زمان : 13 Shahrivar 1391 - 22:18
شناسه : 56725
بازدید : 23046
گفتگو و خاطرات  منتشر نشده شادروان حاج شیخ علی اکبر منتظر قائم (1)+ تصاویر به مناسبت سالگرد رحلت شادروان حاج شیخ علی اکبر منتظر قائم گفتگو و خاطرات منتشر نشده شادروان حاج شیخ علی اکبر منتظر قائم (1)+ تصاویر

یزدفردا:صدرالدین دهقان:مرحوم حاج شیخ علی اکبر منتظر قائم ،پدر شهید محمد منتظر قائم و شادروان حسن منتظر قائم است .محمد، اولین شهید توطئه نظامی آمریکا در صحرای طبس  و مرحوم شادروان حسن منتظر قائم ، چهره مبارز،علمی و بنیا نگذار کیهان فرهنگی است که در این سال ها شخصیت  فرهنگی حسن ،تحت الشعاع نام برادر شهیدش ، دچار فراموشی سنگینی شده است .

مرحوم حاج شیخ علی اکبر منتظر قائم خود مجاهدی پارسا و از مشاهیری است که همگام با نسل تیغ و سجده، پیشینه مبارزه و جهاد را از سال 1314 ه ش در یوم ا... خونین مسجد گوهر شاد مشهد، در کارنامه زندگی سراسر مجاهدت خویش، به ثبت رسانده است و سپس با  شروع نهضت امام خمینی (ره) همواره در صفوف مبارزین  بوده است.


وی به دلیل تزویر شکنی و حق گویی و برخوردی که با یکی از روحانیون خود فروخته درباری  در فردوس در راستای اقامه فریضه الهی امر به معروف و نهی از منکر می کند، مجبور به مهاجرت دیگری می شود و باز دروازه های تقدیر دارالعباده یزد پس از سالها دوری با اشتیاق،وی را فرا می خواند.

او  با تربیت فرزندان شجاع وآگاه  وانقلابی آنها را ازسال 1342با فعالیت  های نهصت  امام خمینی آشنا و در راستای پیروزی نهضت تلاش می نماید  که منجر به دستگیری های مکررو باز داشت فرزندان مبارزش می گردد.

 
 
    

این‌ بزرگمرد زاهد و مبارز یار سومین شهید محراب  آیت الله  صدوقی و امین ومورد اعتماد ایشان بود که گاهی به دستور ودر غیاب ایشان اقامه نماز جماعت می کرد .

پس از شهادت و در مراسم تشییع فرزندش محمد، آرامش ،ایمان و باور مذهبی وی مکررا مورد توجه مردم و مسئولان بلند پایه نظام قرار گرفته و در سخنرانی  های خود به این صبوری  ودین  باوری  اشاره نموده اند. .
1-     یوم الله خونین مسجد گوهر شا د
حاج شیخ بهلول را می شناختم . قبلا آمده بود یزد برای دعای باران و مباحله با بهائیان . آن شب مسجد گوهر شاد خیلی شلوغ بود، بهلول بالای منبر رفت و گفت: حاج آقا حسین قمی بابت کشف حجاب به شاه اعترا ض کرده ولی آنها اورا بازداشت کردند ، حاج آقا باید آزاد شود وحجاب هم باشد .


شب جمعه بود ودعای کمیل . جمعه صبح ،شیخ بهلول دعای ند به می خواند که ناگهان چند نفر مامور با لباس شخصی وارد شدند وگفتند: آقای بهلول اگر حرفی داری بیا خدمت حضرت اجل  ،  ایشان گفت: صبح جمعه است خوب است ایشان به حرم مشرف شوند ورو در رو صحبت کنیم   . آنها رفتند و فرصتی نشد که مامورین دولتی آمدند و درب ها را بستند وبه سوی مردم تیر انداز ی کردند . حدودا 16 نفر کشته شدند .


روز شنبه عده ای رفتند دنبال علما  و تعدادی هم از مسجد محافظت می کردند.  شب یک شنبه، خبر دادند که ماموران می خواهند بریزند داخل  ، عده ای گفتند در پناه امام رضا (ع) هستیم و کسی به ما تیر اندازی نخواهد کرد. ناگهان دیدیم درب را شکستند وبا توپ ومسلسل به داخل آمدند.


فریاد زدیم وا محمدا    وا علیا .. شروع به تیر اندازی و کشتار کردند . ماموران با سر نیزه، یکی  یکی مردم را می کشتند.  بین ایوان ومسجد  کشته ها زیاد و خون ها ریخته بود . خودم را کنار کشته ها ،انداختم  وخون ها را با مشت کردن  به سر و صورت و بدنم مالیدم وهمان جا روی خون و کنار شهدا خوابیدم .....






(ادامه دارد)