زمان : 14 Mordad 1391 - 00:31
شناسه : 55210
بازدید : 8937
سیمای سخن چین در قرآن و روایات سیمای سخن چین در قرآن و روایات یکی دیگر از آفات زبان که از رذایل اخلاقی به شمار می رود و انسان را از راه خدا دور می سازد نمّامی و سخن چینی است.

 قرآن مجید در نکوهش سخن چینی می فرماید:

وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ.
وای بر هر عیب جوی سخن چین.
(همزه 1)
در مورد دیگر می فرماید:
هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ.
از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن.
(قلم 11)
و در آیه دیگر می فرماید:
عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِکَ زَنیمٍ.
سخن چین کینه توز و پرخور و خشن و بدنام است.
(قلم 13)
قرآن مجید از سخن چین به عنوان زنیم یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد نام می برد و این دلیل بر عظمت این گناه است.
راغب اصفهانی می گوید:
زنیم به کسی گفته می شود که به طایفه ای منسوب شده ولی در واقع از آن ها نیست. (سپس می گوید:) ریشه این لغت از زنمه به معنی زائده و آویزه گوش و حلق گوسفند گرفته شده است. گویی شخص سخن چین در میان قوم خود مثل یک موجود زیادی و وصله ناهمرنگی است که بدون دلیل به آن ها منتسب شده و گویی مانند کسی است که اصل و نسب روشن و درستی ندارد.
مرحوم فیض کاشانی نیز در محجّة البیضاء از عبد اللّه بن مبارک نقل می کند: زنیم کسی است که از زنا متولد شده و همه چیز را در همه جا بازگو می کند. سپس می گوید: عبد اللّه بن مبارک این تفسیر را از آیه شریفه عُتُلٍّ بَعْدَ ذ لِکَ زَنیمٍ قلم:13 برداشت کرده است.
خلاصه این که سخن چین و نمّام مانند کسی است که نطفه اش از طریق مشروع بسته نشده است.
سرانجام نمّام از دیدگاه قرآن
قرآن مجید به کسانی که با نمّامی و سخن چینی آتش کینه و عداوت را میان مردم بر می افروزند هشدار می دهد و آنان را به عذاب دوزخ تهدید می کند، چنان که در باره یکی از همسران ابی لهب به نام امّ جمیل می فرماید:
وَ امْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ
زن او: ابی لهب آن هیزم کش آتش افروز نیز اهل جهنم است.
(مسد 4)
امّ جمیل ـ دختر حرب، خواهر أبوسفیان و عمه معاویه ـ یکی از زنان ابی لهب بود که از دشمنان سرسخت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم به شمار می رفت.
به هر حال، چون أبو لهب خود آتش افروز بود، زن او نیز فتنه انگیز بود و در این راه کوشش بسیار می کرد و تا آن جا که قدرت و توان داشت از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم و اصحاب ایشان اخباری کسب می کرد و آن را به مشرکان و بت پرستان گزارش می داد و به همین جهت خدای متعال این گونه از وی به بدی نام می برد و او را مستحق آتش می داند و به طور کلی سرنوشت هر کس که نمّامی کند آتش دوزخ است.
نمّامی از دیدگاه روایات
در روایات اسلامی نیز در مذمّت سخن چینی تأکید زیادی شده است که برخی از آن ها از نظرتان می گذرد.
الف) نمّام شریرترین افراد است:
رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وآله أَلَا أُنَبِّئُکُمْ بِشِرَارِکُمْ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْبَاغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب
آیا شما را به بدترین افرادتان آگاه نکنم؟ عرض کردند: بله ای رسول خدا.
فرمود: بدترین افراد آن هایی هستند که به سخن چینی می روند و در میان دوستان جدایی می افکنند و در جستجوی عیب برای افراد صالح و پاکدامن اند.
(کافی ج2 ص369)
امیرمؤمنان علیه السّلام فرمود:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُونُسَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَصْبَهَانِیِّ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام شِرَارُکُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَایِب
بدترین شما کسانی هستند که سخن چینی می کنند و میان دوستان جدایی می افکنند و دنبال عیوب افراد پاکدامن می روند.
(کافی ج2 ص369)
و در ضمن حدیثی از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود: الشَّیْخُ أَبُو الْفُتُوحِ الرَّازِیُّ فِی تَفْسِیرِهِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله... وَ أَبْغَضُکُمْ إِلَی اللَّهِ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِیمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَیْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُلْتَمِسُونَ لِلْبَرَاءِ الْعَثَرَات
دشمن ترین شما نزد خدا کسانی هستند که برای سخن چینی بین دوستان کوشش می کنند و جمعیت های متشکّل را پراکنده می سازند و کارشان تفرقه افکنی میان انجمن ها و عیب جویی از پاکان و نیکان است.
(مستدرک الوسائل ج9 ص150)
ب) سخن چینی و عذاب قبر:
و از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نقل شده است که فرمود:
قَالَ صلی الله علیه و آله إِنَّ عَذَابَ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْغِیبَةِ و َالْکَذِبِ
عذاب قبر به خاطر سخن چینی و غیبت و دروغ است.
(مستدرک الوسائل ج9 ص150)
و نیز امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
علل الشرائع عَلِیُّ بْنُ حَاتِمٍ عَنْ أَحْمَدَ الْهَمْدَانِیِّ عَنِ الْمُنْذِرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ علیه السلام عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ عَذَابُ الْقَبْرِ یَکُونُ مِنَ النَّمِیمَةِ...
عذاب قبر به خاطر سخن چینی است.
(بحار الانوار ج72 ص265)
ج) سخن چین وارد بهشت نمی شود:
در روایات متعددی به این مطلب تصریح شده است که سخن چین و کسی که برای برهم زدن وحدت مردم قدم بر می دارد و عامل تفرقه و جدایی بین مسلمین می شود اهل بهشت نیست.
رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ
سخن چین وارد بهشت نمی شود.
(بحار الانوار ج72 ص268)
و در حدیث دیگری فرمود:
الامالی للشیخ الطوسی ابْنُ مَخْلَدٍ عَنْ أَبِی الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ حَنَانٍ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ عَنْ هَمَّامٍ عَنْ حُذَیْفَةَ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لَایَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ
قتّات: سخن چین وارد بهشت نمی شود.
(بحار الانوار ج72 ص265)
امام باقر علیه السّلام فرمود:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ یُوسُفَ بْنِ عَقِیلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَی الْقَتَّاتِینَ الْمَشَّاءِینَ بِالنَّمِیمَة
بهشت بر قتّاتین یعنی کسانی که برای فساد بین مردم گام بر می دارند حرام است.
(وسائل الشیعه ج12 ص306)
امام صادق علیه السّلام فرمود:
عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدٍ عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ هَاشِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ أَرْبَعَةٌ لَایَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْکَاهِنُ و َالْمُنَافِقُ و َمُدْمِنُ الْخَمْرِ و َالْقَتَّاتُ و َهُوَ النَّمَّامُ
چهار کس از رفتن به بهشت محرومند:
1 ـ کاهن 2 ـ منافق 3 ـ دائم الخمر آن که به خوردن شراب معتاد است
4 ـ سخن چین
(وسائل الشیعة ج12 ص309)
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
الامالی للصدوق فِی مَنَاهِی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ نَهَی عَنِ النَّمِیمَةِ وَ الِاسْتِمَاعِ إِلَیْهَا وَ قَالَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ یَعْنِی نَمَّاماً وَ قَالَ صلی الله علیه و آله یَقُولُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّةَ عَلَی الْمَنَّانِ وَ الْبَخِیلِ وَ الْقَتَّاتِ وَ هُوَ النَّمَّام
خدای عزّوجلّ می فرماید: بهشت را بر چند گروه حرام کرده ام که یکی از آن ها سخن چین است.
(بحار الانوار ج72 ص264)
مرحوم شهید ثانی روایتی نقل می کند که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ قَالََ لَهَا تَکَلَّمِی فَقَالَتْ سَعَدَ مَنْ دَخَلَنِی، قَالَ الْجَبَّارُ جَلَّ جَلَالُه وَعِزَّتِی وَجَلَالِی لاَ یَسْکُنُ فِیْکَ ثَمَانَیَّةَ نَفَرٍ مِنْ اْلنَّاسِ... وَلَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّام.
هنگامی که خدای عزوجل بهشت را آفرید به او فرمود: سخن بگو. بهشت این گونه سخن گفت: هر کس وارد بر من شود سعادتمند است. سپس خدای جبّار فرمود: به عزّت و جلالم سوگند هشت نفر در تو سکنی نمی گزینند که یکی از آنها نمّام است
(کشف الریبة ص42)
سخن چین در صحرای محشر
هر چند بخشی از این حدیث که از نظرتان می گذرد مورد بحث ما نیست ولی به دلیل اهمیتی که دارد تمام آن را یاد آور می شویم: از براء بن عازب نقل شده است که معاذ بن جبل در منزل أبو ایوب انصاری نزدیک رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم نشسته بود. معاذ عرض کرد:
فِی الْحَدِیثِ عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ قَالَ کَانَ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ جَالِساً قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فِی مَنْزِلِ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ فَقَالَ مُعَاذٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَیْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَی یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً الْآیَاتِ فَقَالَ یَا مُعَاذُ سَأَلْتَ عَنْ عَظِیمٍ مِنَ الْأَمْرِ ثُمَّ أَرْسَلَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ تُحْشَرُ عَشَرَةُ أَصْنَافٍ مِنْ أُمَّتِی أَشْتَاتاً قَدْ مَیَّزَهُمُ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ الْمُسْلِمِینَ و َبَدَّلَ صُوَرَهُمْ فَبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ و َبَعْضُهُمْ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِیرِ وَ بَعْضُهُمْ مُنَکَّسُونَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ فَوْقُ و َوُجُوهُهُمْ مِنْ تَحْتُ ثُمَّ یُسْحَبُونَ عَلَیْهَا و َبَعْضُهُمْ عُمْیٌ یَتَرَدَّدُونَ وَ بَعْضُهُمْ بُکْمٌ لَا یَعْقِلُونَ و َبَعْضُهُمْ یَمْضَغُونَ أَلْسِنَتَهُمْ یَسِیلُ الْقَیْحُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ لُعَاباً یَتَقَذَّرُهُمْ أَهْلُ الْجَمْعِ وَ بَعْضُهُمْ مُقَطَّعَةٌ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ وَبَعْضُهُمْ مُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ و َبَعْضُهُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَفِ وَ بَعْضُهُمْ یَلْبَسُونَ جِبَاباً سَابِغَةً مِنْ قَطِرَانٍ لَازِقَةٍ بِجُلُودِهِمْ فَأَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَةِ الْقِرَدَةِ فَالْقَتَّاتُ مِنَ النَّاسِ وَ أَمَّا الَّذِینَ عَلَی صُورَةِ الْخَنَازِیرِ فَأَهْلُ السُّحْتِ وَ أَمَّا الْمُنَکَّسُونَ عَلَی رُءُوسِهِمْ فَأَکَلَةُ الرِّبَا و َالْعُمْیُ الْجَائِرُونَ فِی الْحُکْمِ وَ الصُّمُّ الْبُکْمُ الْمُعْجَبُونَ بِأَعْمَالِهِمْ و َالَّذِینَ یَمْضَغُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَالْعُلَمَاءُ و َالْقُضَاةُ الَّذِینَ خَالَفَتْ أَعْمَالُهُمْ أَقْوَالَهُمْ وَ الْمُقَطَّعَةُ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْجِیرَانَ وَ الْمُصَلَّبُونَ عَلَی جُذُوعٍ مِنْ نَارٍ فَالسُّعَاةُ بِالنَّاسِ إِلَی السُّلْطَانِ و َالَّذِینَ هُمْ أَشَدُّ نَتْناً مِنَ الْجِیَف فَالَّذِین یَتَمَتَّعُونَ بِالشَّهَوَاتِ وَ اللَّذَّاتِ وَ یَمْنَعُونَ حَقَّ اللَّهِ فِی أَمْوَالِهِمْ وَ الَّذِینَ یَلْبَسُونَ الْجِبَابَ فَأَهْلُ التَّجَبُّرِ وَ الْخُیَلَاء
یا رسول اللّه نظر شما درباره این آیه که می فرماید: یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأتُونَ افْواجا نبأ: 18 چیست؟ فرمود: ای معاذ مطلب بزرگی را پرسیدی. سپس اشک از چشمان آن حضرت جاری شد و فرمود: ده صنف از امّت من پراکنده محشور می شوند و خداوند آنان را از دیگر مسلمانان جدا کرده و چهره هایشان را مسخ نموده است.
بعضی از آنان به صورت میمون، بعضی به صورت خوک، بعضی واژگون که پاهایشان بالا و رویشان به طرف پایین است و به همین وضع کشیده می شوند، بعضی کورهای سرگردانند، بعضی کر و گنگ اند که هیچ چیز را درک نمی کنند، بعضی زبان های خود را می جوند و چرکی از دهانشان سرازیر می شود که اهل محشر از آن متنفّر می شوند، بعضی دست و پا بریده اند، بعضی بر شاخه هایی از آتش آویخته اند، بعضی بوی گندشان از مردار بدتر است، و برخی به جبّه هایی لباس هایی از مس یا روغن گداخته پوشانده می شوند که از فرط داغی به بدن هاشان می چسبد.
آن گاه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمود: آنان که به صورت میمون محشور می شـوند سخن چینانند، آنان که به صورت خوک وارد می شوند کارشان حرام و رشوه خواری است، آنها که واژگون هستند ربا خوارانند، آنها که کور وارد می شوند کسانی هستند که در حکومت و قضاوت ستم می کنند، کسانی که کر و گنگ محشور می شوند افرادی هستند خودپسند که شیفته کارهای خویش اند، کسانی که زبان خود را می جوند علما و قاضیانی هستند که کردارشان مخالف گفتارشان است، دست و پا بریدگان آنهایند که همسایگان خود را اذیت می کنند، آویختگان به شاخه های آتش ‍ جاسوسان و سعایت کنندگان از مردم نزد پادشـاهانند، آنها که بوی گندشان از مردار بیشتر است فرو رفتگان در شهوات و لذّات دنیا هستند و حقوقی را که خدا در اموالشان قرار داده نمی پردازند، آنان که به جبّه ها و لباس های گداخته پوشانیده می شوند متکبّران و سرکشان هستند.
(بحار الانوار ج7 ص89)
نمّام از رحمت خدا دور است
به هر حال، گناه سخن چینی چندان زیاد است که اگر یک نمّام در میان مردمی زندگی کند رحمت خدا شامل حال آنان نخواهد شد. در این مورد توجه شما را به یک حدیث جلب می کنیم:
رُوِیَ أَنَّ مُوسَی علیه السلام اسْتَسْقَی لِبَنِی إِسْرَائِیلَ حِینَ أَصَابَهُمْ قَحْطٌ فَأَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ أَنِّی لَا أَسْتَجِیبُ لَکَ و َلَالِمَنْ مَعَکَ وَ فِیکُمْ نَمَّامٌ قَدْ أَصَرَّ عَلَی النَّمِیمَةَ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام یَا رَبِّ مَنْ هُوَ حَتَّی نُخْرِجَهُ مِنْ بَیْنِنَا فَقَالَ یَا مُوسَی أَنْهَاکُمْ عَنِ النَّمِیمَةِ و َأَکُونُ نَمَّاماً فَتَابُوا بِأَجْمَعِهِمْ فَسُقُوا
در زمان حضرت موسی در میان بنی اسرائیل خشکسالی شدیدی روی داد. حضرت موسی برای دعای باران به همراه عده ای دیگر بیرون رفت ولی هر چه دعا کرد اثری نبخشـید و باران نیامد. حضرت در این باره مناجات کرد، از جانب پروردگار به او وحی شـد: در میان شـما یک نفر هست که زیاد سخن چینی می کند و به خاطر او دعای شما را مستجاب نمی کنم. حضرت موسی از خدا خواست او را معرفی کند تا وی را از میان خویش بیرون کنند.
خدای متعال فرمود: من شما را از نمّامی نهی می کنم، چگونه او را به شما معرفی کنم و خود مرتکّب نمّامی شوم؟ حضرت موسی این مطلب را با قوم خود در میان گذارد، کسی که نمّام بود متنبّه شد و توبه کرد، آن گاه خداوند باران رحمت خود را بر آن ها فرو فرستاد.
(بحار الانوار ج72 ص268)
باز هم از آثار بد نمّامی بشنوید:
سخن چینی چه از نظر فردی و چه از نظر اجتماعی آثار و عواقب بدی دارد. از نظر فردی روح و روان و دل انسان را تاریک کرده و شخصیت او را از بین می برد، و از نظر اجتماعی موجب دودستگی و جنگ و جدال در جامعه مسلمین می گردد و محبّتها را به بغض و کینه تبدیل می کند با این که کیان و عظمت مسلمین وابسته به محبت و همبستگی میان آنان است.
عالَمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند
و این الفت تا آن جا مهم است که خداوند آن را یکی از نعمت های بزرگ خود می داند و مردم را متذکّر می کند که آن را از یاد نبرند، آن جا که می فرماید:
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعاً وَلا تَفَرَّقُوا و َاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت بزرگ خدا را بر خود به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید و او در دل های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او برادر شدید، و شما بر لب حفره ای از آتش بودید، خدا شما را از آن جا بر گرفت و نجات داد.این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می سازد، شاید هدایت شوید.
(آل عمران 103)
به هر حال، با توجه به این که وحدت و الفت و محبت و همبستگی اجتماع از نعمت های پروردگار است و سخن چین با عمل خود این نعمت الهی را تبدیل به نقمت می کند و صلح و صفا و محبت را از بین مردم بر می دارد ـ که این خود گناهی است بس عظیم ـ از این رو گفته اند نمّامی از غیبت بدتر است، چرا که در باره غیبت گفته اند غیبت از زنا بدتر است ولی در مورد نمّامی آمده که نمّام مانند ولد زنا است و این بیان کننده عظمت این گناه می باشد.
انگیزه های نمّامی
اکنون این سؤال مطرح می شود که چه انگیزه ای سبب می گردد که انسان مرتکب این گناه بزرگ شود؟
در پاسخ این سؤال می توان گفت که یکی از چند عامل زیر باعث ارتکاب سخن چینی می شود:
1) انسان به کسی که مطلبی از او نقل می کند نظر سوء داشته و در صدد بدنام کردن وی باشد.
2) بخواهد به وسیله نمّامی نسبت به کسی که نزد او سعایت می کند اظهار دوستی و محبّت نماید.
3) تفریح و سرگرمی.
4) هرزه گویی و مجلس آرایی و همنشـینی با اهل باطل.
5) تفرقه افکنی و ایجاد تشویش و اضطراب در اذهان مردم.
چه باید کرد؟
بی تردید، به هر عنوانی که انسان مبتلا به سعایت و سخن چینی شود مرتکب گناه و معصیت بزرگی شده است که در روز قیامت گرفتار عذاب الهی خواهد شد. به این جهت باید مواظبت کرد که مبادا عمر انسان، این سرمایه گرانبهای الهی، بیهوده تلف شود و زندگی با آلودگی به پایان رسد و سر انجام جز خسران و زیان چیز دیگری عاید انسان نگردد، و انسان هنگامی که می خواهد این معصیت را انجام دهد باید با خود بیندیشد که در روز قیامت آن گاه که در دادگاه عدل الهی در حضور انبیاء و اولیاء برای رسیدگی به اعمال خود حاضر می شود چه جوابی خواهد داد؟ زیرا آن جا فرصت از دست رفته است و هیچ کاری نمی تواند انجام دهد.
انسان باید در دنیا به حساب خود برسد تا در آخرت مفتضح و رسوا نگردد. از این رو لازم است که مواظب زبان خود باشد و آن را کنترل کند و بیهوده سخن نگوید و هم چنان که در بحث محاسبه نفس آمده، در همین دنیا به حساب اعمال خود برسد تا در روز محشر سرافکنده و شرمسار نباشد. و چه خوب سروده است حکیم ملا احمد نراقی:
می برندت سوی میدان جزا × تا در آنجا بنگری سوء القضا
وه چه میدان محفل پیغمبران × انبیا و اولیا حاضر در آن
آه از آن رسوایی و درماندگی × از آن بیباکی و شرمندگی
پیش از آن کان جا رسی هشیار × وای با هزاران سوز و ماتم یار شو
شو گر بگرید عالمی در ماتمت × ای رفیق مهربان باشد کمت
رفته از عمر تو پنجه بلکه بیش × از هزار افزون تو را منزل به پیش
روز رفت و آفتابت زرد شد × و ان نفسهایت همه دم سرد شد
کی روی ره چون کنی ای نیک خو × فکری ار داری تو با من هم بگو
وقت تنگ و راه صعب و ناقه لنگ × کوه و دشت از تیغ دشمن پرشرنگ
از قدم زین پس نیاید ره بسر × چاره ای کن تا برآری بال و پر
فرصت پرواز کردن هم گذشت × این زمان ایام طیّ الارض گشت
اگر او را مجبور یا توصیه کنند که مطلبی را به فلانی برسان.
در این موقع قبول نکند و بگوید که این کار نمامی و حرام است و آن شخص را به گذشت، اغماض و آشتی تشویق کند که در این نزاع، جز تشویش افکار، آشفتگی ذهن، آبروریزی و مشکلات دیگر، چیز دیگری عاید انسان نمی شود که کینه و دشمنی مانند دانه گیاهی مضری است که از آن میوه تلخ و بد مزه می رُوید بر عکس بخشش و گذشت مانند دانه گیاهی است که از آن میوه شیرین و خوش مزه می رُوید.
نستغفر الله و نعوذ بالله من شرور لساننا