گروه جامعه- محبوبه علیپور - طی روزهای اخیر رسانهها به نقل از «معصومه آباد» دبیر کمیته سلامت شورای شهر تهران اعلام کردند که ایران رتبه چهارم طلاق در جهان را به خود اختصاص داده است.
این عضو شورای شهر تهران در جلسه بررسی «طرح تحکیمی بنیاد خانواده و آموزش مهارتهای زندگی مشترک زوجین قبل از ثبت ازدواج» با اشاره به اینکه کلانشهر تهران رتبه نخست و پس از آن استان خراسان رتبه دوم طلاق را داراست، گفت: روزانه دو هزار نفر به مراکز قضایی خانواده مراجعه میکنند که منجر به تشکیل 500 پرونده قضایی با موضوع طلاق میشود. معصومه آباد همچنین هشدار داد؛ اختصاص 85 درصد از پروندههای شکایت در مجتمعهای قضایی و خانواده به بحث طلاق زنگ خطری برای مسؤولان و فروپاشی تحکیم خانواده است. این روزها تعداد کسانی که به «طلاق» بله میگویند، خیلی زیاد شده است.
شاید از این هم بیشتر!
گرچه نمیتوان منکر فزونی طلاق در کشور بود اما ارایه چنین آمار واطلاعاتی در حل معضل طلاق تا چه حد مؤثر است؟
دکتر علی نجفی توانا، استاد دانشگاه در پاسخ به گزارشگر ما میگوید: ارایه آمار از برخی ناهنجاریها امر آسانی نیست. از این رو اگر گاهی آمار و ارقامی توسط مسوولان مطرح میشود ممکن است نتواند به عنوان آمار رسمی و دقیق تلقی شود. به ویژه آنکه اصولاً آمارهای موجود در جامعه بیانگر تمام واقعیتها نیستند، در واقع از نسبیت برخوردارند و تابع ضریب خطا میباشند. در زمینه آمار طلاق نیز چنین است، زیرا به عنوان یک پدیده اجتماعی به جهات مختلف و با تاکید بر متغیرهای گوناگون، قابل ارزیابی میباشد. وی میافزاید: طلاق در خانوادهها با نمودها و جلوههای مختلفی مشاهده میشود. چنانکه برخی همسران با وجود آنکه زیر یک سقف زندگی میکنند اما درعمل مستقل و جدای از هم به زندگی ادامه میدهند. این امر به عنوان طلاق بدنها و طلاق فیزیکی و یا طلاق عاطفی شناخته میشود که در هیچ آماری ثبت نمیشود. موارد مختلفی از جدایی بین همسران نیز وجود دارد که به دلایل مختلف هیچگاه مطرح نمیشود و به ثبت نمیرسد. بدینترتیب ما جزو کشورهایی هستیم که رقم بالایی از طلاق و جداییها را در جهان به خود اختصاص میدهیم. این روزها تعداد کسانی که به «طلاق» بله میگویند، خیلی زیاد شده است.
چرا طلاق؟
گرچه ارایه آمارهای متناقض از سوی مراجع ومنابع خبری در خصوص ناهنجاریهای اجتماعی در جامعه متداول است اما باید به خاطر داشته باشیم چه آمارها را تایید و یا تکذیب کنیم، چه به روند جاری جامعه خوشبین باشیم و یا هشداردهیم، به هرحال افزایش طلاق مقولهای است که نمیتوان پنهان و یا انکارش کرد. اما مهمترین پرسش این است که «چرا با رشد طلاق مواجه هستیم؟» حجتالاسلام علی ابراهیمی، مشاور خانواده به گزارشگر ما میگوید: اغلب در برنامهها و رسانهها فقط سطح و ظاهر مشکلات را بررسی میکنند و از علت ریشهای طلاق کمتر بحث میشود. به اعتقاد من، یکی از دلایل اصلی طلاق این است که در جامعه ما تعریف درستی از ازدواج وجود ندارد که اگر چنین بود بسیاری از طلاقها رخ نمیداد. امروزه بسیاری تصور میکنند، ازدواج یعنی راه حل تمام مشکلات، اما زمانی که ازدواج میکنند و این توقع برآورده نمیشود، ازدواج خود تبدیل به مشکل میشود. این در حالیست که امام صادق(ع) میفرمایند: مراقب اندیشههایتان باشید که زندگی شما را میسازند. بنابراین اگر اندیشه درباره ازدواج درست و منطقی نباشد زندگی مشترک دچار چالش میشود. بهترین و برترین اندیشه درباره ازدواج را میتوان در قرآن کریم، سوره روم دید که از ازدواج تعبیر به نشانه و معجزه میکند. زیرا در روند ازدواج معجزهها رخ میدهد. به این ترتیب در این اندیشه، ازدواج صورت میگیرد که همسران به آرامش برسند و اینگونه بین آنها مهرورزی و مهربانی حاکم شود. این تعریف از ازدواج است. اما تعریف ما از ازدواج چیست؟ زن ازدواج میکند تا تامین اقتصادی شود و مرد ازدواج میکند تا اگر اعتیاد یا هر مشکلی دارد رفع شود! نجفی توانا، حقوقدان نیز میگوید: درحال حاضر ازدواج بسیاری از جوانان حول محور ارزشهای ظاهری نظیر امکانات و توان اقتصادی، قیافه و موقعیت اجتماعی، بدون توجه به خصوصیت شخصی و فردی و خصایص شخصیتی و سیرت افراد صورت میگیرد که زمینهساز بروز اختلافات و مشکلات بین همسران جوان میشود. به این ترتیب با اولین شرارههای سوءتفاهم و اختلاف همسران، از مکانیزمهای موجود همانند استفاده از مهریه، نفقه، الزام به تمکین و ازدواج مجدد به جای مدیریت بحران روابط خود؛ این اختلافها را عمیقتر میکنند. در این شرایط نیز گاه والدین و اطرافیان بیتجربه و اغلب از روی حسن نیت و دوستی، مداخله کرده و آتش اختلاف فزونی میگیرد و به طلاق منجر میشود.
ما با هم تفاهم نداریم!
دلیل مرد برای طلاق همسرش؛ زنم آرام و ساکت است و بلند نمیخندد!
زن: شوهرم با صدای بلند صحبت میکند، طلاق میخواهم!این دلایل شاید برای طلاق، غیرمنطقی باشد. اما در دادگاههای ما چنین سخنانی عادی شده است.
حجتالاسلام ابراهیمی در این باره میگوید: بسیاری از همسران جوان به هنگام طلاق، تاکید میکنند که «ما با هم تفاهم نداریم»، «حرف هم را نمیفهمیم»... به نظر من اگر همسران، تفاوتهای ذاتی یکدیگر را درک کنند دیگر هراسی از اختلاف نظرها و سلیقهها و یا سوءتفاهمها رخ نمیدهد که باعث تنش و مشکلات بشود. به این ترتیب اگر همسران بدانند که قرار نیست از روز اول با یکدیگر تفاهم داشته و همدیگر را درک کنند بلکه قرار است در طی روند زندگی مشترک با آگاهی به این تفاهم برسند، بسیاری از مسایل حل میشود. البته این تفاوتهای شخصیتی و جنسیتی نشان از برتری یا ضعف هیچ یک از همسران نیست بلکه با این تفاوتها زندگی مشترک معنا پیدا میکند. چنانکه در جهان نیز چنین است، این شب و روز و یا زشت و زیباست که به جهان معنا میدهد. از اینرو، اگر این تفاوتها آگاهانه درک شود منجر به تکامل در زندگی میشود. زندگی آموختنی است. ابراهیمی، کارشناس آموزش مهارتهای زندگی با تاکید بر این مقوله ادامه میدهد: بیشتر جوانان ما در برابر ازدواج و مسایل آن، همانند فردی هستند که بدون آموختن شنا به دریا پرت میشوند و هیچگونه آمادگی و آشنایی با شنا ندارند. در واقع بسیاری از آنها، زندگی را یاد نگرفتهاند و میخواهند در طول زندگی مسایل را تجربه کرده و بیاموزند. در حالیکه تجربه کردن بدون دانش و آموزش، آسیبهایی را در پی خواهد داشت. مقولهای که در رشد طلاق در جامعه ما نیز بیتاثیر نبوده است.
چهره پنهان طلاق
برای چندمین بار است که زن به دادگاه میآید. شوهرش معتاد نیست. دست بزن ندارد... اما زن طلاق میخواهد و فقط همین را میگوید...
به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، نقش مسایل جنسی در شکست زندگی مشترک نادیده گرفته میشود. دکتر نجفی توانا وکیل پایه یک دادگستری در این باره به خبرنگار ما میگوید: از مشکلات عمده که در زندگی مشترک همسران جوان دیده میشود بحث نبود رضایت در روابط جنسی و عاطفی است. زیرا شرایط اقتصادی، اجتماعی و التهابهای سیاسی باعث فشار روانی بر مردم شده است. از این رو با فشار، ضعف و اختلال روانی افراد، سایر نیازهای بشری همانند نیازهای جنسی نیز دچار اختلال میشود. این حقوقدان با اشاره به فزونی ناپایداری در زندگیهای مشترک در سالهای اخیر میافزاید: زمانی ملت ما به دلیل وابستگی به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی جزو خانواده های بادوام محسوب میشدند. اما امروزه وضعیت دگرگون شده است. زیرا با تغییر در سلایق و تنوع در انتخابها، جوانان به محض ازدواج به مقایسه همسر خود با دیگر الگوهای تحمیلی ناشی از رسانههای دیداری و شنیداری و یا فضای مجازی دست میزنند و پس از گذشت مدتی، از روابط خود ابراز نارضایتی کرده و به تدریج این روابط به سردی میکشد. به این ترتیب، درنهایت با مُهر طلاق زندگی مشترک به پایان میرسد.
ابراهیمی، مشاور خانواده نیز میگوید: بر اساس تجربه دریافتهام که بیش از 70 درصد طلاقها و کشمکشها در زندگی مشترک ناشی از عدم آگاهی از مسایل جنسی است. زیرا اطلاعات بسیاری از همسران در این زمینه یا خیلی اندک است یا توأم با مسایل سخیف و انحرافی است. زیرا منابع این اطلاعات اغلب از درون فرهنگ ما برنیامده و حاصل فرهنگهای بیگانه بوده و با فرهنگ ما نیز همخوانی ندارد. از این رو، چنین آموزشهایی که امروزه بیشتر از طریق ماهواره و فیلمها کسب میشود، خود منجر به افزایش طلاق شده است.
مهرورزی آگاهانه
با مراجعه به دادگاهها میتوان آدمهای بسیاری را دید که آمدهاند تا حق و حقوق قانونی خود را به دست آورند. همسرانی که معتقدند حقشان در خانواده ضایع شده است. اما چرا این روزها، دیگر کتابهای حقوقی، به زندگی آرامش و تداوم نمیدهند؟ حجتالاسلام ابراهیمی در پاسخ میگوید: ما امروزه دو گونه تشکیل زندگی مشترک داریم. یک نوع که در ابتدا براساس مهر و مودت بنا میشود و نمونه دیگری که مطابق حقوق و تکلیف متقابل پیریزی میشود. در حالی که اساس زندگی مشترک براساس مهر و محبت متقابل است و چنانچه این احکام و حقوق ذکر میشود برای زمانی است که طرفین ناگزیر به استفاده از آنها هستند. این در حالیست که بسیاری از همسران از آغاز زندگی به دنبال منافع و حقوق خویش بوده و برای کسب موقعیت برتر مقابله میکنند. به اعتقاد من، از زمانی طلاق در کشورما افزایش یافت که سعی شد مسایل حقوقی در زندگی مشترک پررنگ شود. البته این به معنای این نیست که طرفین از حقوق و تکالیف خود بیخبر و غافل باشند. بلکه بهتر است همسران با وجود آگاهی از حقوق خود، با گذشت و همدلی به تداوم زندگی خود توجه داشته باشند. از این رو در آموزهها و سیره بزرگان دینی میبینیم که به همسران توصیه میکنند، بده بستان عاطفی داشته باشند. زن مهریه کمی داشته باشد ومرد با صداقت، احترام و مهربانی با وی رفتار کند.
طلاق آخرین و نکوهیدهترین راه
آیا طلاق بهترین واولین راه حل است؟
حجتالاسلام ابراهیمی میگوید: به نظر من، 90 درصد طلاقهای کشور ما بیهوده است و با برخی راهکارها و راهنماییهای عادی قابل رفع است. در واقع 90 درصد خانوادههای ما بدون آنکه ناچار «از سوختن و ساختن» باشند با چند راهکار میتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند. اما تعدادی ناگزیر به طلاق هستند. گرچه طلاق بد است اما برای پیشگیری از وقوع بدترها که جنایت وخیانت است؛ ناگزیر به طلاق هستیم.
دکتر نجفی توانا نیز میگوید: همانگونه که حضرت پیامبر (ص) فرمودهاند طلاق نکوهیدهترین حلال محسوب میشود. در واقع طلاق، پایان راه، آخرین و بدترین انتخاب است. اما باید بپذیریم که در پارهای موارد ناگزیر به انتخاب آن هستیم. زیرا تداوم چنین زندگیهایی، آسیبها وصدماتی بر خانواده واعضا تحمیل میکند که نتیجه ناخوشایند آن، به مراتب بیش از طلاق به خانواده و جامعه آسیب میزند.