یزدفردا:م-ک:رستوران بزرگی است که حدود 100 میز ده نفره دارد و نور زیاد، که برای غذا خوردن می پسندم. به علت وسعت رستوران، خدمه مرد با اسکیت غذا و سفارشات را حمل می کنند. آشپزخانه آن بصورت شیشه ای از محیط جدا شده که امکان رویت محیط آشپزخانه را می دهد و نشان از پاکیزگی آن دارد. آکواریوم های متعدد از ماهی, صدف, خرچنگ و کروکودیل وجود دارد که از همان برای برخی از مهمانان استفاده می شود. میزهای ده نفره بصورت گرد می باشد که وسط میز یک صفحه مدور و بزرگ شیشه ای با ارتفاع چند سانت قرار دارد و ظروف غذا را روی آن می گذارند و مهمانان می توانند با چرخاندن صفحه شیشه ای غذای مورد نظر را به نزد خود بیاورند.
روی میز از ابتدا بشقاب و وسایل لازم و آب و نوشابه و آب میوه وجود دارد. همچنین شیری که از نارگیل تهیه شده است (با آب داخل پوست نارگیل تفاوت دارد). بعد از مصرف نوشابه یا آب میوه غذاهای مختلف را یک به یک می آورند و فاصله زمانی بین هر غذا تا غذای بعد حدود پنج دقیقه است که کم محسوب می شود و من که قصد دارم انواع غذا را تجربه کنم, عقب می مانم. نام غذاهایی که آورده شد را نمی دانم و فقط آنها را توصیف می کنم که عبارت بود از:
میگو : تمیز نشده و سرخ شده که کنار آن پیاز داغ گذاشته شده بود.
نان پیچیده : نان لواش که بصورت لقمه بزرگ پیچیده شده و سبزیجات و گوشت سرخ کرده است.
ماهی کوچک: بزرگتر از کیلکا و با استخوان های ریز که استخوانهایش را بایستی هنگام جویدن جدا کرد.
ماهی : بزرگتر از قبلی و کوچکتر از قزل آلا- این ماهی هم خوشمزه است.
سبزیجات: که با آب پخته شده و الیاف آن به هم چسبیده که شبیه جلبک به نظر می رسد.
ماهی مرکب : که از ماهی قزل آلا بزرگتر و سیاه رنگ است.
ماهی حلوا : که از قبلی بزرگتر است.
آبگوشت صدف : در این آبگوشت بجای مخلفات فقط صدف وجود دارد که داخل هر صدف قطعه کوچکی مانند گوشت و خوردنی وجود دارد و بقیه آب و صدفها خورده نمی شود.
آش سبزیجات : چند نوع سبزیجات و لوبیا سبز و پیاز و ...
غدای دریایی : این غذا مانند غضروف بود که در اندازه حدود یک گل رز کوچک ولی سیاه رنگ و کلفت
آبگوشت صدف کوچک: صدفهای کوچکتر که بخش خوردنی آن هم کوچکتر است همراه با تکه های پنیر که داخل این آبگوشت قرار دارد.
خوراک سبزیجات : که از ساقه های باریک یک گیاه خاص تشکیل شده است و بایستی به خوبی جویده شوند.
میوه : برشهایی از هندوانه و پرتقال و گوجه فرنگی و میوه ای بنام لیجیو ظرف میوه به طرز زیبایی با پوست هندوانه تزیین شده است.
میوه لیجی: اندازه گردوست و رنگ ظاهری آن نیز گردویی ولی پوست آن نرم است و مانند بادام کاغذی براحتی با دست جدا می شود و میوه ای شیرین و ژله ای دارد که داخل آن هسته بزرگ و سیاه رنگ براقی قرار دارد.
انواع غذاهای دریایی حلال (ماهی، سوپ صدف و سوپ جلبک)
همزمان با صرف شام یکی از همراهان حاجی اسکندر، موسیقی با وسیله ای شبیه نی می نوازد و می گوید اغلب موسیقیهای وی مربوط به آیین های اقلیتهای مذهبی چین است.
مراسم نوازندگی سنتی به افتخار حضور هیئت ایرانی
آشپزخانه شیشه ای و پیش خدمت های اسکیت سوار در رستوران
روز بعد، روز آخر نمایشگاه است و بعد از ظهر برای بازدید مجدد به جزیره می رویم.
منظره ای از یک پارک در جزیره زیبای شیامن
بعد از صبحانه چمدانها را پایین برده و تحویل می دهیم تا ساعت 10.5 معطل هستیم سپس به فرودگاه می رویم. اکثرا نماز ظهر و عصر را در همان فرودگاه بجا می آوریم. در فرودگاه غرفه هایی برای فروش میوه به صورت بسته بندی شده وجود دارد و چند نوع از میوه های آن مثل لیجی در ایران وجود ندارد یا رایج نیست. به فکر هستم هنگام برگشتن میوه هم سوغاتی ببرم. ترمینال داخلی فرودگاه شیامن امکان سرویس همزمان به ده هواپیما را دارد (ده گیت اتصال به هواپیما با سالنهای انتظار جداگانه و ... ) که قابل توجه است و حدس میزنم بزرگتر از وضعیت فعلی فرودگاه امام (ره) باشد.
وقت ورود ما به شیامن عصر و غروب بود و محیط پیرامونی قابل تشخیص نبود ولی امروز که هواپیما پرواز می کند شرایط منطقه را بهتر درک می کنیم. در واقع شیامن در تلاقی خشکی با آب در منطقه ای تقریبا کوهستانی از نوع سنگی قرار دارد که تداخل آب و خشکی در همدیگر باعث وجود جزایر و دریاچه های متعدد در اطراف و همینطور خلیج ها و شبه جزیره ها شده است و حتی تونلهای طویل شهر شیامن را مشاهده می کنیم که برای اتصال بین مناطق شهری در گذر از کوه ها اجرا شده اند. در مجموع منطقه بسیار زیبا و جذاب برای گردشگری است بخصوص در بهار و پاییز که هوا خنک تر باشد. پرواز به شانگهای با شرکت هواپیمایی شرق چین صورت گرفت که حدود 1.5 ساعت طول می کشد. وقتی با هواپیما به شهر می رسیم ساختمانهای متعدد بالای بیست طبقه مشاهده می شود ولی خیابانها خیلی خلوت هستند. علت آن شاید بخاطر روز شنبه که ایام تعطیلات است و یا وجود مترو و تونلهای زیرزمینی باشد. ترخیص از هواپیما و رسیدن تا هتل در مدت حدود یک ساعت صورت می گیرد که مناسب است و فاصله نزدیک فرودگاه تا شهر و ساماندهی مطلوب شهر را نشان می دهد. گفته می شود جمعیت شهر شانگهای بین 12 میلیون (شب و ایام تعطیل) تا 18 میلیون نفر(روزهای کاری) می باشد.
در شهر مجتمع های بالای بیست طبقه و آسمان خراشهای بالای 50 طبقه متعددی به چشم می خورد. هتل ما نیز به نام logemont یکی از همین آسمانخراشهاست که 58 طبقه روی زمین و چند طبقه زیرزمین و در هر طبقه نیز بطور متوسط 25 اتاق دارد و پنج ستاره است. اتاق ما در طبقه 33 و دارای پنجره با دید وسیع به شهر می باشد. شهر بوسیله مسیر رودخانه به دو بخش تقسیم شده که بخش شرقی پودونگ نامیده می شود و جدیدتر است و هر دو بخش شهر مدرن و گسترده هستند ولی در بخش غربی تراکم بالاتر است.
نمایی از شهر شانگهای و برجهای مرتفع آن که از داخل اتاق هتل به خوبی دیده می شود
نمایی از پلهای چند طبقه در شهر شانگهای
امروز دوشنبه قرار است به نمایشگاه بین المللی به نام اکسپوی شانگهای برویم که قبلا توصیف آن را نقل کردم. قرار گروه، ساعت 8 و 15 دقیقه است و تقریبا به موقع همه جمع می شوند و به موقع با اتوبوس حرکت می کنیم. در این نمایشگاه هر کشور غرفه مستقل دارد و غرفه برخی کشورها بقدری بزرگ است که در حد ساختمان مستقل و بزرگی حضور دارند (مثل ژاپن, امریکا, کره جنوبی, چین, هند, عربستان و از جمله کشور عزیزمان ایران و...) برخی کشورها در حد ساختمان متوسط و یا کوچک حضور دارند و برخی نیز در حد بخش اندکی از یک ساختمان حضور دارند. علاوه بر غرفه کشورها برخی ساختمانها نیز حسب موضوع خاص اعلام شده اند مثل ساختمان فرهنگ ولی این نوع ساختمانها کم و بیش برای اداره کلی مجموعه و یا مراسمات مشترک نظیر جشن و مسابقات فعالیت دارند. در جلوی اغلب غرفه ها صفهای طویل وجود دارد که برای ایجاد انضباط با نرده های متحرک مردم هدایت می شوند. طی نمودن این صف برای برخی غرفه ها نیاز به صرف چند ساعت وقت دارد. و غرفه کشورهای دارای ساختمان بزرگ و مستقل معمولا این گونه هستند. فقط افراد اندکی می توانند بدون صف وارد شوند که از طریق رسمی به عنوان مقامات بلندپایه معرفی و از غرفه های مورد نظر زمان معینی را برای بازدید خود هماهنگ کرده باشند و به همین ترتیب مسئولین اتاق تجاری ایران و چین برای تیم ما بازدید از چند غرفه را هماهنگ نموده بودند که توانستیم از غرفه های هند, امارات متحده, قطر و ایتالیا بدون صف بازدید نماییم. در غرفه قطر پذیرایی خوبی به عمل آوردند و هدیه هم دادند که در دیگر غرفه ها اینطور نبود. بیش از 90 درصد بازدید کنندگان چینی یا از کشورهای شرق آسیا (نژاد زرد) هستند. این نسبت از سویی با توجه به قرار گرفتن نمایشگاه در این منطقه و جمعیت بالای کشورهای منطقه بویژه چین طبیعی است و آنچه این نسبت را تشدید نموده روش چینی ها برای افزایش بازدید کننده است که اعلام نموده اند هر نفر از 40 غرفه بازدید کند,500 یوان (80 هزار تومان) جایزه می گیرد و برای این منظور دفترچه ای با طرح و اندازه مشابه گذرنامه در اختیار متقاضی قرار می گیرد که در هر غرفه در دفترچه بازدید کننده مهر بازدید خورده می شود. این روش باعث افزایش بازدیدکنندگان چینی شده است و بالا رفتن آمار بازید کننده از سویی برای چینی ها اعتبار ایجاد می کند و از سویی با انتشار این آمار باعث افزایش توجه جهانی به موضوع و افزایش سفر جهانگردان به این نمایشگاه می گردد. تاکنون آمار متوسظ هفتگی به 2 میلیون و جمعا به حدود 30 میلیون بازدید کننده رسیده است. (آمار متوسط هفتگی فوق مشابه آمار بازدید از نمایشگاه کتاب در کشور ماست)
ساختمان غرفه ایران مستقل و متوسط به شمار می رود و از نظر داخلی با کار قابل توجه تهیه و ارائه شده که جای تشکر داردکه از این فرصت برای انتقال پیام های مختلف جهت شناسایی ایران دارای فرهنگ و تمدن تاریخی و اسلامی و پیشرفت کشور استفاده شده است. نمادهایی از استانهای مختلف نیز وجود داشت. تعدادی از چینی ها نیز به عنوان نمایش پوشش و لباسهای سنتی ایرانی استخدام شده بودند که به نظرم از نظر امکان ارتباط کلامی با مراجعین به زبان چینی خوب بود.
نمایی از نماد اکسپو (در روز و شب) و محوطه نمایشگاه اکسپو
نمایی از تجهیزات نمایشی مدرن در محوطه نمایشگاه اکسپو
نمایی از ساختمان کشور عربستان در اکسپو
نمایی از ساختمان کشور چین در اکسپو
نمایی از ساختمان کشور هند در اکسپو
نمایی از ساختمان کشور امارات در اکسپو
نمایی از تجهیزات مدرن داخل ساختمان کشور امارات (پخش فیلم درباره پیشرفتهای این کشور)
نمایی از ساختمان کشور پاکستان در اکسپو
داخل ساختمان یکی از کشورهای آفریقایی
نمایی از ساختمان کشور ایتالیا و آثار هنری داخل آن
نمایی از ساختمان کشور انگلستان در اکسپو
نمایی از ساختمان کشور ایران در اکسپو
داخل ساختمان کشور ایران در اکسپو (قالی بافی و تصویری از امیرچقماق یزد)
می خواستیم از غرفه چین بازدید کنیم که گفتند بخاطر کثرت مشتری باید از قبل رزرو کرده باشید. غرفه برخی کشورها نیز صف شلوغی دارد و ما فرصت نداریم. بهر حال هر روز حدود 15 درصد از نمایشگاه را می توانیم بازدید کنیم. بین غرفه هایی که بازدید کردم، غرفه های امریکا، ژاپن, ایران , هند، امارات و ایتالیا را پسندیدم که برای غرفه خود، کار قابل توجهی کرده و نمایشهای هنری متناسب با فرهنگ کشور خود و پیام نمایشگاه تدارک دیده بودند. مثلا غرفه امریکا شامل نمایش در سه اپیزود بود. در اپیزود اول با یک نمایش نشان می داد که امریکاییها چقدر در یادگیری زبان چینی کند هستند و لذا بقیه نمایشها به زبان انگلیسی خواهد بود. در اپیزود دوم فرهنگ همزیستی مردم با نژادها و مذاهب گوناگون در امریکا را توضیح می داد و در بخش سوم مردم یک محله را نشان داد که بر اثر تلاش یک کودک، روحیه همبستگی برای زیبایی و رونق دادن به محله در آنها ایجاد و فعال شد و محله را از یک محله مرده و خشک و کثیف به محله ای مرتب، سبز و زیبا و زنده تبدیل کردند. در جوار این غرفه فروشگاهی از لوازم سبک مانند لوازم تحریر و لباس گذاشته بودند که نمادهایی از اکسپو را همراه با نمادهایی از امریکا داشت و من هم دو عدد تی شرت خریدم. غرفه ایتالیا نمایش هنری اجرا نکرده بود ولی مدلهای متنوعی از معماری، لباس، کفش، سالنهای طراحی لباس، سالنهای نمایش و غیره را که جزء فرهنگ و نماد ایتالیا محسوب می شوند را به طرز هنرمندانه ای عرضه نموده بود.
غرفه هند هم از داخل و بیرون بر طبیعت گرایی که جزء مختصات فرهنگ هند است تاکید کرده بود و ضمن داشتن غرفه های متعدد فروش صنایع دستی، بر شخصیتها، محصولات هند، صنعت و فرهنگ هند تاکید کرده بود و همگی را در سالن و محوطه غرفه به طرز زیبایی گردآوری کرده بود. بالاخره ساعت 9 شب برمی گردیم. برگشتن را با مترو برمی گردیم که هم مترو را تجربه کرده باشیم و هم ارزانتر است. البته مسیر و روش استفاده از مترو را نمی دانستیم و با پرسش متعدد راه خود را پیدا می کنیم. در ایستگاه مترو از دستگاه های خودکار بطری آب خریداری می کنیم و همچنین من عکس پرسنلی می اندازم. دستگاهی که مانند اتاقی می ماند و روی صندلی نشسته و با تعقیب فرامینی که با کامپیوتر داده می شود در قبال دریافت وجه از شخص عکس انداخته و بلافاصله تحویل می دهد. این موضوع هم برای صرفه جویی در وقت مردم مفید است.
امروز که روز آخر اقامت ما در چین است قصد دارم برای خرید سوغاتی بیرون بروم. برای انتخاب محل مناسب و استفاده از تجارب دیگران، از همراهان که روزهای قبل به محلهای مختلف رفته اند، پرس و جو می کنم و بازارچه ای را که در یکی از ایستگاه های مترو است را پیشنهاد می کنند. بازارچه در خط 2 مترو است که یک ایستگاه آن تقریبا نزدیک ماست و همراه چند نفر از دوستان با تاکسی به ایستگاه مترو می رویم. تاکسی دربستی و حداقل کرایه 12 یوان (تقریبا 1900 تومان) است و با مبلغ فوق تقریبا یک کیلومتر سیر می کنند و مازاد را طبق تاکسیمتر محاسبه و رسید هم می دهند. در ایستگاه مقصد یکی از همراهان اشتباها از قطار پیاده نشد که منتظر او شدیم. بعد از حدود 5 دقیقه انتظار با قطار دیگری از ایستگاه بعدی برگشت و به ما رسید.
بازارچه شامل مغازه های کوچک بسیار متعدد بود که تعداد آنها را در حدود 500 مغازه تخمین می زنم که در کوچه و پس کوچه های متعدد و برخی دستفروشان هم بودند. این مغازه ها شامل فروش لباس و کفش، لوازم کامپیوتری، کیف و ساک و چمدان، اسباب بازی و ... بود که معمولا اینگونه خریدها برای مسافر مترو مناسب و قابل حمل است. همچنین برخی مغازه های خیاطی هم دایر بود که فورا و درجا برای شخص شلوار می دوختند و یک ساعته تحویل می دادند و اگر کت و شلوار هم می خواستید اندازه گرفته و آدرس هتل را سوال و همان شب آن را در هتل تحویل می دهند (برخلاف تهران که حداقل یک هفته انتظار برای کت و شلوار لازم است). خیاطی زنانه نیز به همین ترتیب مقدور بود. در ادامه همین خط مترو ایستگاه شروع قطار مغناطیسی وجود دارد. تنها پروژه قطار مغناطیسی سریع السیر که به صورت تجاری در دنیا وجود دارد، همین است که از شهر شانگهای تا فرودگاه به طول حدود 40 کیلومتر و بدون ایستگاه بین راهی که در اواسط مسیر به سرعت 450 کیلومتر بر ساعت می رسد. قیمت بلیط یک رفت و برگشت آن 80 یوآن است. در روز آخر سفر از طریق هواپیمایی قطر به دوحه و از آنجا به تهران برمی گردیم.