یزدفردا "زبان دراز کهفته نامه آیینه یزد:روزي زبان دراز كه از كار درس ومدرسه وكلاس خسته شده بود چند روزنامه از دكه مطبوعاتي خريداري نمود و وارد خانه شد روي صندلي نشست و در حال مطالعه و نگاه كردن به صفحات بود كه خواب چشمانش را فرا گرفت در عالم رويا ديد دانشآموزان نشسته و درحال بحث و مجادله پيرامون كانديداي رياست جمهوري آينده هستند يكي گفت: بچهها!
فكر ميكنيد رييسجمهور آينده با چه شعاري بيايد كه مردم او را باور كنند و بدو اطمينان نمايند؟
الف) توسعه سياسي
ب) سازندگي
ج) مهروزي و عدالت طلبي
د) بروبابا ببينم
از ميان دانش آموزان يكي ايستاد و گفت:
الف) غلط است چون ميگويند عاقبتش غرب زدگي است
ب) غلط است چون ميگويند عاقبتش مفاسد اقتصادي و رانت خواري است
ج ) غلط است چون ميگويند عاقبتش انحراف و عوام فريبي است
د) غلط است چون ميگويند عاقبت برو بابا ببينم بدآموزي دارد
«هيچكدام» بهتراست گرچه جزو جوابها نبود. زباندراز از خواب بيدار شد وماجرا را نوشت وبراي هفته نامه ارسال نمود.