زمان : 31 Mordad 1391 - 13:32
شناسه : 56105
بازدید : 5326
چقدر بین شغل و زندگی تان تعادل دارید؟ گرامی مشاور و مدس دانشگاه در یادداشتی به یزدفردا: چقدر بین شغل و زندگی تان تعادل دارید؟

 یزدفردا، منیره زارع زاده خبرنگار یزدفردا/  محمد حسن گرامی مشاور و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد یزد در یادداشتی به یزدفردا ضمن اشاره به اهمیت و ضرورت و تاکید بر " تعادل کار با زندگی "این مهم را تشریح کرد.

چقدر شما در زندگی با مفهوم تعادل زندگی و شغل آشنایی دارید؟

یکی از ارمغان های عصر حاضر بحث اشتغال تمامی افراد جامعه بالاخص زنان در فرآیند های اشتغال رسمی است، این سوال مطرح می گردد که آیا بین زندگی خانوادگی و شغل ما تعادل وجود دارد یا خیر؟ و این موضوع برای زنان جامعه امروز بسیار مهمتر و اساسی است.

اینکه در دین اسلام به این موضوع اشاره شده است "خیرالامور اوسط ها" و پیامبر گرامی سفارش کرده اند که امت من امت وسط هستند آیا به این مهم فکر کرده اید که گستره این سخن درکجا و در چه موضوعاتی قابل تعمیم است؟

اگر ما می بینیم در خانواده های امروزی بین اعضای خانواده بالاخص زن وشوهر شکاف و فاصله های زیادی بوجود آمده است به این دلیل است که مردان  زنان این مرزوبوم این سخن را به نوعی فراموش کرده اند و به مسئله تعادل در زندگی و کار  کمتر توجه نموده اند.

شاید بعض از خوانندگان این سوال برایشان پیش بیاید که در شرایط امروزی آیا می توان با تعادل اشتغال به این همه هزینه ها و مسائل اقتصادی موجود رسیدگی نمود یا سوال دیگری مبنی بر این که آیا می توان با اشتغال منطقی یا تعادل در زندگی و شغل هزینه های زندگی را به طور نسبی پرداخت کرد؟

حال به این سوالات می پردازیم؛ نکته مهم این که  آیا هزینه های ما در زندگی تماما هزینه های واقعی است و آیا اشتغال ما صرفا به خاطر تامین هزینه های زندگی است یا بعضا به دلیل اختلافات زندگی، عدم حمایت عاطفی یا روحی روانی از یکدیگراست؟!

 به نوعی  اشتغال بیش از حد یک مکانیسم دفاعی است و به نوعی جابه جایی مسائل خانوادگی با اشتغال بیش از حد است.

اگر شما زندگی های سالم، پویا و شاداب  را بررسی کنید به یکی از مولفه های بسیار مهم  می رسید که آنها بخصوص زنان آن خانواده در اشتغال رسمی یا حتی غیر رسمی سعی براین دارد که تعال منطقی بین دوجایگاه شغل و خانواده داشته باشند.

حال به طبقه بندی افراد جامعه در نگاه رضایت شغلی و رضایت از زندگی یا سطوح بین شغل و زندگی اشاره می کنیم؛

طبقه اول: افرادی که شغل خود را بالاتر از زندگی می دانند

طبقه دوم: افرادی که زندگی را بالاتر از شغل می دانند

طبقه سوم: افرادی که به شغل و زندگی به شکل مساوی نگاه می کنند

طبقه چهارم: افرادی که اصلا برای شغل و زندگی ارزش  و طبقه خاصی قائل نیستند

در بین این طبقه بندی برای زنان ومردان تفاوتهای بسیار و بنیادی وجود دارد.

به این معنا که عده ای شغل را مهمتر از زندگی دانسته و تمام عواطف و نیازی های خود و شرایط زندگی خود را فدای شغل نموده و این تصورغلط را دارند که رضایت شغلی مهمتر از رضایت زندگی است.

درست است که رضایت شغلی منجر به رضایت زندگی نیز می شود ولی وقتی این دو از تعادل خارج شد خود به خود به زندگی شخصی و خانوادگی ما لطمه می زند.

در طبقه دوم افراد رضایت شغلی و زندگی را برابر یکدیگر می دانند؛ این افراد به خصوص خانم ها دچار مشکلات بیشتری می شوند؛ این که ما یک سوم از وقت خود را فدای دوسوم باقی مانده کنیم تصور غلطی است لذا ما باید به زندگی خود، تربیت فرزندان  و برآوردن نیازهای روانشناختی آنها بیشتر از نیازهای شغلی پاسخ دهیم.

 

در طبقه سوم رضایت زندگی بالاتر بده و افراد به زندگی بیشنر اهمیت می دهند و به شغل در حد معقول پاسخ می دهند، این دسته از افراد به نوعی معنای تعادل را به خوبی درک نموده اند این مهم به این معنا است که این افراد در واقع به زندگی شخصی خود بیشتر بها می دهند و به اشتغال و درآمد به شکل منطقی نگاه می کنند و سعی بر این دارند که بخشی از نیازهای مادی خانواده را تعدیل نمایند. و غافل از نیازهای روانشناختی اعم از عاطفی، اخلاقی، تربیتی و روانی نشوند.

 این موضوع مخصوصا برای خانم های شاغل بسیارمهمتر است. چرا که یک زن باید تمام هستی عاطفی خود را صرفا به خاطر درآمد بیشتر فدای تربیت فرزندان و نیازهای خود و همسر کند.

قدری به این موضوع فکر کنید و در این رابطه تصمیم منطقی بگیرید.

قابل ذکراست، هف ما از بیان این مطلب به این معنا  نیست که ما در شغل خود کم کاری یا بی توجهی یا اهمال کاری نمائیم بلکه به این معناست که سعی کنیم اولویت های زندگی و شغل را مشخص نموده و اولویت زندگی را مقدم بر تمامی اولویت های دیگر طراحی کنیم.

اما در طبقه چهارم افرادی را مشاهده می کنیم که به صورت مبهم و گسترده یا متزلزل به زندگی و شغل می نگرند و این افراد نه در شغل خود موفق اند و نه در زندگی!که این دسته افراد می توان گفت از شرایط بدتری برخوردارند تا جایی که در هیچ زمینه ای نه در شغل نه در زندگی رضایت دارند و این نتیجه را می توان از ساختار مباحث ارائه شده گرفت.

همه ما باید این سخن دین اسلام را مبنی بر "خیرالامور اوسطها" مبنای کارخود قرارداده و ازافراط و تفریط در زندگی و شغل خود بپرهیزیم.

تلاشمان به این مهم باشد که به زندگی اعم از شخصی، خانوادگی و شغلی نگاهی متعادل و منطقی داشته باشیم تا از آسیب های اجتماعی در عرصه های مختلف در بین خود و فرزندان یا اعضای خانواده پیشگیری یا اصلاح نمائیم.