ابرکوه -سخن گفتن از حضرت خدیجه(س)و زندگی پرفروغ او سخن از شرافت ،ارجمندی ،ایثار و فضیلت است.
نگاه به زندگی آن مکرمه،نگاه به آیینه ای که در آن حقایقی نظیر ایمان و معنویت ، پاکی و عفت و سعادت و قابلیت جلوه نمائی می کند.
او دخترخویلدابن اسدبود .قبل از ازدواج با رسول (ص) ثروت کلانش شهرتی خاص به او داده بود.او بیوه عقیق ابن عائذ بود.طبیعی است که این بانوی ثروتمند که مال التجاره جزیره العرب با او بود.خواستگاران اسمی و رسمی زیادی داشته باشد اما از آنجا که دست تقدیر الهی آینده ای درخشانن را برایش رقم می زد،مقدر بود که خواستگاران را رد کند و فقط با انجام سفرهای تجاری موافقت داشت که بازرگانان کاردان و باتجربه با سرمایه او در آفاق داد و ستد کنند.جرقه زمانی توفیق خدیجه وقتی درخشید که ابوطالب پیشنهاد دادن ریاست کاروان تجاری به محمد (ص)، امین و خوشنام ترین جوان عرب را به او داد.خدیجه که آوازه ای از کمالات و قابلبتهای اخلاقی و عملی منحصر به فرد محمد(ص) به گوشش رسیده بود و عشق و علاقه ای پاک و آسمانی از او دردل داشت.سریعاً این پیشنهاد را پذیرفت و وقتی نتیجه سفر تجاری محمد(ص) را موفقیت آمیز دید آرزوی ازدواج او را در دل سپرد.موضوع را به نقیسه(که خواهر یا دوستش بود)در میان گذاشت و نقیسه زمینه خواستگاری را فراهم کرد و سرانجام ستاره اقبال خدیجه طلوع کرد و بانوی پرآوازه و چهل ساله حجاز موفق شد به وصل تنها معشوق دلداده و بیست و پنج ساله برسد.این ازدواج مبارک ، فصل نوین و نویدبخش برای سعادتمندی جامعه بشری شد.به زودی خدیجه به راز پنهانی پی برد که همسرش پی در پی مخفیانه به غار حرا می رود و به پرستش حضرت حق می پردازد و او به امید آینده با تنهائی هاخو گرفت.
وقتی اولین پیام آسمانی و وحی الهی را با (اقوباسم ربک الذی خلق)دریافت کرد.شادمان نزد خدیجه(س) آمد و به او مژده داد که خداوند تاج نبوت را بر سرش نهاده ، خدیجه(س) که سالها انتظار شنیدن این مژده را کشده بود ، مشتاقانه نسبت به دین حنیف همسر خود اظهار ایمان کرد و علی ابن ابی طالب(ع) نیز اظهار ایمان کرد و این دو بزرگوار عزم خود را جزم کردند که علی با شمشیر و خدیجه با ثروت خود به حمایت ستودنی از رسول خدا(ص) بپردازند.از روزهای آغازین بعثت تا سالهای سخت و پرمخاطره خدیجه کبری (س) در عرصه اجتماعی برای مددرسانی به یاران پیغمبر(ص) از بذل هرگونه مساعدت مالی در راه تثبیت و نشر معارف مکتب نوپا و دین حنیف اسلام دریغ نورزید و در کانون زندگی شخصی، همواره قلب پر مهرش مأمن و مأوی پیغمبر و خانه اش ، کانون آرامش و اطمینان رسول الله(ص)بود.
زیباترین ثمره زندگی مشترک و بیست و پنج ساله این بانوی بزرگ ،با شخصیت و بی همتای عالم بشریت این شد که قابلیت و ظرفیت خدادادی را به عنوان مادر برای فرزندی همچون بی بی دو سرا ، حضرت فاطمه زهرا(س) داشته باشد.
حضرت خدیجه (س) آنگونه در این زندگی مشترک رضایت همسر عالی مقام خود را به دست آورد که به حسب اظهارات شوهر بزرگوارش معلوم بود که جایگاه و پایگاه عمیقی در دل رسول خدا(ص) دارد و این حقیقت به ویژه پس از مرگ خدیجه بروز کرد که شب و روز این شخصیت مکرمه در ذهن و اندیشه رسول الله(ص) خودنمائی دارد.
عایشه می گوید:از بس پیغمبر اکرم از خدیجه یاد می کرد.روزی غیرت مرا در گرفت و( نتوانستم تحمل کنم) .به آقا عرض کردم خدیجه جز پیرزنی بیوه نبود.خدا که بهتر از او را به شما عطا کرده است.پیامبر(ص) به شدت خشمگین شد و فرمود : نه به خدا قسم ، هرگز خدا بهتر ازا و را روزی من نساخته است.چون او در دوره ای به من ایمان آورد که مردم کافر بودند.زمانی مرا تصدیق کرد که همه مرا تکذیب می کردند.وقتی همه ثروت و هستی خود را در اختیارم نهاد که مردم دارائی خود را از من دریغ می داشتند.