نزد برادرش شرمنده کند . ((قَتَلَ الله امهَ قتَلَتَکَ بالاَیدی و الاَلسُن))....